طعنهی مبلّغ پیشین بهائی به جهل پیشوایان بهائیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حجتهای الهی برای پاسخدهی به نیازهای مردم لازم است از صفت علم الهی برخوردار باشند. از اینرو مدعیان پیامبری بابی و بهائی نیز که این موضوع عقلی را درک کردهاند، چنین مقامی را برای خود قائل شدهاند. همچنان که حسینعلی نوری گفته است: «جواهر قدس نورانی را از عوالم روحانی به هیاکل عزّ انسانی در میان خلق ظاهر فرمود تا حکایت نمایند از آن ذات ازلیّه و ساذج قدمیّه و این مرایای قدسیّه و مطالع هویّه بتمامهم از آن شمس وجود و جوهر مقصود حکایت مینمایند؛ مثلاً علم ایشان از علم او، و قدرت ایشان از قدرت او...».[1]
اما جالب است بدانیم که پیشوایان فرقهی بهائی، جدای از غلطهای فاحش محتوایی و تناقضات بیشمار در آثارشان، با اصرار به عربینویسی برای مردم ایرانزمین، به قدری مرتکب اشتباهات فاحش ادبی شدهاند که حتی صدای پیروان خود را نیز درآوردهاند. همچنان که مبلّغ سرشناس پیشین فرقهی بهائیت «جناب حسن نیکو»، در کنایهای به غلط گوییهای پیشوایان بهائی میگوید: «بنده نمیخواهم در عبارت پیچیدگی کنم و اغلاط حضرات را ایراد نمایم؛ زیرا از بس گفتهاند... و امثال ذلک، دیگر ذکر اینگونه کلمات بسیار مبتذل و رکیک به نظر میآید؛ زیرا خود سیدباب و میرزا (پیامبرخواندهی بهائیان) اقرار و اعتراف نمودهاند که متابعت (پیروی) قواعد قوم را ننمودهاند و خود را مظهر «یفعل ما یشاء» و «یحکم ما یرید» میدانند و به قیود و حدود صرف، نحو و قواعد قوم، مقید و محدود نخواهند شد. بسیار مناسب است مزاح رفیقی که میگفت: اگر بحر (وزن شعر) و قافیه و معنی از من نطلبند، شاعر ماهری هستم».[2]
آری؛ هرچند که جناب عبدالبهاء، بسیاری از غلطگوییهای (به اصطلاح وحی) پیامبرخواندهی بهائیان را اصلاح کرده،[3] اما به راستی چگونه کسی که در بند وزن و معنی و قافیه نیست را میتوان شاعر نامید!
پینوشت:
[1]. حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، 1988 م، ص 64.
[2]. حسن نیکو، فلسفه نیکو، بیجا: بینا، بیتا، ج 3، ص 41-36.
[3]. حسینعلی نوری، اقدس، (رساله سؤال و جواب)، نسخهی الکترونیکی، ص 59.
افزودن نظر جدید