کتمان حقایق توسط طبری

  • 1396/09/01 - 12:45
قاعده‌ای در بین مورخین اهل سنت در کتمان وقایع تاریخی وجود دارد، که در آثار طبری نیز مصداق دارد؛ طبری در موارد متعدد کلیدی و حساس ازجمله احوال امامان و هم‌چنین اختلاف صحابه که به‌طور طبیعی اقتضای آن را داشته که نشان‌دهنده‌ی حق و باطل باشد، دست به کتمان واقعه زده است.

گاه از سوی برخی از بزرگان اهل سنت تصریح و حتی توصیه شده است که وقایع تاریخی کتمان گردد،[1] این روال در آثار طبری نیز مصداق دارد. طبری در موارد متعدد کلیدی و حساس ازجمله احوال امامان و هم‌چنین اختلاف صحابه که به‌طور طبیعی اقتضای آن را داشته که نشان‌دهنده‌ی حق و باطل باشد، دست به کتمان واقعه زده است.

در موارد متعددی طبری اعتراف به کتمان حقایق کرده است:
ـ وقایع مربوط به اختلافات، مشاجرات و درگیری‌های میان ابوذر و عثمان؛ البته او صرفاً در بخش مربوط به روشن شدن مظلومیت ابوذر ساکت است و به جمله «کرهتُ ذکره»[2] اکتفا می‌کند، اما در توجیه ستم‌های وارده بر او قلم فرسایی نموده است‌.‌
ـ او مسائل بسیار مهمی از تاریخ اسلام را که گاه نقش کلیدی در فهم و شناسایی حق و باطل دارد، کتمان نموده و اصولاً اشاره‌ای هم به آن‌ها ننموده است. همانند بازگو نکردن فجایع واقعه حرّه، که طی آن لشکریان یزید به مدت سه روز نوامیس مردم مدینه را هتک نموده و اسب‌ها را در حرم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بستند.
ـ در مسائل مهم تاریخ امامان (علیهم‌السلام) از جمله شرح حال امام صادق، امام جواد و امام ‌هادی و امام حسن عسکری و حضرت مهدی (علیهم‌السلام) است که طبری به هیچ وجه به ایشان حتی کوچک‌ترین اشاره‌ای هم ننموده، با این‌که بر هر مسلمانی روشن است که تاریخ زندگی این بزرگواران و کلمات دُرَر بار ایشان باعث روشنیِ دل‌ها و آموختن زندگی طیبه و راه و روش حیات با سعادت جامعه است.‌
طبری در تمام کتاب تاریخش، بیش از یک فراز به تاریخ زندگانی امام هفتم (علیه‌السلام) اختصاص نداده، و همه آن‌چه آورده است این‌که: «و فیها [سنة183ق] مات موسی بن جعفر بن محمد ببغداد»![3]

مثال دیگر در کتمان واقعیات تاریخی توسط طبری، مکاتبات بین محمد بن ابوبکر و معاویه است؛ از ذکر سخنان رد و بدل شده بین آن دو خودداری می‌کند و درباره علتش می‌گوید که عامه تحمل شنیدن چنین اموری را ندارند: «محمد بن ابوبکر نامه‌ای را به معاویه نوشت، زمانی که به ولایت امری رسید، و ذکر شده است که مکاتباتی بین آن دو رخ داد که از ذکر آنان اکراه دارم، چون مشتمل بر اموری است که عامه تحمل شنیدن آن را ندارند.»[4]

پی‌نوشت:

[1]. «قاعده کتمان حقیقت در بین مورخین اهل سنت»
[2]. تاریخ طبری، طبری، ج4، ص286. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. تاریخ طبری، ج6، ص335 – 337.
[4]. «أن مُحَمَّد بن أبي بكر كتب إِلَى مُعَاوِيَةَ بن أَبِي سُفْيَانَ لما ولي، فذكر مكاتبات جرت بينهما كرهت ذكرها لما فِيهِ مما لا يحتمل سماعها العامة.» تاريخ طبری، طبری، ج4، ص557. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.