عدم توجه صوفیان نخستین به کرامات
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- صوفیان قرنهای دوم تا چهارم، اهمیت زیادی به کرامات نمیدادند؛ ولی بعدها –که پرستش اولیاء در بین اهل سلوک شایع شد- در میان صوفیان، موضوع کرامات اهمیت زیادی پیدا کرد؛ به نحوی که در منابع صوفیه و تراجم احوال ایشان شرح و بسط آن میتوان مشاهده کرد که این جماعت با چه سهولتی، هر امر غریب و عجیبی را پذیرفته و با چه آسانی، پشت پا به هر منطق و استدلال و عقل و حسی زدهاند و امور پیش پا افتاده را جزو کرامات اولیاء به شمار آوردند.[عارف و صوفی چه می گویند؟، ص 122]
با وجود اینکه در نظر برخی از صوفیه قرن چهارم، کرامت به خودی خود اعتبار نداشت و صرفا ابزاری جهت کسب آرامش خاطر تلقی میشد، برخی از صوفیان این دوره پیشوای خود را در مساله کرامت، حضرت ابراهیم (علیه السلام) میدانستند؛ زیرا وقتی که خدا خواست چگونگی زنده ساختن مردگان را به آن حضرت نشان دهد، تنها برای آنکه دلش آرام گیرد.(بقره/260) [چشیدن طعم وقت: مقامات کهن و نویافته بوسعید، ص 252] به حضرت ابراهیم معجزهای را نشان داد. پس تنها دلیل کرامت در این داستان اطمینان قلبی برای سالک الی الله است نه چیز دیگر. بنابر شواهد موجود وقتی که جریان صوفیه به سمت پرستش اولیاء خود سوق پیدا کرد، انحرافاتی در مبانی ایشان ایجاد شد و توجه به کرامت یکی از انحرافات مبنایی ایشان است.
پینوشت:
تهرانی میرزا جواد آقا، عارف و صوفی چه می گویند؟، آفاق، تهران، 1395، چاپ دوم، ص 122 به نقل از: قاسم غنی، تاریخ تصوف، زوار، صص 260 و 261
شفیعی کدکنی محمدرضا، چشیدن طعم وقت: مقامات کهن و نویافته بوسعید، تهران، سخن، 1385، ص 252
افزودن نظر جدید