- پرسش: نظام اقتصادی ايران در دوره ساسانی را توضيح دهيد
ايران عهد ساساني به خاطر گستره وسيع آن و قرار گرفتنش در منطقه استراتژيك جهان و تسلطش بر خاكهاي حاصلخيزي از منطقه آسيا كه كشاورزي را ممكن مينمود و از طرفي رونق تجارت در اين گستره وسيع جغرافيايي كه ما بين سرزمينهاي غرب و شرق قرار داشت و يك منطقه ارتباط دهنده تجاري و در مسير بازرگاني تجاري و ترانزيت قرار داشت و رونق تجارت انواع كالاهاي ايراني، از قبيل ابريشم و منسوجات و توليدات كشاورزي و محصولات مختلف زراعي در فصول مختلف رونق تجارت را دو چندان مي نمود. نظام اقتصادي يك كشور با عواملي نظير تجارت، ماليات و درآمدهاي ديگر داخلي در مسير رونق روزافزون خواهد بود. توليدات انواع محصولات تجاري در مناطق مختلف ايران و تبادل اين كالاها با يونانيان و روميان و هياطله و تركان در شرق و عرب ها و هنديها و چينيها، اقتصاد ايران را از رونق خوبي برخوردار نموده بود. موقعيتي كه ايران در آن قرار داشت كه در نقطه اتصال و ارتباط اين مناطق واقع شده بود. مالياتهاي گمركي از اين راه عايد درآمد عمومي كشور مي شد و در اقتصاد ايران تأثير گذار بود.[1]
بنابراين نظام اقتصادي ايران عصر ساساني را ميتوان بر اساس عوامل متعدد بررسي كرد كه نوعي منابع درآمدي براي دولت محسوب مي شدند.
1. مالياتهاي سرانه كه از مردم دريافت ميشد(همين ماليات پس از پيروزي اسلام تبديل به جزيه شد).
2. ماليات زمينهاي زراعي كه بر اساس حاصلخيزي زمينها از كشاورزان و تيول داران و خاندانهاي بزرگ زمينداران از طرف دولت دريافت ميشد.
3. مالياتهاي گمركي كه از تبادل كالاهاي تجاري از مرزها دريافت ميشد.
4. عايدات معادن طلا و نقره و جواهرات ديگر.
5. غرامات جنگي كه از روميان گرفته ميشد و برخي از مواقع متقابلاً به آنها پرداخت ميشد و اين ماليات سنگيني به مردم تحميل شده و تعادل اقتصادي مردم را به هم مي زد.
6. از درآمدهاي ديگر اقتصادي كه قابل توجه و متنابه بود، هداياي عيد نوروز و يا عيد مهرگان و اعياد ديگر سنتي بود كه ثروتمندان و متمولين به حضور شاه مي دادند.
7. توليدات كشاورزي.
8. صنايع دستي مثل، قاليچهها و قاليهاي عالي و بزرگ كه در شهرهاي مختلف مثل بابل بافته و به كشورهاي مختلف صادر ميشد كه درآمدهاي خوبي عايد خزائن كشور مينمود.
9. البسه ابريشمي صادراتي كه يكي از اقدام صادراتي ايران عهد ساساني به شمار ميرفت.
10. ايران صادر كننده اقلام ذيل از كالاهاي متعددي به چين بود: طلا، نقره، برنج (برنز)، فيروزه، مرواريد، حلبي، جيوه، قالي قاليچه، انواع منسوجات پنبهاي و ابريشمي، چرم گوزن و چرم حيوانات ديگر، زردچوبه، كندر، فلفل در انواع مختلف، شكر، خرماي ايراني مازو، نمك مواد خوش بو و معطر، عنبر، ميوه هاي زير زميني، چوپ سبز هليله، گندم، جو، برنج ارزن، و از حيوانات سواري و باركشي كه در امور اقتصادي و نظامي مورد استفاده قرار مي گرفت؛ اسب، قاطر، الاغ، شتر مرغ، و فيل و ..... از وجود اين كالاها ميتوان به يك نظام اقتصادي پويا و مولد در دوره ساساني پي برد؛ اگر چه رشد اقتصادي در دوره ساساني را نميتوان در طول تمام اين دوره در يك اندازه دانست، بلكه با رويدادها و حوادث طبيعي و غير طبيعي رشد اقتصادي در نوسان بوده است؛ اما روي هم رفته در اين منطقه پهناور قابليت براي توليد فراوان بود، چون منابع و معادن سرشار از فلزات گران قيمت و زمينهاي حاصلخيز كشاورزي و مردم پر تلاش و با استعداد كه به عنوان نيروي كار، توليد و تجارت اقتصاد كشور را از ركود و سقوط باز ميداشتند و بسياري از اوقات با دادن مالياتهاي گزاف و سنگين خرج تشريفات درباري را كه واقعاً بسيار تجملاتي و پر هزينه بود تامين مينمودند[2] و در تمام حقوق كارمندان نظامي و ديواني را به اجبار تحت عناوين مختلف بايد پرداخت ميكردند.[3]
برخي از محققان، اقتصاد ساساني را مبتني بر كشاورزي دانستهاند، با اينكه سهم تجارت و گمرك نيز در آن به وضوح ديده مي شود. صنايع مختلفي در اين دوره رواج داشت كه فرا گير بود، مانند صنعت سفالسازي كه آميخته اي از هنر و ظرافت و ذوق ايراني بود كه تقاضاي آن در بازارهاي جهاني فراوان بود، مثل صنعت قالي باقي ايران، تجارت ابريشم در انحصار دولت ساساني (پادشاهي) بود. كه از چين از طريق جاده ابريشم وارد ايران شده و در كارگاههاي بافندگي تبديل به پارچههاي ظريف و ذي قيمت مي گرديد و دوباره از ايران به سوي كشورهاي مختلف صادر ميگرديد كه درآمد وافري در خزانه دولت ميآورد.[4]
در عرصه اقتصادي بانكها نيز تأثير گذار بودند و تبادلات اقتصادي را آسان مينمودند. تأسيسات توليدي و خدماتي نظير نجاري، نانوايي، آهنگري، نساجي و روغنگيري در شهرهاي بزرگ دائمي بود. توسعه كشاورزي و كشت انواع محصولات و پرورش انواع درختان ميوه و غيره در گسترش و رونق خاص رو به افزايش بود در اواخر دوره ساساني دولت وابستگي نسبتاً زيادي از نظر نظامي و مالي به قدرتهاي بزرگ مالي و منطقهاي پيدا كرده بود و اين از افراط در تشريفات و سنگين بودن مخارج درباري ناشي مي شد كه درآمدهاي دولت با خرجهاي آن موازنه لازم را نداشت.[5]
با اين همه كه در دوره ساساني اوضاع اقتصادي و تجاري و درآمد كشور سرشار بود؛ امّا از عدالت اقتصادي خبري نبود، خصوصاً در اواخر دوره ساساني چون مالياتهاي سنگين كه بر مردم تحميل مي شد و توان مالي مردم خصوصاً طبقات خرده پاي جامعه را از بين ميبرد و در نتيجه در محروميت و فقر طبقاتي گرفتار بودند و از دسترسي به امكانات اوليه رفاهي اجتماعي محروم بودند، به طوري تحصيلات و داشتن سواد خواندن و نوشتن در انحصار طبقه خاص درباريان بود. درباريان در عيش خوش به سر مي بردند مردم طبقات پايين و شهرهاي كوچك و روستاها در فقر مطلق بودند و دهقانان در زير ظلم و استبداد مالكان بزرگ رنجور بودند. همين ظلم گستري بود كه دوام نياورد و دست خداوند از آستين عرب برآمد و با ظهور اسلام و بعثت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنين نظام استبدادي سراسر ظلم و استبداد را بر هم ريخت و مردم با شنيدن نداي عدالت خواهي اسلام فوج فوج به اسلام گرويدند و به ياري دين اسلام شتافتند و با لياقت و شايستگي خود دين اسلام را پذيرفته و خدمات ارزندهاي در سايه اين دين الهي به جهان و بشريت و تمدن اسلام ارائه نمودند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ ايران در زمان ساسانيان، ،نویسنده: كريستين سن، ترجمه رشيد ياسمي.
2. ايران باستاني، ،نویسنده: حسن پيرنيا.
3. تاريخ ايران قبل از اسلام، ،نویسنده: عبدالحسين زرين كوب.
پي نوشت ها:
[1] . پيرنيا، حسن، ايران باستان، تهران، دنياي كتاب، چاپ اول، 1370، ص 407 و 408، و كريستين سن، ايران در زمان ساسانيان، ترجمه ياسمي، تهران، دنياي كتاب، 1374، چاپ نهم، ص 183، ويل دورانت، تاريخ تمدن، تهران، انقلاب اسلامي، چاپ چهارم، 73، ج 4، ص 168.
[2] . پيرنيا «پيشين»، ص 409، و كريستين سن «پيشين»، ص 187 ـ 185.
[3] . اقتباس از پيرنيا «پيشين»، از ص 380 تا ص 409 و كريستين سن «پيشين»، ص 187.
[4] . ره گير شمن، ايران از آغاز تا اسلام، علمي فرهنگي، چاپ دهم، 74، ص 409 ـ 407.
[5] . همان ص 413 ـ 410 و كريستين سن «پيشين»، ص 7 ـ 185.