اَوِستای بیشناسنامه !
ژان کلنز، استاد ایرانشناس دانشگاه کُلِژدوفرانس و یکی از بزرگترین اوستاشناسان حال حاضر دنیا، درباره ریشههای اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان) میگوید: «عقیده بر آن است که آنچه دینکرد و ارداویرافنامه در باب پیشینه اوستا نوشته اند افسانه است و اعتبار چندانی ندارد. در زمان هخامنشیان هرگز اوستایی وجود نداشته تا یونانیان متجاوز آن را از بین برده باشند. نه میتوان متون اوستایی را به درستی تاریخگذاری کرد و نه میشود به مکانیابی جغرافیایی زبان آنها دست زد. ویژگیهای آوایی این متون تنها این نکته را با قطعیت ثابت میکند که به گویش پارسی نیست! و به آسانی میتوان این گویش را به هرجایی نسبت داد، بی آنکه جدلی برانگیزد. از این رو، پژوهشگران آن را به جاهای مختلف ایران، شمال غربی، شمال شرقی، خوارزم، مرگیانه، باکتریا یا سیستان منسوب دانسته اند.» (ژان کلنز، اوستا، ص 160).
به راستی، اوستا که نه منشأ جغرافیایی آن مشخص است، نه ریشه تاریخی آن روشن است، نه حتی هویت راستین سرایندگان آن معیّن است... پس سزاوار است که آن را «بیشناسنامه» بنامیم...
پینوشت:
ژان کلنز، اوستا، ترجمه عسکر بهرامی، نشریه معارف، مرداد و آبان 1381، شماره 56.
دیدگاهها
کارشناس ارشد تاریخ
1396/04/15 - 02:40
لینک ثابت
غربی ها این حرف ها را می زنند
ناشناس
1396/04/15 - 02:46
لینک ثابت
تا حالا ندیدم از یک موضوع
افزودن نظر جدید