شخصیت شناسی ابوبکر و عمر و عثمان از زبان خودشان
جانشین پیامبر اکرم باید از طرف خداوند منصوب میشد که این امر مهم در غدیر خم بعد از بازگشت حجاج در حضور 120 هزار نفر زائر بیت الله الحرام صورت گرفت و پیامبر در آن گرمای سخت و نفسگیر حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان جانشینی بعد از خود به فرمان خداوند برگزید و از مردم بیعت گرفت، و از طرف دیگر هم خودش باید لیاقت و استعداد ذاتی خود را با رفتار و گفتار خود بروز دهد. اما بعد از رحلت پیامبر اکرم برخی از هوی پرستان این قضیهی مهم را به انحراف کشاندند و خود داعیهدار خلافت امور مسلمین شدند که اصلاً لیاقت نداشتن، چرا که نه علم و معرفت این کار را داشتند و نه با استقبال عمومی مسلمانان روبرو شدند، و جالبتر اینکه در مناسبتهای مختلف خودشان اقرار و اعتراف به آن میکردند و ضعفهای خود را به عنوان خلیفه پیامبر بیان میکردند و این در حالی است که در کتاب نهج البلاغه حضرت علی (علیه السلام) با صلابتی تمام که در خور و شأن اهل بیت پیامبر و جانشینی به حق پیامبر بود در منابر خود میفرمودند: «سلونی قبل ان تفقدونی.» از من بپرسید قبل از اینکه از میان شما بروم، و یا عین همین عبارت را دیگر اهل بیت پیامبر مانند امام صادق (علیه السلام) در ایام حج کنار رمی جمرات ایستاد و به مردم میفرمودند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آنجایی که تمام ادیان الهی رسولانی داشتهاند، دین اسلام هم از این قانون مستثنا نبود و پیامبران الهی برای بعد از خود خلیفه و جانشین داشتهاند. پیامبر اسلام هم جانشین برای خودش داشت. این جانشینی هم باید از طرف خداوند منصوب میشد که این امر مهم در غدیر خم بعد از بازگشت حجاج در حضور 120 هزار نفر زائر بیت الله الحرام صورت گرفت و پیامبر در آن گرمای سخت و نفسگیر حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان جانشینی بعد از خود به فرمان خداوند برگزید و از مردم بیعت گرفت، و از طرف دیگر هم خود شخص باید لیاقت و استعداد ذاتی خود را با رفتار و گفتار خود بروز دهد. اما بعد از رحلت پیامبر اکرم برخی از هوی پرستان این قضیهی مهم را به انحراف کشاندند و خود داعیه دار خلافت امور مسلمین شدند که اصلاً لیاقت نداشتند، چرا که نه علم و معرفت این کار را داشتند و نه با استقبال عمومی مسلمانان روبرو شدند، و جالبتر اینکه در مناسبتهای مختلف خودشان اقرار و اعتراف به آن میکردند و ضعفهای خود را به عنوان خلیفه پیامبر بیان میکردند و این در حالی است که در کتاب نهج البلاغه حضرت علی (علیه السلام) با صلابتی تمام که در خور و شأن اهل بیت پیامبر و جانشینی به حق پیامبر بود، در منابر خود میفرمودند: «سلونی قبل ان تفقدونی.» یعنی از من بپرسید قبل از اینکه از میان شما بروم، و یا عین همین عبارت را دیگر اهل بیت پیامبر مانند امام صادق (علیه السلام) در ایام حج کنار رمی جمرات ایستاد و به مردم میفرمودند.[1]
ما در این مقاله به صورت گذرا به برخی از اعترافات خلفای ثلاثه از زبان خودشان مطالبی را از کتب اهل سنت بیان میکنیم و قضاوت را بر عهدهی خوانندگان قرار میدهیم که آیا واقعاً خلیفه و جانشین پیامبر اینگونه باید باشد؟ مثلاً ابوبکر دربارهی خود گفت: «انّ لی شیطاناً یعترینی فانّ استقمت فاغینونی و ان عصیت فجتنبونی و ان زغت فقومونی...[2] همانا در من شیطانی است که مرا فریب میدهد، پس اگر در کاری راست کردار بودم، کمکم کنید، و اگر گنهکار بودم و به راه انحراف رفتم، مرا به راه راست راهنمایی و هدایت کنید.»
قوشجی از بزرگان اهل سنت در کتاب خود به نقل از ابوبکر که در بالای منابر فراوان میگفت: «اقیلونی فلست بخیرکم و علیّ فیکم.[3] بیعت با من را فسخ کنید و مرا رها کنید، چرا که من بهترین شما نیستم، در حالیکه علی (علیه السلام) در میان شماست.» او در جای دیگری گفت: «ان بیعتی فلته وقی الله شرها...[4] همانا بیعت با من در خلافتم امری شتابزده و ناگهانی بود که خداوند شرش را دفع کرد...»
سؤالی که پرسیده میشود این است که چگونه شرّ خلافت دفع شد؟ والله العالم. و چرا به اهلش واگذار نشد؟ در حالیکه خود ابوبکر یقین داشت که لیاقت این منصب را نداشت. مثلاً عمر بن خطاب به عنوان خلیفه نزدیک به هفتاد بار گفتند: «لولا علی لهلک عمر...[5] اگر علی بن ابیطالب نبود، به تحقیق عمر بن خطاب هلاک میشد.»
جای تعجب است که این چه خلیفهای است که در موضع ضعف و سستی قرار میگیرد؛ نه یکبار و دو بار، بلکه به گفتهی علمای بزرگ اهل سنت، هفتاد بار این جمله را گفته است. در جای دیگری بر بالای منبر گفت: «اللهم انّی شدید فلیّنی و انّی ضعیف فقّونی و انّی بخیل فسخنّی.[6] خدایا من درشتخو در گفتارم، پس نرم کن مرا و ضعیف در قوت و قدرتم، پس قوی کن مرا و بخیل و خسیسم پس سخی و بخشنده گردان مرا.» و در جای دیگری به هنگام حدّ زدن قدامه با اعتراض او روبرو شد، که با استناد به آیه 93 سورهی مائده عمل عمر بن خطاب غیر شرعی بود، و خودش به آن اقرار کرد و گفت: «اخطات التاویل.[7] به درستیکه من در تاویل اشتباه کردم.»
عثمان نیز دربارهی خود گفت: «لولا علیّ لهلک عثمان.[8] اگر علی نبود عثمان هر آینه هلاک میشد.» و این خلیفه نسبت به دو خلیفهی قبلی خود چنان در رفتار و گفتار و کردار و عمل به دین الهی و سنت پیامبر اشتباهات و خطاهای فاحشی داشت که مورد نکوهش مسلمانان صدر اسلام قرار گرفت، به طوریکه حضرت علی (علیه السلام) در خطبهی شقشقیه تمام اعمال و رفتار او را بیان میدارد.[9] و او را نهی از منکر میکند و پند و اندرز میدهد، و نهایتاً بهخاطر همان اعمال ننگین باعث کشته شدن خود میشود. در نتیجه این است حال و روز خلفای پیامبری که به ناحق بر کرسی خلافت تکیه زدند، در حالیکه سراسر وجودشان خطا و اشتباه بود و عالمان اهل سنت به فراخور حالشان در کتب خود از اعمال و رفتار و گفتار و کردارشان سخن راندند و به آن اقرار کردهاند.
پینوشت:
[1]. نهج البلاغه، سید رضی، نشر مشهور، قم، ایران، (1379ش)، خطبه 189.
سیر اعلام النبلاء، ذهبی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، تحقیق ارنووط، ج6 ص257.
[2]. طبقات الکبری، ابن سعد، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص129.
الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوری، دارالضواء، بیروت، لبنان، (1410ق)، ج1 ص34.
[3]. شرح تجرید، قوشجی، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، تهران، ایران، (1382ش)، ص480.
[4]. ملل و نحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص30.
تاریخ الخلفاء، سیوطی، دارصادر، بیروت، لبنان، ص67.
[5]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، کتاب الصلاة، ج1 ص385.
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص18.
[6]. ریاض النضره، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص403.
[7]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج7 ص255.
[8]. زین الفتی، احمد العاصمی، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، قم، ایران، ج1 ص318.
[9]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، خطبه شقشقیه، ج1 ص66.
افزودن نظر جدید