کلیترین اختلاف میان شیعه و اهل سنت
اشکالی که در بحث خلافت و جانشینی مطرح میشود این است که به اعتقاد اهل سنت که خلیفه از طرف مردم تعیین میشود، چرا ابوبکر همانند پیامبر اکرم عمل نکرد؟ اصلاً امر خلافت دربارهی ابوبکر چگونه عملی شده است؟ مگر قرار نیست که خلیفه تابع سیرهی پیامبر باشد؟ پس چرا ابوبکر بعد از خود، عمر را به جانشینی برگزید؟ و این مطلب را علمای اهل سنت در کتب خود آوردهاند که ابوبکر بعد از خود، عمر را جانشین خود کرد، در حالیکه بیشتر مردم ناراضی بودند، پس اجماعی که شما به آن معتقد بودید، چه شد؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اساسیترین اختلاف میان این دو گروه که بعد از رحلت پیامبر اکرم روی داد، مسئله خلافت است و این امر باعث گردید که امت یکپارچه پیامبر اسلام، خصوصاً در دهههای بعدی به فرق و مذاهب گوناگون مبدلّ شود، تشیع امر خلافت را مسئلهای بسیار مهم میداند که با عقل ناقص بشری قابل حل نمیباشد، بلکه انتخاب و انتصاب الهی میداند، چرا که اگر این طور باشد، ضامن بقای اسلام و وحدت میان جامعه مسلمانان و اجرای احکام کلیدی آن در میان افراد جامعه اسلامی خواهد بود و اشکالی که اینان مطرح میکنند این است که مگر میشود پیامبر خاتم که اشرف مخلوقات عالم هستی و بنیانگذار دین مبین اسلام و رهبر تمامی مسلمانان جهان میباشد، بعد از خود امتش را به حال خود رها و واگذارد.
اما اهل سنت معتقدند که امر خلافت بعد از پیامبر به صورت اجماع امت میباشد، و باید خلیفه پیامبر از جانب مسلمانان تعیین شود و رسول خدا این امر را پس از خود به مردم واگذار کرد. آنچه به نظر میرسد و عقل بر آن حکم میکند این است که قطعاً هر دو اعتقاد با هم درست نمیباشد، بلکه یکی صحیح و دیگری باطل یعنی یا انتصاب از سوی پروردگار است و یا انتخاب جمهور امت مسلمان.
اما آنچه قابل تامل است این است که برخی از منصفین مذاهب اهل سنت مثل ابن ابی الحدید و دیگران معتقدند که امامت و رهبری امت همانند نبوت از اصول دین است.[1]
لذا خلافت هم باید امری اصلی و منتصب از بالاتر به پایینتر یعنی توسط خداوند به پیامبرش وحی گردد و پیامبر آن را به مردم ابلاغ کند و این امر مهم توسط پیامبر اکرم در مناسبتهای مختلف، خصوصاً در جریان غدیر خم صورت گرفت.[2]
اشکالی که مطرح میشود این است که اگر خلیفه از طرف مردم تعیین میشود، چرا ابوبکر همانند پیامبر اکرم عمل نکرد؟ اصلاً امر خلافت دربارهی ابوبکر چگونه عملی شده است؟ مگر قرار نیست که خلیفه تابع سیرهی پیامبر باشد؟ پس چرا ابوبکر بعد از خود عمر را به جانشینی برگزید؟ و این مطلب را علمای اهل سنت در کتب خود آوردهاند که ابوبکر بعد از خود عمر را جانشین خود کرد، در حالیکه بیشتر مردم ناراضی بودند.[3]
باز سؤال دیگر اینکه چرا عمر بن خطاب به شیوهی پیامبر عمل نکرد و امر خلافت را به صورت شورایی و با قوانین خاص معین کرد تا تنها شخص مد نظر او خلیفه شود و دستور قتل مخالفین را صادر کرد و این موضوع را هم علمای اهل سنت در کتب خود نوشتهاند.[4]
آنچه از تاریخ بر میآید این است که اجماعی برای خلافت وجود نداشته است، فقط عدهای انگشت شمار در سقیفه بنیساعده جمع شدند و از میان خود یکی را به عنوان خلیفه پیامبر انتخاب کردند و با او بیعت کردند و دیگران را با وعده و تطمیع و یا اجبار و با زور شمشیر و ... مجبور به بیعت کردند.
سؤال دیگر اینکه چرا همهی بزرگان قبائل و افراد سرشناس و اصحاب معروف پیامبر مانند سلمان، ابوذر، مقداد، زبیر، مالک، عباس و پسرانش، ابی بن کعب، براء بن عازب، جابر بن عبدالله انصاری، ابو ایوب انصاری، بلال حبشی، عدی بن حاتم، ابوتیهان، خالد بن سعید، ابن جبله، ابان بن سعید، بریده، و...[5] در تعیین خلافت ابوبکر حضور نداشتند؟ آخر این چه اجماعی است؟
و سؤال دیگر اینکه اگر قرار بود که خداوند در تعیین خلیفهی پیامبر دخالتی نداشته باشد پس چرا آیاتی مثل(اِنِّما وَليُّكُمْ اللهُ وَ رَسُولُهُ ...) و یا (أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ...) و یا (الْيَوْمَ اكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَاتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى...) و آیات دیگر را به طور مشخص برای انتصاب و خلیفه پیامبر خود نازل کرد و مفسرین اهل سنت بر این مطلب در کتب خودشان گواهی دادهاند که مصداق آن اهل بیت و امامان معصوم میدانند.
و سؤال آخر اینکه چرا رسول خدا در طول عمر مبارکشان در مناسبتهای مختلف خلیفه پس از خود را مشخص کرده و نام حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین بعد از خود معرفی کرد، تاریخ اسلام و مسلمانان امت پیامبر جریان آیه «یوم الانذار» و حجة الوداع و... را هیچگاه فراموش نمیکنند و اینکه پیامبر فرمود من از جانب خود حرفی نمیزنم، بلکه تنها از سوی خداوند مامورم که به آن عمل کنم، مصداق بارز آیه شریفه: «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ - إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ...[نجم/3/4] هرگز از روی هوا و هوس حرفی نمیزند و این حرف وحی است» میباشد.
در نتیجه حال بگویید آیا با این مطالب گفته شده، انسانها نباید به تعقّل وادار شوند تا اصل موضوع را پیگیری کنند، آیا رفتار و گفتار پیامبر با اعتقادات اهل سنت تناقض فاحشی ندارد؟ اینها سؤالات و اشکالاتی است که اهل سنت باید به آن پاسخ دهند.
پینوشت:
[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، داراحیاء التراث العربیه، بیروت، لبنان، ج9 ص251.
[2]. سنن، نسایی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ص25.
[3]. الآداب الشرعیه، مقدسی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، (1417ق)، ج1 ص71.
[4]. انساب الاشراف، بلاذری، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج2 ص261.
تاریخ یعقوبی، یعقوبی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج2 ص160.
[5]. تاریخ ابی الفداء، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص156.
تاریخ یعقوبی، یعقوبی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج2 ص103.
حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص252.
[6]. تفسیر کبیر، فخر رازی، داراحیاء التراث العربی، (1375ش)، ج1 ص113.
افزودن نظر جدید