علمای اهل سنت، از عمر بن خطاب خجالت بکشید
در برخی از روایات موجود در کتب شیعه و اهل سنت وارد شده است که عمر بن خطاب با ام کلثوم، دختر حضرت علی (ع) ازدواج کرده است؛ این در حالی است که چنین قضیهای اصلاً صحت ندارد، چرا که در برخی از کتب روایی شیعه، مولفین فقط آن را جمع آوری کرده و در صحت آن خدشه وارد نمودند، در روایات اهل سنت نیز راویان ضعیف و ناصبی وجود دارند.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ یکی از مسائل مهم مورد اختلاف شیعه و اهل سنت، ازدواج عمر بن خطاب با دختر حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است، آنچه از تاریخ برمیآید این است که چنین ازدواجی در تاریخ اسلام اتفاق نیفتاده است و تمام خبرها و روایات موجود کذب محض است، چرا که در اسناد روایات این واقعه، راویانی وجود دارند که به گفتهی علمای بزرگ رجالی اهل سنت، مورد سؤال و خدشه هستند.
از طرف دیگر اگر آنچه مشهور است که خلیفهی دوم به خانهی حضرت علی و فاطمهی زهرا (علیهما السلام) هجوم آورده و منجر به آن وقایع تلخ گردید، صحت داشته باشد، دیگر چنین ازدواجی قطعاً صورت نمیگرفت. اما برخی از علمای اهل سنت معتقدند که این ازدواج واقع شده و بین حضرت علی (علیه السلام) و خلیفه دوم رابطهی حسنه برقرار بوده است.
این نوشتار مختصر تحقیقی دربارهی این ازدواج است، تا معلوم گردد آیا استدلال به این جریان صحیح است یا باطل؟
در کتاب طبقات ابن سعد روایاتی ذیل این مطالب آورده شده است:
ام کلثوم دختر علی و زهرا (علیهما السلام) نابالغ بوده، ثمرهی این ازدواج، یک پسر به نام زید و یک دختر به نام رقیه بوده است، پس از مرگ عمر بن خطاب، ام کلثوم با عون و محمد و عبدالله پسران جعفر بن ابیطالب، یکی پس از دیگری ازدواج کرد، اصرار عمر بن خطاب به حضرت علی (علیه السلام) برای ازدواج با ام کلثوم، تا از نظر سببی و نسبی هم ریشه پیامبر باشد، که نهایتاً با رضایت حضرت علی (علیه السلام) روبرو شد و عمر از این وصلت خوشحال گردید، فرستادن ام کلثوم به درب خانهی عمر بن خطاب و حرکت زشت عمر نسبت به ام کلثوم، مهریه 40هزار درهمی برای ام کلثوم، وفات ام کلثوم و نماز خواندن عبدالله بن عمر بر جنازهی ایشان و...[1]
در کتب دیگر اهل سنت مثل مستدرک علی الصحیحین،[2] سنن بیهقی،[3] تاریخ بغداد،[4] و ... تقریباً شبیه همان روایات قبلی را با کمی اختلاف در متن آن آوردهاند و در مجموع به این مطالب میرسیم که نوشتهاند: خواستگاری خلیفه دوم از ام کلثوم؛ عدم بلوغ ام کلثوم؛ اجبار حضرت علی (علیه السلام) به این وصلت بهخاطر تهدید عمر بن خطاب؛ رضایت حضرت علی (علیه السلام) به این ازدواج؛ مرگ عمر بن خطاب و ازدواج مجدد ام کلثوم با پسران جعفر بن ابیطالب؛ زید و رقیه فرزندان ام کلثوم از عمر بن خطاب؛ نماز خواندن عبدالله بن عمر بر جنازهی ام کلثوم؛ اقتداء امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) به عبدالله بن عمر؛ کلمات عاشقانه عمر بن خطاب قبل از خواستگاری؛ حرکات زشت و سخیف عمر بن خطاب در مواجه با ام کلثوم (لمس کردن بدن، در آغوش کشیدن، دست مالیدن به ساق پا و..)؛ پرخاشگری ام کلثوم از حرکت زشت عمر بن خطاب؛ همهی این روایات کذب محض است، چرا که این روایات در هیچیک از کتب معتبر اهل سنت مثل صحاح سته نیامده است، راویان این روایات را بزرگان اهل سنت در کتب خود مورد خدشه قرار دادهاند، در دو کتاب مهم اهل سنت یعنی صحیح مسلم و صحیح بخاری، اصلاً ذکری از این واقعه حتی به صورت گذرا و اشارهای هم نیامده است.
برخی از احادیث در کتب اهل سنت ذیل این واقعه را به امامان معصوم (علیهم السلام) نسبت دادهاند، که خود حربهای برای دشمنان است و از طرف دیگر علمای اهل سنت اینگونه روایات را که به اسم امامان اهل بیت پیامبر ساختهاند را تقبیح و تکذیب و سرزنش کردهاند.
و اما راویان موجود در این روایات افرادی هستند مانند:
- احمد بن عبدالجبار، که طبق نظر ابن معین، ابن ابی حاتم، ابن عقده، و ...، متروک الحدیث و جاعل و کذّاب است.
- یونس بن بکیر، که طبق نظر نسایی، احمد بن حنبل و ابی داود و ... حجت نیست و ضعیف میباشد و مردم از او متنفرند.
- عمرو بن دینار، که طبق نظر ابن شیبه، جوزجانی، احمد بن حنبل، موصلی و ... ضعیف و غیر قابل اعتماد و منکر الحدیث است.
- سفیان بن عیینه، که طبق نظر عسقلانی، ابومعین، ابن عمار، یحیی بن سعید، ذهبی، نسایی و ... ناقص العقل و جاعل الحدیث و عدم اعتماد به احادیث او و کذّاب و تضعیف معرفی کردهاند.
- وکیع بن جرّاح، که طبق نظر ذهبی، احمد بن حنبل، خطیب بغدادی، و ... او را جاعل حدیث، کذّاب، از انسانهای بد روزگار، تضعیف و مورد نکوهش معرفی کردهاند.
- ابن جریج، که طبق نظر ابن حجر عسقلانی، ابن معین، دارقطنی، ابن حبان، تضعیف و کور و نابینا، قابل اعتماد نبودن، مدلّس بودن معرفی شده است.
- ابن ابی ملیکه، که طبق نظر عسقلانی، ابن سعد و ... جاعل و کذّاب بوده است.
- هشام بن سعد، که طبق نظر ذهبی، ابن معین، ابن عدی، ابن ابی حاتم، ضعیف و محکم و متقن نبودن در حدیث، متوسط الحال در نقل حدیث، اعتماد نداشتن به احادیث او معرفی شده است.
- افرادی مثل ابن وهب، لخمی، ابن ریاح، عقبه بن عامر، عطاء خراسانی، و ... دیگران همگی از طرف عالمان رجالی اهل سنت به دروغگویی و ضعف و متروک و کذاب و جاعل و مدلس و ... معرفی شدهاند، لذا مراجعه به کتب رجالی اهل سنت شود.[5]
راویان در این واقعه را میتوان به دو گروه تقسیم کرد:
گروه اول: افرادی هستند که از سوی علمای اهل سنت به شدت تضعیف شده و به دروغگویی و ... متهم هستند.
گروه دوم: افرادی هستند که هر چند مورد اعتماد اهل سنت میباشند، ولی بغض و دشمنی آنان با حضرت علی (علیه السلام) از مسلّمات تاریخ است.
در نتیجه سخنان قبیح و زشتی که در متن این احادیث دروغین در مطرح کردن این ازدواج با اسناد باطلی که وجود دارد، خود حاکی از غیر واقعی بودن این قضیه دارد. و در پایان سخن اینکه اگر حرمتی را برای پیامبر خدا و حضرت علی و اهل بیت (علیهم السلام) قائل نیستید، که یقیناً نیستید، حداقل خود را که اهل سنت و پیرو خلفای راشدین خصوصاً عمر بن خطاب میدانید، لااقل دلتان برای عمر بن خطاب بسوزد و به درد آید که اینگونه اهانتهای ناروا و نسبتهای زشت را به او میدهید، چرا که یک مسلمان هیچگاه به خود اجازهی اینگونه اعمال و رفتار و گفتار زشت را نمیدهد، چه برسد به اینکه خلیفه مسلمین اینگونه هتک حرمت ناموس اهل بیت پیامبر را بنماید.
پینوشت:
[1]. طبقات کبری، ابن سعد، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1418ق)، ج8 ص338-340.
[2]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1411ق)، ج3 ص153.
[3]. سنن کبری، بیهقی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ دوم، 1414ق، ج7 ص158.
[4]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1417ق)، ج6 ص180.
[5]. تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1415ق)، ج1 ص47.
- همان، ج11 ص383.
- همان، ج8 ص27.
- همان، ج4 ص108-109.
- همان، ج11 ص114.
- همان، ج11 ص37-38.
افزودن نظر جدید