دلیل جانشین ندانستن حضرت علی(ع) در میان اهل سنت
پیامبر اکرم در آخرین حجی که معروف به حجه الوداع است در هنگام بازگشت از حج در منطقه ای به نام غدیر خم تمام مسلمانان را جمع نمود و در آن گرمای سوزان حجاز خلیفه و جانشین بعد از خود را معین کرد و آن حدیث معروف را که حاکی از وصایت بعد از خود بوده است را برای مردم بیان کرد تا مردم همه بدانند اما در برخی روایات آن را نفی کردهاند.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ همیشه این سؤال مطرح است که با این همه روایات و آیات قرآن و سفارشات موکد پیامبر اکرم بر وصایت و جانشینی بعد از خود در مناسبتهای مختلف، مثل: یوم الدار و غدیر خم و ... پس چرا مسلمانان بعد از رحلت پیامبر به دنبال دیگران رفتند، مگر فضائل و شهرت این صحابه بزرگ و جلیل القدر و بینظیر پیامبر اسلام و احادیث و کمالات در حدّ تواتر او را، امت پیامبر، از پیامبر نشنیدند و یا خود مردم درک نکرده بودند که اینگونه عمل کردند و حق را از مسیر اصلی خود تغییر دادند. در جوابی کوتاه اینطور باید پاسخ داد که بحث وصی بودن امام علی (علیه السلام) از جمله مسائلی است که در میان مسلمین در همان اوایل خلافت و قبل از آن بوده است و همگان به آن اذعان داشتند و شاید علت طرح این موضوع تناقضاتی بود که مردم مسلمان آن زمان میان فرمایشات پیامبر و عملکرد صحابه و آن بزرگوار بعد از رحلت حضرت مشاهده میکردند. اما اگر باز دقتی در روایات موجود در کتب اهل سنت بیندازیم به روایاتی برخورد میکنیم که اصل قضیه را منتفی میداند و این باعث تشکیک در موضوع میشود. آن هم از کتب معتبرشان، که البته هر چند اینگونه روایات از نظر سندی و دلالی مورد خدشه است، ولی در هر حال مورد استناد اهل سنت میباشد. ما در این نوشتار مختصر یک حدیث را نقل کرده و برای بطلان این حدیث غیر صحیح از کتب معتبر اهل سنت اشاره کرده و قضاوت را بر عهده خوانندگان میگذاریم.
در کتاب سنن ابن ماجه جریانی از عایشه همسر پیامبر نقل شده است که: «ذکروا عند عایشه: انّ علیاً کان وصیاً فقالت، متی اوصی الیه؟ فلقد کنت مسندته الی صدری او الی حجری، فدعا عابطست فلقد انخنث فی حجری فمات و ما سعرت به فمتی اوصی؟[1] نزد عایشه سخن از این بود که علی وصی رسول خداست. عایشه گفت: چه زمانی رسول خدا به او وصیت کرد؟ من تکیهگاه رسول خدا بودم، سرش بر روی دامنم و یا سینهام بود. کاسهای طلب کرد، در دامنم خم شد و از دنیا رفت، احساس نکردم که رسول خدا چه زمانی وصیت به علی کرد.»
همچنین بخاری در کتاب صحیح خود همین روایت را به نقل از اسود بن یزید نقل میکند که: «عم الاسود بن یزید قال: ذکروا عند عایشه، انّ علیاً کان وصیاً فقالت: متی اوصی الیه؟...[2] اسود گوید: نزد عایشه سخن از جانشینی و وصایت علی بوده، پس عایشه گفت چه زمانی پیامبر به او وصیت کرد؟...»
همانطور که ملاحظه شد، اینگونه احادیث در کتب معتبر اهل سنت مطرح است که نشان از وصایت حضرت علی (علیه السلام) بعد از وفات پیامبر، از مهمترین گفتگوهای رایج مردم در آن زمان بوده که وجود داشته است، و از طرف دیگر با نگاهی دقیق به حدیث متوجه میشویم که شاید قسمت اول حدیث تناقضی در آن نیست، اما در سخن عایشه تناقضات فاحشی وجود دارد. از جمله وصیت کردن پیامبر که منحصر در هنگام رحلت پیامبر، بر روی سینهی خود میداند.
همچنین این حدیث را بزرگان اهل سنت مثل ذهبی و عسقلانی و دیگران صحیح نمیدانند؛ لذا برای اثبات بطلان ادعای عایشه به چند حدیث از کتب معتبر خودشان دربارهی وصایت حضرت علی (علیه السلام) استناد میکنیم.
«قال النبیّ: انّ هذا –علی- اخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا.[3] همانا این علی برادر و وصی و خلیفه من در بین شماست، بشنوید از او و اطاعتش کنید.»
«فقال سلمان: یا رسول الله، من وصیک؟ قال رسول الله، یا سلمان من کان وصی موسی؟ فقال، یوشع بن نون، قال النبی انّ وصیی... و ینجز موعدی علی بن ابیطالب.[4] پس سلمان گفت: ای پیامبر خدا! وصی شما چه کسی است؟ پیامبر فرمود: ای سلمان! وصی موسی چه کسی بود؟ گفتم: یوشع بن نون، پس رسول خدا فرمود: همانا وصی من و ... و آن کسیکه به وعدههایم وفادار میماند و عمل میکند، علی بن ابیطالب است.»
عتبه بن عامر جهنی میگوید: «... بایعنا علی قول ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و انّ محمداً نبیّه و علیاً وصیه فانی من الثلاثه ترکناه کفرنا.[5] رسول خدا از ما برای مسلمانی بر سه گفتار بیعت گرفت، آنکه هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست، هیچ شریکی ندارد، محمد پیامبر خداست و علی ابن ابیطالب وصی اوست، پس اگر حتی یکی از آن سه قول را ترک کنیم، کافر شدیم.»
عمر بن خطاب از سلمان نقل میکند که گفت، من در آخرین لحظات رحلت رسول خدا به خدمتش رسیدم و پرسیدم، ای رسول خدا! آیا وصیت فرمودی؟ پیامبر فرمود: ای سلمان! میدانی اوصیاء پیامبر چه کسانی هستند؟ عرض کردم خدا و رسولش آگاهترند، فرمود وصی آدم شیث بود، وصی نوح سام بود، وصی موصی یوشع بن نون بود، وصی سلیمان، آصف بن برخیا بود، وصی عیسی شمعون بود، که همگی جزء برترینها بودند، «و انّی اوصیت الی علی و هو افضل من ترکه بعدی.[6] همانا علی را وصی و جانشین خود قرار میدهم، چرا که او برترین کسی است که بعد از من خواهد ماند.»
حال با این احادیث صحیح السند و مطالب مبرهن تاریخی آیا باز جای شک و تردیدی باقی میماند که برخی به خاطر یک یا چند حدیث جعلی در مقابل این همه احادیث، حضرت علی (علیه السلام) را امام و پیشوای مسلمین ندانند و به دنبال کسانی بروند که خود اقرار به خلیفه نبودن کردند و مسلمانان را به بیراهه بردند؟
پینوشت:
[1]. سنن، ابن ماجه، داراحیاء الکتب العربیه، بیروت، لبنان، تحقیق محمد فواد عبدالباقی، ج1 ص519 کتاب الجنائز، باب 64.
[2]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، لبنان، ج2 ص388 باب وصایا حدیث 2549.
[3]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دارصادر، بیروت، لبنان، ج2 ص64.
[4]. تذکره الخواص، سبط بن جوزی، الشریف الرضی، قم، ایران، (1418)، ص26.
[5]. ینابیع الموده، قندوری حنفی، دار الاسوه، قم، ایران، تحقیق علی حسینی، ج2 ص280.
[6]. کوکب الدرّی، کشفی ترمذی، دارالشجون، بیروت، لبنان،(1404ق)، ص133.
افزودن نظر جدید