افتخار شاعر سنّی از جسارت عمربن خطاب به دختر پیامبر(ص)
اثبات فاجعهی وحشتناک بعد از رحلت پیامبر و حمله به خانهی دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت زهرا (سلام الله علیها) و اسنادی موجود از کتب علمای اهل سنت که به اقرار خود علمای اهل سنت، حاکی از فاجعهای بزرگ در برههای از زمان بود که اتفاق افتاد و جای هیچ شک و تردیدی را برای احدی باقی نمیگذارد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در طول تاریخ تشیع، شیعه همیشه برای اثبات فاجعهی وحشتناک بعد از رحلت پیامبر و حمله به خانهی دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت زهرا (سلام الله علیها) اسنادی را از کتب علمای اهل سنت در دست دارد؛ اسنادی که به اقرار خود اهل سنت، حاکی از حادثهای غمبار و فاجعهای بزرگ است که در برههای از زمان اتفاق افتاد و جای هیچ شک و تردیدی را برای احدی باقی نمیگذارد، که مخالفین و منافقین بعد از رحلت پیامبر اسلام، به پارهی تن رسول خدا جسارت کردند و در اثر این فاجعه و مجروح شدن دختر پیامبر، ایشان حدود 75 روز یا 95 روز بعد پیامبر، طبق روایات شیعه، و 6 ماه طبق نقل اهل سنت، بیشتر در دار دنیا زندگی نکرد، و مظلومانه به شهادت رسید، حال برای بعضی سؤال میشود که چگونه آنها این حقایق را میدانند و در کتب خود آوردهاند، اما باز هم انکار آن حوادث تلخ را میکنند؟
پاسخ این سؤال روشن است، چرا که این جماعت به واقعه حمله به خانهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) افتخار میکنند و آن را جزء کرامات خلیفهی دوم میدانند و این جسارت را همانند کرامات حضرت علی (علیه السلام) در کندن درب قلعههای خیبر میدانند و به آن افتخار میکنند، لذا این امر باعث شده که اشخاصی مانند حافظ ابراهیم، شاعر بلند آوازهی نانجیب مصر (1932-1872 م) در مجلسی عمومی که توسط وزارت معارف مصر برگزار شده بود، اشعاری را در مدح عمر بن خطاب بخواند، که حاکی از جسارت تمام به اهل بیت پیامبر بود، او در این اشعار نهتنها جریان حمله برخی از صحابه از جمله عمر بن خطاب به خانه پارهی تن رسول خدا را قبول دارد و به آن صحه میگذارد، بلکه به این تهدید خلیفهی دوم علیه دختر پیامبر اکرم افتخار هم میکند و مورد تشویق و ستایش حاضرین و مستمعین در جلسه هم قرار میگیرد، و از همان مجلس به او لقب (شاعر نیل، شاعر مردم مصر، شاعر ملت) میدهند.
اما اشعار او :
«وقوله لعلی قالها عمر.................. اکرم بسامعها اعظم بملقیها
حرقت دارک لا ابقی علیک بها.......... ان لن تبایع و بنت المصطفی فیها
ما کان غیر ابی حفص یفوه بها.............. امام فارس عدنان و حامیها.[1]
عجب کلام ارزشمند و بلند مرتبهای که عمر به علی خطاب کرد، چقدر کریم و بزرگوار است شنوندهی آن و چقدر عظیم و بلند مرتبه است گویندهی آن.
قطعاً یقین بدان که خانهی تو را به آتش میکشم و تو را در آن خانه باقی نمیگذارم، اگر از بیعت با خلیفه ابوبکر سرپیچی کنی، با اینکه دختر پیامبر در آن خانه باشد و بماند.
این کلام، سخن و گفتاری نیست که از دهان هر کسی خارج شود، گویندهای چون عمر بن خطاب را میطلبد که بتواند در مقابل اول پهلوان عرب و تکسوار عدنان و نگهبان و پاسدار امت عرب «علی» ایراد کند.»
پس نتیجه اینکه وقتی اینگونه مطالب سخیف در اشعار افرادی مانند این شاعر مصری وجود دارد و به آن اقرار دارند و به آن افتخار میکنند، چطور مطالبی وحشتناکتر از این در کتب علمای سلف اهل سنت وجود نداشته باشد، که خلیفه دوم چه جسارتهایی را به اهل بیت پیامبر، خصوصاً پارهی تن او روا نداشته باشد. والله العالم.
پینوشت:
[1]. دیوان اشعار، محمد حافظ بن ابراهیم فهمی، طبع الهیئة المصریه، قاهره، مصر، (1995م)، ص82.
افزودن نظر جدید