صحابه و روزهای پایانی زندگی پیامبر(ص)

  • 1396/01/02 - 09:00

هنگامی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله)  در بستر بیماری بودند، برخی از صحابه، برای عیادت و دیدن پیامبر (ص)  به خانه پیامبر (ص) رفتند، که پیامبر (ص)  فرمود: کاغذ و قلمی بیاورید، تا چیزی در آن بنویسم، که هیچ‌گاه گمراه نشوید. در این هنگام یکی از اصحاب برآشفت و گفت: پیامبر (ص)  حالش خوب نیست و هذیان می‌گوید!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) همه زندگی  مبارک‌شان را وقف ترویج دین الهی کردند. در مدت 23 سال رسالت، مردم را به دین الهی دعوت کردند. اما همه انسان‌ها باید روزی از این دنیا بروند، حتی اگر پیغمبر و بهترین شخص عالَم باشند. به این ترتیب روزهای پایانی عمر مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرا رسید. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بستر بیماری بودند، حالشان خوب نبود. مسلمانان نگران و مضطرب از این‌که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را دارند از دست می‌دهند، به خانه وحی رفت و آمد می‌کردند. برخی از صحابه برای عیادت و دیدن پیامبر (صلی الله علیه و آله)  در روز پنچ شنبه‌ای به خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفته بودند. ابن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، خلیفه دوم عمر  و تعداد دیگری از اصحاب گرداگرد بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله)  را گرفته بودند. در این زمان بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله)  فرمود: کاغذ و قلمی بیاورید تا چیزی در آن بنویسم که هیچ‌گاه گمراه نشوید.[1]
به نظر شما اصحاب چه واکنشی نشان دادند! آیا خوش‌حال شدند یا ناراحت! قطعاً آن‌چه به ذهن هر مسلمانی خواهد آمد، این‌که اصحاب خوشحال شده‌اند، زیرا پیغمبر (صلی الله علیه و آله) می‌خواهد، مطلبی را برای آنان مکتوب کند، تا به‌عنوان سندی برای مسلمین تا قیامت باقی بماند و مسلمانان با عمل به آن گمراه نشوند. اما مع‌الاسف برخی از اصحاب نه‌تنها خوشحال نشدند، بلکه ناراحت شدند، و ای کاش فقط ناراحت می‌شدند و سخنی بر زبان جاری نمی‌کردند که پیامبر (صلی الله علیه و آله)  را آزرده کنند! اما فردی از میان آن جمعیت برخواست و گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله) حالش خوب نیست و هذیان می‌گوید.[2] لازم نیست کاغذ و قلمی بیاورید. در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله) ناراحت شد و فرمود:  همه بیرون بروید و من را تنها بگذارید.[3]
اکنون سؤال این است که آن صحابی چه کسی بود؟ چرا از نوشتن آن سند جلوگیری کرد؟ مگر پیامبر (صلی الله علیه و آله)  چه چیزی را می‌خواست بنویسد! مگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم هذیان می‌گوید، در حالی‌که قرآن در شأن پیامبر می‌گوید: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى.[نجم/4] آن‌چه مى‏‌گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست.‏» این‌ها سؤالاتی است، که اگر هر مسلمانی پاسخ درستی به آن‌ها بدهد، راه درست را خواهد فهمید.

پی‌نوشت:

[1]. «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّهُ قَالَ: يَوْمُ الخَمِيسِ وَمَا يَوْمُ الخَمِيسِ؟ ثُمَّ بَكَى حَتَّى خَضَبَ دَمْعُهُ الحَصْبَاءَ، فَقَالَ: اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعُهُ [ص:70] يَوْمَ الخَمِيسِ، فَقَالَ: «ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا». بخاري، محمّد بن اسماعيل (م 256)، صحيح بخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق، ج4، ص69.
نيشابوري، مسلم بن حجّاج (261)، المسند الصحيح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء التراث العربي، بيروت، بي تا، ج3، ص1257.
[2]. «فَتَنَازَعُوا، وَلاَ يَنْبَغِي عِنْدَ نَبِيٍّ تَنَازُعٌ، فَقَالُوا: هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ» ». بخاري، محمّد بن اسماعيل (م 256)، صحيح بخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق، ج4، ص69.
نيشابوري، مسلم بن حجّاج (261)، المسند الصحيح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء التراث العربي، بيروت، بي تا، ج3، ص1257.
[3]. «قَالَ: " دَعُونِي فَالَّذِي أَنَا فِيهِ خَيْرٌ» نيشابوري، مسلم بن حجّاج (261)، المسند الصحيح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء التراث العربي، بيروت، بي تا، ج3، ص1257.
بخاري، محمّد بن اسماعيل (م 256)، صحيح بخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق، ج4، ص69.

نویسنده: مجتبی محیطی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.