چگونگی جعل حدیث سازی توسط غلات
غالیان به ظاهر مسلمان در دو قرن اول و دوم اسلامی، برای رسیدن به مطامع دنیایی خود مشغول به جعل حدیث و حدیث سازی شدند و با این کار، خود یکی از بدترین جنایات را نسبت به دین مبین اسلام بهبار آوردند، و تا قرن چهارم هم ادامه پیدا کرد. طوریکه عقاید و آثارشان تا به امروز در جوامع اسلامی و مذاهب مختلف آن پدیدار است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ احادیثی که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) نقل شده، را نمیتوان به یقین گفت که از ایشان روایت شده است، چرا که بعد از رحلت پیامبر، افراد طماع و منافق و ... باعث گردیدند که یا اینگونه احادیث محو و نابود شوند و یا با کم و زیاد کردن در اصل حدیث، آن را به بیراهه بکشانند و منافع خود را از آن استفاده کنند. در زمان خلفا از نشر احادیث نبوی جلوگیری شد، چرا که با اتکاء به همان کتاب خدا، خود را ملزم به آن کردند و اهل بیت را طرد کردند و این در حالی بود که پیامبر طبق حدیث مشهور ثقلین، این دو را در کنار همدیگر ذکر کرد. اما در هر صورت این قضیه با دسیسه برخی از اصحاب پیامبر کمرنگ و بعضاً به بوته فراموشی سپرده شد. از طرف دیگر در اواخر قرن اول هجری با روی کار آمدن مذاهب علمی گوناگون، جهت احادیث نبوی، به سمت و سویی رفت که نباید میرفت، و هر گروهی با روش خاص خود نسبت به احادیث نبوی پیامبر برخورد میکردند، و از ره آورد این احادیث، افراد مغرض و منافق هم بیکار ننشستند و شروع به جعل و نشر احادیث دروغین کردند.
مذهب اهل سنت هم در زمان حکومت هشام بن عبدالملک به سال (105هجری) اقدام به تدوین و جمعآوری احادیث در کتب خود کردند، چرا که تا قبل از آن، احادیث بهصورت سینه به سینه و دهان به دهان انتشار مییافت.[1] و در میان مذهب تشیع هم شیعیان از نیمهی قرن اول هجری شروع به تدوین حدیث و گردآوری در کتب خود کردند. طوریکه در تاریخ نقل شده، اولین کتاب حدیثی جمعآوری شده توسط – ابورافع - غلام آزاد شدهی پیامبر اکرم است، که فردی شیعه مذهب بوده است.[2] چرا که روش تدوین حدیث در شیعه از این قرار بود که آنها احادیثی را که خود از امام معصوم (علیه السلام) میشنیدند، یا به واسطه راویان دیگر، گفتهی امام (علیه السلام) به آنها میرسید، را در مجموعههایی گردآوری کرده که در اصطلاح به آن – اصل - میگفتند و ابورافع هم احادیث خود را در همین اصل جمعآوری کرده بود.
اما هنوز چند صباحی از درخت نوپای اسلام نگذشته بود که مخالفان، بهویژه غلات مشغول به جعل حدیث و حدیث سازی شدند و با این کار خود یکی از بدترین جنایات را نسبت به دین اسلام بهبار آوردند، به طوریکه تا به امروز هم آثارش در جوامع اسلامی و مذاهب مختلف آن پدیدار است.[3] ما در این مقاله به صورت فشرده بحث حدیثسازی غلات را متذکر میشویم و قضاوت را به عهدهی خوانندگان قرار میدهیم.
حدیث سازی غالیان را به دو صورت کلی میتوان مورد بررسی قرار داد.
صورت اول: ساختن حدیث با مشخص بودن نام سازندهی آن مطرح میشود، لذا غلات احادیثی را به دروغ از قول امام معصوم (علیه السلام) بیواسطه و یا با واسطه برای دیگران نقل میکردند و فرد غالی هنگام نقل حدیث و سلسله سند آن، نام خود و یا غالیان دیگر را هم ذکر میکرد. البته پادزهر آن در سدههای بعد به این صورت بود که، برای تشخیص حدیث صحیح از غیر صحیح با مراجعه به قواعد رجالی، و نام سازندهی حدیث مشخص میشد.
صورت دوم: همان شیوهی – دسّ - است، این کلمه در لغت به معنای داخل کردن چیزی در چیز دیگر به صورت مخفی است، فلذا به مکرها و توطئههای مخفیانه – دسیسه - گفته میشود.[4] این روش را افرادی از فرقههای غلات که غلوشان هنوز آشکار نشده بود، به دستور رهبران خود، کتب روایی اصحاب ائمه (علیهم السلام) را که از اصول بودند، را به بهانهی نسخهبرداری و استنساخ میگرفتند و به رهبران خود تحویل داده و آنان ضمن اینکه برخی از احادیث را از این کتب استخراج میکردند، روایاتی هم از نزد خود با سلسله سند شبیه به اسناد کتب اصلی، در کتب استنساخ شده قرار میدادند و سپس کتب را به صاحبان اصلی باز میگرداندند، و آن کتب نسخه بدل را با احادیث جعلی فراوان با سلسله سند معتبر در میان مسلمانان، خصوصاً شیعیان توزیع میکردند بدون اینکه در سلسله سند آن نام جاعل را ذکر کنند و شیعیان هم که از همهجا بیخبر بودند، احادیث آن کتب را بهعنوان احادیث ائمه معصومین (علیه السلام) نقل میکردند.
در اینجا به دو نمونه از این احادیثی که توسط غلات ساخته شده و امامان معصوم (علیهم السلام) آن را رّد کردهاند، بسنده میکنیم:
هشام بن حکم از قول امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که: مغیره بن سعید بجلی – رهبر فرقه مغیریه - بهطور عمد بر پدرم امام باقر (علیه السلام) دروغ میبست، یاران او که در میان اصحاب پدرم مخفی بودند، کتابهای اصحاب پدرم را میگرفتند و به مغیره تحویل میدادند و او در آنها به صورت مخفیانه – احادیثی را کم و زیاد میکرد – و کفر و زندقه را جای میداد و آنها را به سلسله اسنادی به پدرم نسبت میداد و سپس آن را به یاران و پیروان خود میداد، تا در میان مسلمین و شیعیانمان پخش کنند، پس آگاه باشید هر حدیث غلوآمیزی را در کتابهای پدرم دیدید، بدانید که از آن مواردی است که مغیره بن سعید بجلی به صورت مخفیانه در کتب پدرم جای داده است.[5]
یونس بن عبدالرحمان از اصحاب امام رضا (علیه السلام) میگوید: من مسافرتی به عراق داشتم که در آنجا تعدادی از یاران امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) را ملاقات کردم و احادیثی را از آنها شنیدم و کتب آنها را گرفتم تا استنساخ کنم، بعد از آن کتاب را نزد امام رضا (علیه السلام) بردم و به حضرت عرضه داشتم، با کمال تعجب دیدم که امام رضا (علیه السلام) بسیاری از آن احادیث را ردّ کرد و فرمود: این احادیث از امام صادق (علیه السلام) صادر نشده است، و بعد فرمود: همانا ابوالخطاب بر امام صادق (علیه السلام) دروغ میبست، خدا او و یارانش را لعنت کند که اینگونه احادیث باطل را به صورت مخفیانه در کتب جای داده است ...[6]
پس نتیجه اینکه از این احادیث چنین استفاده میشود که این توطئه و دسیسه، توسط غلات در آن زمانها اثر خود را گذاشته و حتی افراد خواص و اصحاب نزدیک ائمه (علیهم السلام) هم تحت تاثیر آن احادیث ساختگی قرار میگرفتند.
پینوشت:
[1]. اضواء علی السنه المحمدیه، ابو ریّه، دارالکتب العلمیه، قم، ایران، چاپ سوم، ص260.
[2]. تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام، علامه سید حسن صدر، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ص278.
[3]. الاخبار الدخیله، مرحوم تستری، مکتبه الصدوق، تهران، ایران، ص240.
[4]. تاج العروس، زبیدی، دار مکتبه الحیاه، بیروت، لبنان، چاپ دوم، ج6 ص151.
لسان العرب، ابن منظور، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (1408ق)، ج4 ص344.
[5]. اختیار معرفه الرجال، مرحوم کشی، موسسه آل البیت، قم، ایران، محقق مهدی رجایی، ص147.
[6]. همان، ص146.
افزودن نظر جدید