جایگاه بداء در نزد شیعه
از معتقدات مذهب تشیع مسئله بداء است که از طرف مخالفان این مذهب تحریف شده و با این حربه بر علیه شیعه امامیه حملات سختی را صورت می دهند تا بتوانند در پیشبرد مقاصد و نیات شوم خود استفاده کنند. از سوی دیگر اهل سنت هم نسبت به این موضوع دچار حساسیت مضاعف گردیده است و تهمت های ناروا به شیعه میزنند که شیعه منکر علم خداوند است
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بداء یکی از معتقدات مهم شیعه است که از سوی مخالفان این مذهب تحریف شده و با این نسبت دادن بر علیه شیعه هجمههای زیادی را انجام دادهاند، لذا مخالفین مذهب تشیع با استفاده نابهجا از این کلمهی تحریف شده در پیشبرد مقاصد خود استفاده میکردند. به همین جهت این مسئله حساسیت اهل سنت را برانگیخته و تصور کردند که شیعه قصد دارد با طرح این مسئله، علم مطلق خداوند را انکار کنند و نسبت جهل و نادانی در بعضی از موارد به خدا بدهند، در حالیکه شیعه مانند خودشان خلاف این تهمت را معتقدند.
بداء در لغت به معنای ظهور و آشکار شده است، که هم در ظهور رأی و نظر و هم در ظهور چیزهای دیگر بهکار میرود.[1] و یا به معنای ظهور بعد از خفاست، که در عرف جامعه زمانی بهکار میرود که برای شخصی رأیی ظاهر شود که قبلاً آن رأی را نداشته است.[2] اگر بداء در معنای اول در مورد خداوند بهکار رود، لفظ در معنای اصلی حقیقی خود استعمال شده، مانند: «بدا لله» و اگر در معنای دوم در مورد خداوند بهکار رود، بهصورت حقیقی خود بهکار نرفته، بلکه مجازاً استعمال شده که در این هنگام بداء به معنای ابداء یعنی اظهار است، یعنی خدا چیزی را که دیگران نمیدانستند، بر ایشان آشکار کرد.
بداء در اصطلاح یعنی اینکه خداوند بر طبق مصالحی که خود میداند، در امور تکوینی بر خلاف رأی قبلی خود چیزی را برای دیگران اظهار کند، در حالیکه دیگران خیال میکردند که رأی سابق هنوز پابرجاست، و این تعریف بر خلاف نسخ است که در امور تشریعی است و مجالی برای توضیح آن نیست.
شیعه در مسئله بداء برای خود از قرآن و روایات پیامبر و اهل بیت پیامبر دلایلی دارد، از جمله:
داستان ذبح اسماعیل توسط حضرت ابراهیم در سوره صافات، آیه 102 و 103، و همچنین داستان مناجات حضرت موسی با خداوند و گرفتن کتاب مقدس در سوره اعراف، آیه 142 و داستان قوم حضرت یونس که خداوند وعدهی عذاب به آنها داد که با توبه، این عذاب برداشته شد، که در سوره یونس، آیه 98 بیان شده است.
و اما روایات شیعه و اهل سنت از جمله:
«شوبان، بندهی آزاد شدهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که از آن حضرت نقل میکند که فرمود: «لایرد القدر الاّ الدعاء و لایزید فی العمر الاّ البّر.[3] قدر الهی را جز دعا از کار نمیاندازد و جز نیکی کردن چیزی باعث طول عمر انسان نمیشود.»
احمد بن حنبل در کتاب مسند خود از پیامبر اکرم نقل میکند که فرمود: «همانا انسان به سبب گناه کردن، خود را از رزقش محروم میکند و... جز نیکی چیزی باعث طول عمر انسان نمیشود.»[4]
از امام صادق (علیه السلام) نیز روایت شده که فرمودند: «حضرت عیسی (علیه السلام) به همراه یاران خود به گروهی رسیدند، که مراسم عروسی داشتند، آن حضرت به یاران خود فرمود: که عروس امشب خواهد مرد؛ اما چنین نشد، وقتی که به دنبال علت آن رفتند، معلوم شد که در آن شب عروس صدقه داده و با این خاطر، مرگ را از خود دفع کرده؛ مرگی که بهوسیله مار افعی که در همان محل بود، باید صورت میگرفت.»[5]
و از طرف دیگر تاکید شیعه در مسئله بداء بهخاطر این است که مشیّت مطلق خداوند را ثابت کند، به اینکه خداوند پس از خلقت جهان، گوشهنشینی اختیار نکرده، بلکه طبق آیات قرآن، همه چیز به خواست اوست و هر چه اراده کند، به همان صورت انجام میگیرد، مانند برخی از آیات مثل: سوره الرحمن، آیه 29، سوره رعد، آیه 39 و... برخلاف مخالفین شیعه که معتقدند خداوند پس از خلقت عالم و تقدیر امورات آن، دیگر در جهان دخالت نمیکند و دست او بسته شده است، که این موضوع در قرآن با صراحت هر چه تمامتر ردّ شده است. لذا قدرت و مشیّت مطلق خدا را نفی میکنند و بهخاطر همین اعتقاد است که مخالفان، نسخ را بر خدا جایز نمیدانستند، چه در امور تکوینی و چه در امور تشریعی.
پس ماحصل بحث اینکه با مسئلهی – بداء - تشیّع میتواند بهوسیله آن، ریشههای اجبار را قطع کند و با اثبات دائمی خداوند، انسان را موجودی مختار و سازندهی سرنوشت خود معرفی کند، و قول اشاعره را که میگویند: «انسان مجبور است و تحت تسلط کامل تقدیر الهی است»، و قول معتزله را که میگویند: «به انسانها تفویض اختیار شده»، را مردود بشمارند.
پس در جواب این دو فرقه باید بگوییم: «لاجبر و لاتفویض، بل امر بین الامرین.[6] نه اجبار درست است و نه تفویض، بلکه حقیقت امر بین این دو است.» و با مسئله بداء این دو عقیده رد میشود و این مسئله نزد شیعیان از جایگاه مهمی برخوردار است و فواید زیادی، مانند تعظیم، عظمت و بزرگی، بندگی، اجر و ثواب و ... طبق روایات منقوله از ائمه معصومین (علیهم السلام) دارد که بیان شده است. از جمله از امام صادق و امام باقر (علیهما السلام) اینگونه نقل شده است که: «ما عظّم الله عزوجل بمثل البداء.[7] خداوند بهوسیله هیچ چیزی مانند بداء تعظیم نشده است.»، «ما عبدالله عزوجل بشیء مثل البداء.[8] خداوند بهوسیله هیچ چیزی مانند بداء، عبادت نشده است.»، «لو یعلم الناس ما فی القول بالبداء من الاجر مافتروا عن الکلام فیه.[9] اگر مردم میدانستند که باور داشتن بداء چه اندازه اجر و ثواب دارد، هیچگاه در سخن گفتن دربارهی آن کوتاهی نمیکردند.»
پینوشت:
[1]. بدایه المعارف فی شرح عقائد الامامیه، خرازی، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، قم، ایران، ج2 ص197.
[2]. البداء عند الشیعه، علامه فانی اصفهانی، جلد مقوایی، قطع جیبی، (1394ق)، ص8.
[3]. درالمنثور، سیوطی، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ایران، (1404ق)، ج4 ص74.
[4]. مسند، احمد بن حنبل، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج5 ص277.
[5]. بحارالانوار، علامه مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، لبنان، ج1 ص94 حدیث1.
[6]. همان، ج5 ص17 حدیث27.
[7]. همان، ج4 ص107 حدیث 20.
[8]. همان، ج4 ص107 حدیث19.
[9]. همان، ج4 ص108 حدیث 26.
افزودن نظر جدید