توجیهات قرآنی غُلات برای اعتقاد به بیبند وباری خود
پیشوایان و رهبران غلات همچون افرادی به مانند ابوالخطاب چون عالم به قرآن و روایات پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) او بودند، لذا در برای دست یابی به مطامع دنیایی خود از هیچ کوششی فرو گذار نکردند. پس برای توجیه اعمال و تفکرات و اعتقادات خود که سراسر اباحی گری و بی بند وباری بود متوسل به تاویلات قرآنی می شدند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رهبران غلات که برخی از آنان عالم به قرآن و احادیث وارده از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصوم (علیهم السلام) بودند در راه هوا و هوس، و مطامع دنیایی خود، از هیچ کوششی فرو گذار نمیکردند، اینان برای موجّه جلوه دادن بیبند وباریهای خودشان با استناد به برخی از آیات قرآنی برای طرفدارانشان توجیهاتی را میآورند و با دست زدن به تأویل و تفسیر غیر حقیقی از آیات قرآن اباحهگری و لاابالی بودن خود را توجیه مینمودند، و چون مردم هم به آیات و تفاسیر صحیح قرآنی آگاهی نداشتند، لذا هر چه اینان میگفتند قبول میکردند؛ ما در این نوشتار مختصر به بعضی از آیاتی که در این راه، مورد سوء استفاده اینگونه افراد قرار میگرفتند، اشاره میکنیم.
از جمله آیاتی که در این راه، مورد سوء استفاده قرار گرفت، این آیه شریفه است که خداوند میفرماید: «لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ ...[مائده/93] بر آنانکه ایمان آوردند و نیکوکار شدند، باکی نیست در آنچه از خوردنیها خوردند، هرگاه تقوا پیش گیرند و ایمان آورند و کارهای نیک کنند، سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند، سپس تقوا پیشه کنند و نیکی کنند...» از این آیه شریفه برای جواز خوردن همهی محرمات از قبیل خون، مردار، گوشت خوک و... استفاده میکردند.[1] غُلات این آیه را ناسخ آیهای میدانستند که خداوند میفرماید: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ...[مائده/3] بر شما مردار و خون و گوشت خوک و... حرام شد.»[2]
در جواب از توجیه آنها باید گفت، اولاً: اول آیه حکم را مختص به کسانی میداند که دارای ایمان و عمل صالح باشند، نه اینکه هر کس بخواهد، بتواند از این تخفیف ویژه که مربوط به مقطعی خاص از زمان بوده استفاده کند.[3]
ثانیاً: شرط بخشیده شدن این گروه، تقوا، ایمان، عمل صالح، و احسان کردن در آیه است که بیان شده و کلمه تقوا سه بار در این آیه استعمال شده، در حالیکه غالیان، هیچیک از این شرایط را لحاظ نمیکردند و دارا نیز نبودند.
ثالثاً: این آیه بعد از تحریم شراب و قمار و ... نازل شد و پاسخ کسانی را میدهد که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره سرنوشت کسانی را که قبل از تحریم این محرمات مرتکب آن شدند، سؤال نمودند.
رابعاً: کلمه «طعموا» در آیه شریفه با صیغه ماضی بیان شده، نه با صیغه مضارع که دلالت بر استمرار دارد.[4]
همچنین آنان این آیه شریفه را توجیهی دیگر بر کارهای خود میدانستند: «يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْکُمْ.[نساء/28] خدا میخواهد کار را بر شما آسان کند و تخفیف دهد.» لذا برخی از غلات میگفتند، منظور از این آیه این است که خداوند بهوسیله «ابوالخطاب» کار را بر ما آسان کرده و احکام شرع را از ما برداشته است، احکامی که مانند غل و زنجیر است.[5]
و آیه دیگری که برای توجیه اعمال خود استفاده میکردند این است که خداوند فرمود: «وْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَاناً وَإِنَاثاً.[شوری/50] یا خدا در یک رحم، دو فرزند پسر و دختر قرار میدهد.» در قبل و بعد این آیه شریفه خداوند میفرماید: «خداست تنها مالک زمین و آسمانها. هر چه بخواهد میآفریند و به هر که خواهد فرزند دختر و به هر که خواهد، فرزند پسر عطا میکند ... و هر که را بخواهد عقیم و نازا قرار میدهد که او دانا و تواناست.» اما غلات این آیه را اینگونه تفسیر و تاویل میکردند که خداوند به ازدواج در میآورد مردان را – با هم دیگر- و زنان را – با هم دیگر- و از این آیه جواز لواط و زنا را برای خود قرار میدادند و استفاده میکردند.[6]
همچنین از آیه شریفه دیگر توجیه دیگری را اخذ میکردند به اینکه خداوند میفرماید: «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ.[توبه/5] هر کجا مشرکان را یافتید، آنها را بکشید.» لذا برخی از فرقههای غلات مخالفان خود را مشرک به حساب میآوردند و از این آیه برای جواز کشتن و قتل آنها استفاده میکردند.[7]
در نتیجه با اینگونه توجیهات قرآنی که مردم به اصل تفسیر و تاویل آن آشنا نبودند، مسلمین را منحرف میکردند و در جرگه ایشان به عنوان پیرو قرار میگرفتند و مرتکب اعمالی میشدند که بهزعم خود رنگ و بوی دینی و قرآنی داشته، در حالیکه از ساده دلی خود ضربه میخوردند و گناهی هم نداشتند، منتها تنها اشکال آنها در جامعه اسلامی این بود که قرآن را از غیر اهلش اخذ میکردند و دچار اینگونه اشتباهات و اعمال ناشایست میشدند.
پینوشت:
[1]. خطط مقریزیه، مقریزی، داراحیاء العلوم، بیروت، لبنان، ج3 ص302.
مقالات الاسلامیین، علی بن اسماعیل اشعری، امیر کبیر، تهران، ایران، ترجمه محسن مویدی، ص9.
[2]. المقالات و الفرق، ابی خلف اشعری قمی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ایران، (1361ش)، ص41.
[3]. المیزان فی التفسیر القرآن، علامه طباطبایی، موسسه علمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، (1393ق)، ج6 ص125.
[4]. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ایران، چاپ بیست و یکم، (1368ش)، ج5 ص76.
[5]. فرق الشیعه، نوبختی، مکتبه الحیدریه، نجف، عراق، (1388ق)، ص57.
[6]. المقالات و الفرق، ابی خلف اشعری قمی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ایران، (1361ش)، ص92.
[7]. همان، ص46.
افزودن نظر جدید