تشکیک در ولادت حضرت مهدی

  • 1399/01/19 - 16:34
در حالی‌که بیشتر بزرگان و علمای اهل‌سنت بر ولادت حضرت مهدی در سال 255 هجری و آغاز غیبتش در سال 260 هجری صراحت دارند، اما در این میان، گروهی از شبهه‌گران وهّابی هستند که با عبارات و ترفند‌های گوناگون کوشیده‌اند در اصل این‌که اساساً امام عسکری (علیه السّلام) فرزندی داشته، که غیبت نموده باشد یا خیر، تشکیک کنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در حالی‌که بیشتر بزرگان و علمای اهل سنت بر ولادت حضرت مهدی در سال 255 هجری و آغاز غیبتش در سال 260 هجری صراحت دارند، اما در این میان، گروهی از شبهه‌گران وهّابی، با عبارات و ترفند‌های گوناگون کوشیده‌اند، در اصل این‌که اساساً امام عسکری (علیه السّلام) فرزندی داشته که غیبت نموده باشد یا خیر، تشکیک نموده‌اند. از باب نمونه ناصر بن عبدالله قفاری در شبهه‌ای، قضیه‌ی تقسیم میراث امام عسکری (علیه السّلام) بین برادرش (جعفر کذّاب) و مادر امام عسکری را دلیلی بر عدم وجود امام زمان گرفته و گفته است: «همان‌گونه که کتاب‌های شیعه اعتراف کرده‌اند، پس از وفات حسن عسکری (علیه السّلام) ـ امام یازدهم شیعیان ـ در سال 260 هجری برای او جانشینی دیده نشد و فرزندی آشکار نشد؛ به همین‌رو میراث او را برادر و مادرش تقسیم نمودند؛ شیعه به‌خاطر نداشتن امام در آن زمان، دچار سردرگمی و تفرقه شد؛ چرا که آن‌ها امام نداشتند و از دیدگاه آنان دین بدون امام معنا ندارد؛ چرا که امام حجت خداوند بر اهل زمین است.»[1] هم‌چنین احسان الهی ظهیر در این‌باره می‌گوید: «حسن عسکری (علیه السّلام) بدون جانشین و فرزند از دنیا رفت؛ چنان‌چه نوبختی به همین مسأله تصریح کرده است؛ آن‌جا که گفته: او در حالی از دنیا رفت، که جانشینی برای او دیده نشد و مردم فرزند آشکاری برای او نمی‌شناختند؛ پس برادرش جعفر و مادرش میراث او را تقسیم کردند.»[2]

در پاسخ می‌گوییم: اولاً: سخن این دو (دیده نشدن فرزند برای [امام] حسن عسکری (علیه السّلام) دلیل بر نداشتن فرزند است)، نه‌تنها ردی بر نظریه شیعه نیست، بلکه با مدّعای شیعه مبنی بر غیبت آن حضرت، سازگار و تاییدی بر آن است؛ چرا که دیده نشدن، همان غیبت است و دیده نشدن، دلیل بر نبودن نیست؛ چنان‌که گفته‌اند: «عدم الوجدان لا یدلّ علی عدم الوجود». پس نیافتن و ندیدن مردم ـ آن‌گونه که شبهه‌گران گفته‌اند ـ دلیل بر وجود نداشتن و عدم ولادت حضرت مهدی نیست. شیخ صدوق در این‌باره سخن منطقی و زیبایی دارد: «شهادتی که مورد قبول واقع می‌گردد، شهادت مثبتین است (سخن مدعیان وجود مهدی بر سخن منکران مقدم است، یعنی سخن کسانی‌که می‌گویند حضرت مهدی متولد شده و دیده شده، بر سخن کسانی‌که می‌گویند ندیده‌ایم، اولویت دارد)، حتی اگر منکران در اکثریت باشند.»[3]

ثانیاً: از آن‌جا که از قدیم گفته‌اند: «دروغ‌گو کم‌حافظه است»، جالب است که در میان شبهه‌کنندگان بالا، دکتر قفاری که چند سطر پیش‌تر با استناد به کلام برخی علمای شیعه در صدد انکار اصل وجود امام زمان و سرگردانی و بلاتکلیفی آنان پس از شهادت امام عسکری (علیه السّلام) است، در جایی دیگر از کتابش نظر شیعه را این‌گونه بیان می‌کند: «دوازده امامی‌ها می‌پندارند که [امام] حسن عسکری (علیه السّلام) دارای فرزندی بوده، ولی به‌خاطر سختی‌های زمان و این‌که سلطان به‌شدت دنبال او بوده، وی را پس از تولد مخفی نموده و تا پایان حیاتش آشکار نکرد و اکثر شیعیان، او را پس از وفات امام عسکری (علیه السّلام) نمی‌شناختند.»[4] در حقیقت، وی با گفتن این جمله که «دوازده امامی‌ها می‌پندارند...»؛ به صراحت حرف پیشین خود در چند سطر پیش‌تر را که گفت: «شیعه معتقد است امام عسکری فرزندی نداشته و شیعیان پس از شهادت او بدون امام ماندند» را نقض و رد کرده است. این دوگانه‌گویی در نقل عقیده‌ی شیعه، نشان می‌دهد که او و هم‌قطارانش دستشان از دلیل و برهان خالی است و جویای حقیقت نیستند و صرفاً برای شبهه‌افکنی و حمله علیه مذهب شیعه به این‌گونه سخنان رومی‌آورند.

پی‌نوشت:

[1]. «إذ بعد وفاة الحسن ـ امامهم الحادی عشر ـ سنة 260 لم یر له خلف و لم یعرف له ولد ظاهر فاقتسم ما ظهر من میراثه أخوه جعفر و امّه کما تعترف بذلک کتب الشّیعة نفسها و بسبب ذلک اضطرب أمر الشِعة و تفرّق جمعهم لأنّهم أصبحوا بلا إمام و لا دین عندهم بدون إمام لأنّه هو الحجّة علی أهل الأرض... .» اصول المذهب الشیعة الاثنا عشریة، دار الرضا، الجیزة، ج 2، ص 1004.
[2]. «مات الحسن العسکری بدون خلف و لا عقب، کما نصّ علی ذلک النّوبختیّ حیث قال: «توفّی و لم یر له أثر، و لم یعرف له ولد ظاهر، فاقتسم میراثه أخوه جعفر و امّه.» الشیعة و التشیع، احسان الهی ظهیر (معاصر)، ص 261.
[3]. «الشهادة الّتی یجب قبولها هی الشهادة المثبت لا شهادة النّافی و إن کان عدد النّافین أکثر من عدد المثبتین.» کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، جامعة المدرسین، قم، ص 80.
[4]. «أمّا الإثنا عشریّة فقد ذهبت إلی الزّعم بأنّ للحسن العسکری ولدا کان قد أخفی (أی الحسن) مولده، وسترأمره لصعوبة الوقت و شدّة طلب السلطان له، فلم یظهر ولده فی حیاته و لا عرفه الجمهور بعد وفاته.» اصول المذهب الشیعة الاثنا عشریة، دار الرضا، الجیزة، ج 2، ص 1006.

تولیدی

دیدگاه‌ها

با سلام. مقاله شما به عربي ترجمه شد. https://btid.org/ar/news/157789

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.