تکفیر منکران احادیث مهدویت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالعزیز بنباز، مفتی اعظم سابق عربستان سعودی، یکی از چهرههای سرشناس وهابیت در عصر حاضر، از کسانی است که اعتقاد به مهدویت را پذیرفته، احادیث آن را متواتر و منکران را تکفیر نموده است: «موضوع مهدویت، قطعی و احادیث در اینباره مستفیض، بلکه متواتر است و یکدیگر را تقویت میکنند و همانگونه که استاد در این جلسه نقل کرد، گروهی از اهل علم نیز تواتر آن را تایید کردهاند. این روایات، متواتر معنوی است، چرا که طرق و ناقلان آن از صحابه و دیگران بسیار زیاد و با الفاظ متعدد نقل شده و قطعاً دلالت بر خروج و آمدن شخص وعده داده شده، دارد. روایات مهدویت را بسیار مطالعه کرده و آنها را همانگونه یافتهام که شوکانی و دیگران نقل کردهاند. ابنقیّم و دیگران گفتهاند: برخی از روایات آن صحیح، برخی حسن و برخی ضعیف است که قابل جبران است و احادیث جعلی نیز در بین آنها دیده میشود. برای ما روایاتی که سندش استقامت دارند، کفایت میکند، چه به خودی خود، صحیح و حسن باشند، چه با کمک روایات دیگر. چنانکه احادیث ضعیف با یکدیگر تقویت و از دیدگاه اهل علم حجت میگردند؛ چنانکه از دیدگاه علما، همهی این انواع از روایات مورد قبولند. آنچه گفته شد، بدون در نظر گرفتن تواتر احادیث مهدویت است؛ چرا که روایات متواتر لفظی و معنوی به کلی پذیرفته میشوند. پس احادیث مهدویت، تواتر معنوی داشته و با توجه به تواتر، اختلاف الفاظ و معانی و کثرت طرق آنها پذیرفته میشوند و اهل علم سرشناس، بر متواتر بودن آنها تصریح کردهاند. گاهی برخی اهل علم را میبینیم که روایاتی را میپذیرند که سندهای کمتری نسبت به احادیث مهدویت دارد، این در حالی است که عموم اهل علم، اتفاق نظر دارند که مسألهی مهدویت ثابت و حق است که مهدی در آخرالزمان خروج خواهد کرد و سخن افراد شاذ در این باره، ارزش ندارد.»[1]
همو در جای دیگر منکران مهدویت را تکفیر کرده و میگوید: «پرسش: برخی افراد، دجّال، مهدی، نزول عیسی، یأجوج و مأجوج را منکر شده و به هیچیک از آنها اعتقاد ندارند و مدعیند که روایات در این زمینه صحت ندارد؛ در حالیکه این افراد در علم حدیث و دیگر علوم، تخصص ندارند. گاهی نیز از سوی علما مناقشاتی میشود و آنها میپندارند این احادیث دروغ بر پیامبر و جعلی است؛ گفتنی است این افراد نماز میخوانند، روزه میگیرند و واجبات را نیز انجام میدهند. حکم این افراد چیست؟
پاسخ بنباز: چنین شخصی کافر است؛ چرا که او چیزی را انکار کرده که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ثابت شده؛ پس اگر اهل علم، آن را توضیح دهند و مسأله را روشن کنند و در عین حال او اصرار بر تکذیب و انکار این روایات داشته باشد، چون به تکذیب خدا و رسول او میانجامد، کافر است. روایات نزول مسیح پسر مریم، خروج یأجوح و مأجوج و دجّال در آخرالزمان و مهدی با سند صحیح و متواتر نقل شده است. هر کدام از این چهار مورد قطعی است: خروج مهدی و گستراندن عدل و داد، پس از فراگیری ظلم و جور؛ نزول عیسی بن مریم؛ خروج دجّال؛ خروج یأجوج و مأجوج در آخرالزمان. همه این موارد با سندهای صحیح و متواتر از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده و شکی در صحت و تواتر آنها نیست و انکار آنها باعث کفر و گمراهی است؛ با اینوجود برخی در آن اشکال کرده و نمیپذیرند. شاید بتوان در کفر کسیکه فقط مهدی را انکار کند، توقف کرد، ولی در کفر کسی که دجال یا مسیح پسر مریم، یا یأجوج و مأجوج را انکار کند، شکی نیست؛ اما نظر بهتر و نزدیکتر به حق، آن است که منکر مهدی نیز کافر است و از خداوند عافیت میطلبیم.»[2]
پینوشت:
[1]. «فأمر المهدي أمر معلوم والأحاديث فيه مستفيضة بل متواترة متعاضدة، وقد حكى غير واحد من أهل العلم: تواترها... وهي متواترة تواترا معنويا لكثرة طرقها، واختلاف مخارجها وصحابتها ورواتها وألفاظها فهي بحق تدل على أن هذا الشخص الموعود به أمره ثابت وخروجه حق ... و قد اطلعت علی کثیر من أحادیثه فرأیتها کما قال الشوکانی وغیره، وکما قال ابن القیم وغیره: فیها الصحیح وفیها الحسن، وفیها الضعیف المنجبر، وفیها أخبار موضوعة، ویکفینا من ذلک ما استقام سنده، سواء کان صحیحا لذاته أو لغیره، وسواء کان حسنا لذاته أو لغیره، وهکذا الأحادیث الضعیفة إذا انجبرت وشد بعضها بعضا فإنها حجة عند أهل العلم. فإن المقبول عندهم أربعة أقسام: صحیح لذاته، وصحیح لغیره، وحسن لذاته، وحسن لغیره. هذا ما عدا المتواتر، أما المتواتر فکله مقبول سواء کان تواتره لفظیا أو معنویا، فأحادیث المهدی من هذا الباب متواترة تواترا معنویا، فتقبل بتواترها من جهة اختلاف ألفاظها ومعانیها وکثرة طرقها وتعدد مخارجها، ونص أهل العلم الموثوق بهم علی ثبوتها وتواترها. و قد رأینا أهل العلم أثبتوا أشیاء کثیرة بأقل من ذلک، والحق أن جمهور أهل العلم - بل هو اتفاق منهم - علی ثبوت أمر المهدی، وأنه حق، وأنه سیخرج فی آخر الزمان. أما من شذ عن أهل العلم فی هذا الباب فلا یلتفت إلی کلامه فی ذلک.» مجموع فتاوی و مقالات متنوعة، عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، ناشر: موقع بن باز، جمع و ترکیب: دکتر محمد سعد الشویعر، ص 98.
[2]. «یوجد لدینا رجل ینکر المسیح الدجال، والمهدی، ونزول عیسى -علیه السلام-، ویأجوج ومأجوج، ولا یعتقد فی شیء منها، ویدعی عدم صحه ما ورد فی ذلک من أحادیث،مع العلم بأنه لا یفقه شیئاً فی علم الحدیث ولا فی غیره، وقد نوقش فی هذه الأمور من قبل علماء، ولکنه یزعم أن کل الأحادیث الوارده فی هذه الأمور مکذوبه على النبی – صلى الله علیه وسلم -، و دخیلهً على الإسلام، وهو یصلی ویصوم ویأتی بالفرائض، فما حکمه؟ مثل هذا الرجل یکون کافراً -أعوذ بالله-؛ لأنه أنکر شیئاً ثابتاً عن رسول الله -علیه الصلاه والسلام- فإذا کان بین له أهل العلم ووضحوا له ومع هذا أصر على تکذیبها وإنکارها فیکون کافراً لأن من کذب الرسول – صلى الله علیه وسلم – یکون کافراً ومن کذب الله فهو کافر وقد صحت وتواترت علیه الأخبار رسول الله فی نزول المسیح ابن مریم فی نزول المسیح من السماء فی آخر الزمان وفی خروج یأجوج ومأجوج وخروج الدجال فی آخر الزمان وخروج المهدی وهذه الأربعه ثابته خروج المهدی فی آخرالزمان یملأ الأرض قسطاً بعدما ملئت جوراً ونزول عیسى ابن مریم وخروج الدجال فی آخر الزمان وخروج یأجوج ومأجوج کل هذا ثابت فی الأحادیث الصحیحه المتواتره عن رسول الله -علیه الصلاه والسلام- فإنکارها کفر وضلال نسأل الله العافیه والسلامه. السؤال الأول ما یتعلق بالدجال والمسیح ابن مریم ویأجوج ومأجوج هؤلاء الثلاثه لیس فیهم شک ولا ریب تواترت فیهم الأخبار -علیه الصلاه والسلام-. وأما المهدی فقد تواترت فیه الأخبار أیضاً وحکاها غیر واحد أنها تواترت عن النبی – صلى الله علیه وسلم – لکن لبعض الناس فیها إشکال وتوقف، فقد یقال بالتوقف فی کفر من أنکر المهدی وحده فقط، وأما من أنکر الدجال أو المسیح ابن مریم أو یأجوج ومأجوج فلا شک فی کفره ولا توقف، وإنما التوقف فیمن أنکر المهدی فقط، فهذا قد یقال فی التوقف کفره وردته عن الإسلام؛ لأن قد جاء من أشکل علیه ذلک. والأظهر فی هذا والأقرب فی هذا کفرو، لکن لبعض العلماء توقف فی ذلک، وأما ما یتعلق بیأجوج ومأجوج والدجال وعیسى ابن مریم فمن أنکر هذه الثلاث أو واحد منهم فقد کفر -نسأل الله العافیه-. بارک الله فیکم.» فتاوی نور علی الدرب عبد العزیز بن عبدالله بن باز، الجزء الأول، ص 355 ـ 356.
افزودن نظر جدید