تهمت کتاب مقدس و پیامبر سالخورده

  • 1395/09/16 - 22:16
داستان کتاب مقدس ازاینجا جالب می‌شود که پیامبر سالخورده پس از معرفی خود به‌عنوان پیامبر و اولیای الهی، به آن نبی اهل یهودا به‌دروغ می‌گوید که به من از جانب خداوند پیغام رسیده که تو را پیدا کنم و به خانه‌ی خود ببرم و به تو آب‌ونان و غذا دهم. پس‌ازآنکه پیامبر سالخورده، آن پیامبر را به خانه‌ی خود میاورد، از جانب خداوند به او وحی می‌شود که به مهمان خود بگو چون از دستور خدا سرپیچی کردی، مستحق عقاب و سرزنش و مجازات خواهی شد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کتاب مقدس مسیحیان مجموعه‌ای از داستان‌ها و قصه‌ها را در خود جای‌داده است. برخلاف قرآن که داستان‌های خود را بهترین داستان‌ها می‌داند: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلينَ [یوسف/3] ما بهترين داستان را با وحى كردن اين قرآن بر تو مى‏ خوانيم و تو يقيناً پيش از آن از بى‏ خبران بودى»، کتاب مقدس مسیحیان داستان‌هایی بیان کرده است که ازنظر محتوایی جز تهمت و افترا به انبیا و اولیای الهی، در بیان آموزه‌ی دیگری نیست. یکی از این داستان‌های کتاب مقدس مربوط به نبی‌ سالخورده‌ای است که در بیت ئیل در زمان پادشاهی یربعام می‌زیسته است.

به روایت کتاب مقدس، ماجرا ازاین‌قرار است که خداوند پیامبری از یهودا را جهت هدایت و ارشاد یربعام و مردم آن سرزمین به‌سوی وی فرستاد. پس‌ازآنکه آن نبی مأموریت خود را با موفقیت انجام داد، از طرف پادشاه به‌صرف خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها همراه با اهدای پاداش به او دعوت می‌شود. آن نبی به وی خبر می‌دهد که خداوند به وی دستور داده است که در بیت ئیل نه چیزی بخورد و نه چیزی بیاشامد: «آنگاه‌ پادشاه‌ به‌ نبی‌ گفت‌: به‌ کاخ‌ من‌ بیا و خوراک‌ بخور. می‌خواهم‌ به‌ تو پاداشی‌ بدهم‌. ولی‌ آن‌ نبی‌ به‌ پادشاه‌ گفت‌: اگر حتی‌ نصف‌ کاخ‌ سلطنتی‌ خود را به‌ من‌ بدهی‌ همراه‌ تو نمی‌آیم‌. در اینجا نه‌ نان‌ می‌خورم‌ و نه‌ آب‌ می‌نوشم‌؛ زیرا خداوند به‌ من‌ فرموده‌ که‌ تا وقتی‌ در اینجا هستم‌ نه‌ نان‌ بخورم‌ و نه‌ آب‌ بنوشم‌ و حتی‌ از راهی‌ که‌ آمده‌ام‌ به‌ یهودا برنگردم‌! پس‌ او از راه‌ دیگری‌ رهسپار یهودا شد.»[1]

در همان حال که وی به سمت یهودا رهسپار می‌شود، فرزندان پیامبری پیر و سالخورده‌ی ساکن بیت ئیل در مورد آن نبی یهودایی، با پدر خود صحبت کرده و شرح ماجرا می‌کنند. پیامبر سالخورده به‌سرعت به دنبال آن نبی به راه افتاده و وی را در بین راه پیدا می‌کند. به نقل کتاب مقدس پیامبر سالخورده همانند پادشاه یربعام، آن نبی را جهت تناول غذا و استراحت به خانه‌ی خود در بیت ئیل دعوت می‌کند؛ اما آن نبی همان دستور و فرمانی را که از جانب خداوند به وی داده‌شده بود را به پیامبر سالخورده خاطرنشان کرده و از اجابت دعوت پیامبر سالخورده امتناع می‌کند: «نبی‌ پیر به‌ او گفت‌: همراه‌ من‌ به‌ خانه‌ام‌ بیا تا باهم‌ خوراکی‌ بخوریم‌؛ اما او در جواب‌ گفت‌: نه‌، من‌ نمی‌توانم‌ بیایم‌، چون‌ خداوند به‌ من‌ دستور داده‌ که‌ در بیت‌ئیل‌ چیزی‌ نخورم‌ و ننوشم‌ و حتی‌ از آن‌ راهی‌ که‌ آمده‌ام‌ به‌ خانه‌ برنگردم‌.»[2]

داستان کتاب مقدس ازاینجا جالب می‌شود که پیامبر سالخورده پس از معرفی خود به‌عنوان پیامبر و اولیای الهی، به آن نبی اهل یهودا به‌دروغ می‌گوید که به من از جانب خداوند پیغام رسیده که تو را پیدا کنم و به خانه‌ی خود ببرم و به تو آب‌ونان و غذا دهم. پس‌ازآنکه پیامبر سالخورده، آن پیامبر را به خانه‌ی خود میاورد، از جانب خداوند به او وحی می‌شود که به مهمان خود بگو چون از دستور خدا سرپیچی کردی، مستحق عقاب و سرزنش و مجازات خواهی شد: «پیرمرد به‌ او گفت‌: من‌ هم‌ مثل‌ تو نبی‌ هستم‌ و فرشته‌ای‌ از جانب‌ خداوند پیغام‌ داده‌ که‌ تو را پیدا کنم‌ و با خود به‌ خانه‌ ببرم‌ و به‌ تو نان‌وآب‌ بدهم‌؛ اما او دروغ‌ می‌گفت‌. پس‌ آن‌ دو باهم‌ به‌ شهر برگشتند و او در خانه‌ آن‌ نبی‌ پیر خوراک‌ خورد. درحالی‌که‌ آن‌ها هنوز بر سر سفره‌ بودند پیغامی‌ از جانب‌ خداوند به‌ آن‌ نبی‌ پیر رسید و او هم‌ به‌ نبی‌ یهودا گفت‌: خداوند می‌فرماید که‌ چون‌ از دستور او سرپیچی‌ کردی‌ و درجایی‌ که‌ به‌ تو گفته‌ بود نان‌ نخوری‌ و آب‌ ننوشی‌، نان‌ خوردی‌ و آب‌ نوشیدی‌، بنابراین‌ جنازه‌ تو در گورستان‌ اجدادت‌ دفن‌ نخواهد شد!»[3]

در این داستان، کتاب مقدس تصویری زشت از یک پیامبر سالخورده به نمایش گذاشته و به او تهمت دروغ‌گویی و فریب پیامبری دیگر را می‌زند؛ و این فریب و دروغ در حالی است که هیچ لزوم و ضرورتی هم نداشته است و جالب‌تر اینکه پس‌ازاین فریب و دروغ، باز به همان پیامبر سالخورده دروغ‌گو و فریبکار، در مورد پیامبر فریب‌خورده وحی می‌شود. آنچه بیش‌ازپیش تعجب آدمی را بر‌می‌انگیزد این است که پیامبر خدا تنها به جرم اینکه حرف پیامبر دیگری را باور کرده است، مجرم شناخته‌شده و مورد مجازات قرار می‌گیرد و این به این معناست که حتی نباید حرف پیامبر خدا را که به او وحی نیز می‌شود، گوش کرده و آن را پذیرفت. در صورت پذیرش این حرف بعثت انبیاء بی‌نتیجه خواهد شد چراکه هیچ اطمینانی به صحت گفتار آنان نیست و چه‌بسا پذیرش حرف آن پیامبران، عقاب و عتاب خداوند را همانند داستان مذکور در پی داشته باشد. به‌راستی آیا چنین کتاب و چنین معارفی می‌تواند از سوی خداوند نازل‌شده و هدایت مردم را به همراه داشته باشد؟

پی‌نوشت:

[1]. ترجمه‌ی تفسیری کتاب مقدس، اول پادشاهان 13: 7-10.
[2]. همان 13: 15-17.
[3]. همان 13: 18-22.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.