تفرقه بین شیعه و سنی، راهبرد ابن تیمیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از کارهای ابن تیمیه برای پیشبرد اهداف خود ایجاد نزاع مذهبی بین مذاهب مختلف است. او برای تقویت این نزاع به باقی ماندن مرز بین شیعه و اهل سنت تأکید میکند. او معتقد است باید بین اهل سنت و شیعیان مرزی مشخص باشد ابن تیمیه برای رسیدن به اهدافش معتقد است برخی از شعائر اسلامی و سنتهای پیامبر (صلی الله علیه و آله) را میشود، ترک میکند ابن تیمیه در جایی درباره شیعیان میگوید: «شیعیان به مساجد اعتنایی ندارند و مساجدشان خالی از جمعیت است، نه جمعه و نه جماعتی در مساجد بر پا نمیکنند و اگر گاهی نماز بگذارند، فرادا میخوانند.»[1]
قطعاً این نوعی عناد است و همه میدانند که شیعیان در اهمیت به امور عبادی التزام زیادی دارند و از اولیاء خود دستورات زیادی بر اهمیت عبادات دارند. اما این همه داستان نیست. عناد ابن تیمیه به شیعیان باعث شده وی برای ایجاد نزاع بین مسلمانان به مرزبندی بین شیعیان و اهل سنت بپردازد.
«و من هنا ذهب من الفقهاء الی ترک بعض المستحبات اذا صارت شعارا لهم ـ ای الشیعه ـ فانه و ان لم یکن الترک واجبا لذلک، و لکن فی اظهار ذلک مشابهة لهم، فلا یتمیز السنی من الرافضی، و مصلحة التمیز عنهم لاجل هجرانهم و مخالفتهم اعظم من مصلحة هذا المستحب.[2] اگر امری مستحبی جزء شعار شیعه شود و به آن عمل کنند، مناسب است اهل سنت به آن مستحب عمل نکنند؛ زیرابه عقیدهی وی، مصلحت تفرقهاندازی و مرزبندی برای تشخیص و شناخت شیعه از سنّی و تمییز از همدیگر، از مصلحت عمل به مستحبات و سنّت ثابتشده در شرع اسلام، برتر و اولی است.»
سؤال ما این است که سنتها و مستحبات شرعی اموری دینی است یا غیردینی است؟ آیا میشود امر ارزشی را به امر غیر ارزشی تبدیل کرد؟ آیا ترک سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) میتواند یک ارزش بهحساب آید؟ وحدت جامعه اسلامی مفید است یا تفرقه جامعه اسلامی؟ جداجدا شدن امت اسلامی برای جامعه اسلامی مفید است و مرزبندیها برای ما ایجاد قدرت میکند و یا اختلافافکنیها؟
پاسخ یک انسان منصف حتماً مخالف نظر ابن تیمیه است. این اندیشه است که عراق، سوریه، نیجریه، افغانستان، و پاکستان را به فقر و خفت و ضعف کشانده است.
پینوشت:
[1]. منهاج السنة، ج1، ص130، دانشگاه ملک فهد ریاض،1405
[2]. همان، ج2، ص143.
افزودن نظر جدید