مقایسه نگاه ابن تیمیه و بزرگان اهل سنت در باره ریشه های قیام امام حسین(ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ چرایی قیام اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در آثار مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. این قیام همیشه در بین مذاهب اسلامی، جایگاه ویژهای داشته است. در این بین کلماتی از صحابه وارد شده است، که نشاندهنده لزوم قیام امام بوده است. این در حالی است که وهابیت بر خلاف این روند، علیه عموم مسلمانان، این قیام را تخریب میکنند.
ابن تیمیه معتقد است مصلحتی برای جامعه نداشت و او باید سکوت میکرد. او در جمله معروفی میگوید: «لم یَکن فى الخُروج لا مَصلحه دین و لا مَصلحه دنیا، بل تمکن اُولئک الظلمه الطغاه مِن سِبط رَسول الله حَتى قَتلوه مَظلُوماً شَهیداً و لکن فى خُروجه و قَتله مِن الفِساد ما لم یَکن حَصل لو قَعد فى بَلده.[1] در قیام امام حسین (علیه السلام) نه مصلحت براى دین اسلام بود و نه مصلحت براى دنیاى مسلمانان بود. بلکه قیام امام حسین (علیه السلام) باعث شد، یکسرى ظالمان و طغیانگران، امام حسین (علیه السلام) را مظلومانه شهید کردند. اگر امام حسین (علیه السلام) در خانهاش مینشست و در مدینه به زندگى عادى خودش ادامه میداد، خیلى فسادش کمتر بود.»
اگر این رویه را ناصبیگری ندانیم، ولی نوعی تنقیص صحابه بزرگی چون حسین بن علی (علیه السلام) است. علت این سخنان در نفهمیدن قیام امام حسین است. امام (علیه السلام) علت قیام خود را جلوگیری از انحراف امت اسلامی و اصلاح بدعتهای ایجاد شده دانسته بود. برای اینکه این ادعا را ثابت کنیم، به چند نمونه از اعترافات علمای اهل سنت، در مورد تغییر در سنتهای پیامبر، اشاره میکنیم.
انس بن مالک میگوید: «ما أعرف شيئا مما كان علي عهد النبي صلي الله عليه و سلم، قيل: الصلاة؟ قال: أليس ضيعتم ما ضيعتم فيها؟[3] من در ميان أمت، چيزی از سنتهايی كه در زمان پيامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) بود، نمیبينم. سؤال میكنند: آيا نماز هم همانطور است؟ گفت: آيا شما سنت پيامبر را تضييع نكرديد؟»
انس به وضوح اعتراف دارد که غیر از نماز، تمام شاخصههای امت اسلامی از بین رفته است.
سالم از أم درداء نقل میكند: «دخل علي أبو الدرداء و هو مغضب، فقلت: ما أغضبك؟ فقال: والله! ما أعرف من أمة محمد صلي الله عليه و سلم شيئا إلا أنهم يصلون جميعا.[2] همسرم وارد منزل شد، در حالیكه غضبناك بود. سؤال كردم: چرا غضبناك شدی؟ گفت: به خدا قسم! چيزی از سنت محمد (صلی الله عليه و آله و سلم) در ميان امتش نمانده است، جز اينكه با هم نماز میخوانند.»
این نقل تاریخی روشن میکند که در جامعه اسلامی، چیزی از فرهنگ اسلامی باقی نمانده بود.
روایت زهری: «دخلت (زهری) علي أنس بن مالك بدمشق و هو يبكي، فقلت له: ما يبكيك؟ فقال: لا أعرف شيئا مما أدركت إلا هذه الصلاة و هذه الصلاة قد ضيعت.[4]در دمشق، وارد بر أنس بن مالك شدم و ديدم گريه میكند. علتش را سؤال كردم و گفت: آنچه كه از سنت پيامبر میدانستم، همهاش از بين رفته است؛ غير از نماز كه آن هم ضايع و نابود شد.»
كلام شافعی
شافعی از وهب بن كيسان نقل میكند: «كل سنن رسول الله صلي الله عليه و سلم قد غيرت، حتي الصلاة.[5] تمام سنتهای رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم) دست خوش تغيير شده؛ حتی نماز.»
مالك بن أنس در كتاب الموطأ نقل میكند و میگويد: «ما أعرف شيئا مما أدركت عليه الناس إلا النداء بالصلاة.[6] چيزی از سنت پيامبر، غير از اينكه اذان گفته میشود، نمانده است.»
يعنی تمام سنت پيامبر أكرم (صلی الله عليه و آله)، دست خوش تغيير شده است.
حسن بصری میگويد: «لو خرج عليكم أصحاب رسول الله صلي الله عليه و سلم ما عرفوا منكم إلا قبلتكم.[7] اگر الآن صحابه رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم) به ميان شما بيايند، غير از قبله، چيزی از سنت رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم) را در ميان شما مشاهده نمیكنند.»
در چنین فضای انحراف از خط مستقیم اسلام بود، که امام برای اصلاح این امور قیام کرد و خودشان در وصیتشان اینگونه فرمودند: «... هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهی از منكر و خواستهام از اين حركت، اصلاح مفاسد امت و احيای سنت و قانون جدم، رسول خدا (صلی الله عليه و آله) و راه و رسم پدرم، علی بن ابیطالب (عليه السلام) است.» قیام امام حسین (علیه السلام) در ماهیت آن نهفته است، که برای اصلاح امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) انجام شد.
پینوشت:
[1]. منهاج السنه، ابن تیمیه، ج4، ص530، دانشگاه فهد، ریاض، 1406 ق.
[2]. صحيح بخاري، ج1، ص159، ح650، كتاب الأذان، باب وجوب صلاة الجماعة، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422هـ. ق.بیتا.
[3]. صحيح بخاري، ج1، ص134، ح529، كتاب مواقيت الصلاة، باب تضييع الصلاة عن وقتها، بیتا.
[4]. صحيح بخاري، ج1، ص134، ح530، كتاب مواقيت الصلاة، باب تضييع الصلاة عن وقته، بیتا.
[5]. كتاب الأم لإ محمى بن ادریس شافعی، ج1، ص269، دار المعرفة، بیتا، بینا.
[6]. كتاب الموطأ للإمام مالك، ج1، ص72، مالك بن أنس أبو عبدالله الأصبحي، دار القلم، دمشق، 1413 هـ.
[7]. جامع بيان العلم و فضله، إبن عبد البر، ج2، ص199، دار ابن الجوزى، سعودي، 1414ق.
افزودن نظر جدید