ردّ گفتار ابن عربی توسط علمای اهل سنت، درباره یزید

  • 1395/08/08 - 17:57
افرادی مانند این عربی مالکی، از علمای مالکی است که از یزید به عنوان مسلمان متدین یاد می‌کند. او شخصیت تاریک و ننگ آور یزید را فراموش کرده و یا خود را به جهل و نادانی زده است و چیزی که لابلای کتب علمای اهل سنت در وصف یزید گفته شده را انکار می‌کند. با نگاهی به نظرات علمای اهل سنت، سخن بی اساس ابن عربی مالکی رد می شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن عربی مالکی، یکی از فقهای مذهب مالکیه، یزید را این‌گونه معرفی می‌کند که او اهل عدالت، مراقبت و مواظبت بر نماز بوده و همیشه به دنبال کار خیر و مجری سنت پیامبر بوده است، اما ظاهراً شخصیت تاریک و ننگ‌آور یزید بن معاویه برای افرادی مانند او که خود یکی از علمای مذهب مالکیه است، پوشیده مانده و یا خود را به جهل و نادانی زده است و چیزی که اظهر من الشمس است و در لابلای کتب علمای اهل سنت در وصف یزید گفته شده است را انکار می‌کند و یا ندیده است، لذا بی‌مناسبت نیست که نگاهی به نظرات علمای اهل سنت در کتب آن‌ها بیندازیم و سخن پوچ و بی‌اساس ابن عربی مالکی را از علمای اهل سنت در ردّ او جویا شویم، چرا که آن‌ها بر می‌گساری و هوسرانی یزید اعتراف کرده و او را فردی شارب الخمر معرفی کرده‌اند. خود ابن عربی در کتاب «العواصم» در دفاع از یزید این‌گونه می‌نویسد: «اگر کسی بگوید یزید شارب الخمر بوده، پس چگونه حاکمیت اسلامی را تصاحب نموده است؟ در جوابش می‌گوییم، بر شما جایز نیست که این حرف را بزنید و باید دو نفر شاهد عادل، شهادت دهند که ما دیدیم، چه کسی به شراب‌خواری یزید شهادت داده است؟ بلکه بر عکس انسان عادلی بوده.»[1]

لذا بزرگان اهل سنت این دیدگاه را نسبت به او دارند که به چند مورد آن، به‌طور اختصار اشاره می‌کنیم:
مسعودی مورخ بزرگ اهل سنت، شراب‌خواری یزید را تائید می‌کند و می‌گوید: «و لیزید و غیره اخبار عجیبه و مثالب کثیره من شرب الخمر و قتل ابن بنت الرسول و لعن الوصی، و هدم البیت و احراقه و سفک الدماء و الفسق و الفجور...[2] یزید و دیگران قصه‌های عجیب و مطاعن بسیاری از شرب خمر دارند، یزید کسی بود که فرزند پیامبر را به قتل رساند و لعن وصی او نمود و خانه خدا را خراب کرده و آن را سوزانید و خون‌های زیادی ریخت و فسق و فجور انجام داد...»
زبیر بن بکار در کتاب انساب قریش در مورد شراب‌خواری یزید می‌نویسد: «ان یزید بن معاویه کان صاحب طرب و جوارح و کلاب و قرود و فهود و مناذمه علی الشراب، و جلس ذات یوم علی ذات یوم علی شرابه و عن یمینه عبیدالله بن زیاد...[3] یزید پسر معاویه اهل خوش‌گذرانی و لهو و لعب، چاقوکش و سگ باز و میمون باز و پلنگ باز بود، و با رفقایش بر سر شراب می‌نشست، روزی بر سر بساط شرابش نشسته بود و عبیدالله بن زیاد هم طرف راستش قرار داشت...»
ابن اثیر و ابن کثیر دو مورخ بزرگ اهل سنت به شراب‌خواری یزید تصریح می‌کنند و می‌گویند: منذر بن زبیر زمانی که وارد مدینه شد، گفت: «ان یزید قد اجازنی بماته الف و لایمنعنی ما صنع بی ان اخبرکم خبره، والله انه لیشرب الخمر، والله انه لیسکر حتی یدع الصلاه...[4] همانا مرا صد هزار جایزه داد و آن‌چه را با من کرد، اگر به شما بگویم، چیزی مانع نمی‌شود. به خدا سوگند! او شراب می‌خورد، به خدا سوگند! او به حدّی شراب می‌نوشید که نمازش را ترک می‌نمود.»
ابن عماد حنبلی یزید را ناصبی و فردی شراب‌خوار معرفی می‌کند، لذا می‌گوید: «کان ناصباً فظاً، یتناول المسکر و یفعل المنکر.[5] او مردی ناصبی و بد اخلاق بوده که شراب می‌خورد و کارهای زشتی انجام می‌داد.»
ابن حجر هیثمی به فاسق بودن و شراب‌خواری یزید اعتراف می‌کند و درباره او می‌نویسد: «و علی القول بانه مسلم فهو فاسق، شریر، جائر، کما اخبر به النبی.[6] بنابر قولی که او مسلمان است، او مردی فاسق، شرور و بسیار مست و ظالم بوده، آن‌گونه که پیامبر از آن خبر داده است.»
ابن خلدون هم در مورد او می‌گوید: فسق و فجور یزید، مورد تایید و اجماع همه مسلمانان است و بر این اساس، او شایستگی امامت مسلمان‌ها را نداشت و به همین دلیل بود که امام حسین قیام بر علیه او را واجب و لازم می‌دانست.[7]
البته افراد دیگری مانند ابن جوزی حنبلی، ابوعلی مسکویه رازی، باعونی، ذهبی، و دیگران... هر یک در وصف شراب‌خواری یزید و اعتراف جدّی آن‌ها نسبت به شارب الخمر بودن یزید، سخنانی را در کتاب‌های خود نوشته‌ا‌ند که خوانندگان خود تحقیق کنند تا حقیقت را دریابند و مانند افرادی مثل ابن عربی مالکی، خود را به جهالت و نادانی نزنند و خودشان را رسوا نکنند.

پی‌نوشت:

[1]. العواصم من القواصم، ابن عربی مالکی، دارالجیل، بیروت، لبنان، (1407ق)، ص227.
[2]. مروج الذهب، مسعودی، دارالهجره، قم، ایران، (1409ق)، ج1 ص379-ص377.
[3]. انساب قریش، ابن بکار، دارالمعارف، قاهره، مصر، ص87.
[4]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج4 ص45.
 البدایه و النهایه، ابن کثیر، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج8 ص216.
[5]. شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی، دار ابن کثیر، دمشق، سوریه، تحقیق ارناووط، ج1 ص68.
[6]. الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، شرکه الطباعه الفنیه، قاهره، مصر، ص330.
[7]. تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، دارالکتب، بیروت، لبنان، (1956م)، ص254.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.