قطبیت صفی‌علیشاه بدون اجازه

  • 1395/07/18 - 09:04
یکی از مسائل اساسی در بین صوفیان، صحت و اصالت سلسله در بین آنان است که بزرگان و اقطاب صوفیه، ریاست و قطبیت را بدون داشتن اجازه‌نامه از قطب قبل صحیح ندانسته و ادعای چنین قطبی را مردود می‌دانند. میرزا حسن اصفهانی ملقب به صفی‌علیشاه، یکی از این صوفیانی بود که بدون داشتن اجازه، مدعی قطبیت در بین صوفیان شد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پس از مرگ میرزا زین‌العابدین شیرازی معروف به رحمت علیشاه، سه نفر از پیروانش، مدعی جانشین او شدند. یکی ازاین افراد، حاج محمد کاظم اصفهانی ملقب به سعادت‌علیشاه و معروف به طاووس العرفاء بود و مدعی دیگر حاج محمد منورعلیشاه، عموی رحمت‌علیشاه بود که هر دو به استناد اجازه رحمت‌علیشاه، مدعی جانشینی وی شدند و هر کدام اجازه‌نامه دیگری را رد و انکار می‌کردند. نفر سوم میرزا حسن اصفهانی ملقب به صفی‌علیشاه بود که ابتدا با این دو نفر بیعت و بعد آنان را تکذیب کرد.
چنان‌که ملا حسین تابنده آورده: «مرحوم حاج میرزا حسن ابتدا نزد جناب حاج آقا محمد كاظم اصفهاني تجديدعهد نمود ولي به‌واسطه‌ انتظاراتی كه داشت و بدانها موفق نشد افسرده شده، نزد مرحوم حاج آقامحمد (منورعلیشاه) رفت و از طرف ايشان مجاز گرديد و عازم هندوستان شد و جمعی را دستگيري نمود.»[1] بعد از مدتی صفی علیشاه به‌خاطر عدم تمکین از منورعلیشاه، از مقام خود عزل شد و برای اینکه جایگاه منورعلیشاه را متزلزل کند اظهار کرد «ايشان دارای اجازه و سمت رسمی از جناب رحمت عليشاه نبوده، صاحب اجازه حاج آقا محمدكاظم اصفهاني است.»[2]
صفی علیشاه همان‌طور که ریاست منورعلیشاه را بدون اجازه به رسمیت نمی‌شناسد، در واقع شرط اساسی برای قطبیت شدن را وجود اجازه از قطب قبلی می‌داند. چنان‌که وی درباره‌ی اثبات قطبیت اقطاب صوفیه می‌گوید: «برای اثبات قطبیت اقطاب، سند و سفارش و اجازه قطب قبلی لازم و ضروری است، و الا اثبات قطبیت برای درویشان و خرقه پوشان بسیار مشکل خواهد بود»[3] و حتی در دیوان خود نیز گفته: «مرشد طریقت باید از عھده اثبات سلسله برآید که یداً به ید می رسد تا به امام»[4] این اثبات سلسله از طرف قطب آنقدر مهم است که به‌قول ملاعلی گنابادی، قطبی که از عهده اثبات سلسله خود برنیاید قولش مانند بول است.[5]
 صفی علیشاه بعد از این جریان، ادعای ریاست و قطبیت کرد در حالی که هیچ اجازه‌نامه‌ای برای صحت مدعای خود در دست نداشت. چون اگر واقعاً چنین اجازه‌ای داشت قطعاً بلافاصله بعد از مرگ رحمت علیشاه، قطبیت خود را اعلام می‌کرد، لذا چون صفی‌علیشاه قادر به اثبات سلسله خود نبود، مدتی مرید سعادت علیشاه و منورعلیشاه شد.
اما صفی علیشاه برای اینکه بتواند ادعای قطبیت خود را اثبات کند، بدعتی تازه در بین صوفیان آورد و اجازه‌نامه‌ای که خود شرط قطبیت می‌دانست را مهم ندانسته و می‌گوید: «مرشد منصوص را قوه قدسیه و حیات قلبیه باید، نه کاغذ ارشاد نامه که از جزئیات صورت است و الا مقرون به صحت و ثمری نیست»[6] همچنین وی اظهار نمود كه در خواب از طرف جناب رحمت عليشاه مأمور دستگيری و هدايتگرديدم.[7]
گفته شده است که وقتی میرزا علی آقا صدرالعرفا فرزند مست‌علیشاه وارد تهران گردید صفی علیشاه فوراً اجازه ملاقات خواست و به صدرالعرفا گفت: چرا به خانقاه خودتان ورود نفرمودید؟ صدرالعرفا پرسیده بود: خانقاه خودتان کجاست؟ گفته بود همان چراغی که پدر بزرگوارتان روشن فرموده است و صدرالعرفا جواب داده بود آن چراغ فعلاً در گناباد روشن است آنگاه از صفی علیشاه پرسیده بود که نسب طریق و اجازه شما به کدام ‌یک از بزرگان می‌رسد؟ پس از قدری تأمل جواب داده بود در خواب از مولا علی، صدر العرفا گفته بود بسیار خوب پس با هم دیگر صحبتی نداریم.[8]
خلاصه در اعمال و گفتار صفی علیشاه تناقض آشکار دیده می‌شود که از یک طرف صحت قطبیت را منوط به اجازه‌نامه می‌داند و از طرف دیگر برای ادعای ریاست خود، تمسک به خواب می‌کند. که باید از وی پرسید، اگر اجازه منورعلیشاه اصالت نداشت چرا چندین سال از منورعلیشاه به باطل اطاعت می‌کرد.

پی‌نوشت‌:

[1]. تابنده گنابادی، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، انتشارات حقیقت، تهران، 1384، چاپ اول، ص541.
[2]. همان ص541.
[3]. مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ صوفی و صوفیگری، قم، نشر حر،چاپ اول، 1376، ج 1، ص475.
[4]. اصفهانی(صفی علیشاه)، میرزاحسن، دیوان صفی علیشاه، به‌کوشش منصور مشفق، تهران، نشر صفی‌علیشاه،  ص ۱۶.
[5]. گنابادی، ملاعلی (نورعلیشاه ثانی)، رساله سعادتیه، به کوشش عبدالغفار اصفهانی ، چاپ حقیقت، 1372، ص 95.
[6]. اصفهانی(صفی علیشاه)، میرزا حسن ، عرفان الحق، به تصحیح سيدعبدالله انتظام و احسان‌الله استخرى‏، تهران، نشر صفی‌علیشاه، 1371ش، ص 104.
[7]. تابنده گنابادی، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، انتشارات حقیقت، تهران، 1384، چاپ اول، ص541.
[8]. تابنده، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، چاپ 1، انتشارات حقیقت، ص 403.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.