پیروی از راه صحیح سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در برخی موارد برای تحریم گریه به این روایت از عایشه استناد میشود که گفت: «با رسیدن خبر شهادت جعفر بن ابیطالب، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه، آثار حزن و اندوه در سیمای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نمایان شد. من از گوشهای او را که نشسته بود، نظاره میکردم. در آن حال مردی به حضور ایشان رسید و گفت: ای رسول خدا! زنان بر جعفر گریه میکنند! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در واکنش به او فرمود: برگرد و آنان را ساکت ساز و اگر آرام نشدند، خاک بر دهانشان کن!.»[1]
اما چگونه با وجود روایاتی که نهتنها مبنی بر عدم نهی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از گریه نبوده، بلکه خود ایشان بارها گریه کننده بودهاند، میتوان از این امر جلوگیری کرد؟ این سوالی است که باعث تناقض گوییهایی میشود، که قابل جمع با یکدیگر نیستند.
حال به چند نمونه از این روایات اشاره میکنیم، که پیامبر هیچگاه ناهی از این امر نبوده است.
1. گریه بر عبدالمطلب: پس از درگذشت حضرت عبدالمطلب، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بر جد عزیزش گریست؛ ام ایمن میگوید: «أَنا رأیت رسول اللَّه یمشى تحت سریره و هو یبكى.[2] من پیامبر را دیدم كه در پى جنازه عبدالمطلب راه میرفت، در حالیكه میگریست.»
2. گریه بر ابوطالب: درگذشت حضرت ابوطالب، عموى با ایمان و حامى عزیز پیامبر، نیز بر آن حضرت بسیار گران آمد، حضرت على (علیه السلام) میفرماید: «چون خبر رحلت پدرم ابوطالب را به پیامبر دادم، ایشان گریست و آنگاه فرمود: «اذهب فاغسله و كفّنه و واره غفرالله له و رحمه.[3] او را غسل دهید و كفن كنید و به خاك بسپارید، خداوند او را بیامرزد و مورد رحمت خویش قرار دهد.»
3. گریه بر حمزه: حمزه فرزند عبدالمطلب، از چهرههاى برجسته و قهرمان اسلام بود، كه در نبرد احد به شهادت رسید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شهادت عموى خویش بسیار غمگین شد و او را سیدالشهداء نامید و در فراقش گریست؛ در روایت چنین آمده است: «لمّا رأى النبى حمزة قتیلا، بكى فلمّا راى ما مثّل به شهق.[4] پیامبر چون پیكر خونین حمزه را یافت، گریست و چون از مثله كردن او آگاهى یافت، با صداى بلند گریه سر داد.»
4. روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تشییع جنازه یكى از مسلمانان حضور یافتند و عمر نیز به همراه ایشان حركت كرد. عمر تا صداى گریه زنان را شنید، برآشفت و آنان را از گریستن نهى كرد! رسول خدا رو به عمر كرده، چنین فرمود: «یا عمر! دعهُنَّ ، فان العین دامعة و النفس مصابة و العهد قریب.[5] اى عمر! كارى به آنان نداشته باش، بگذار بگریند، همانا كه چشم گریان است و نفس مصیبت زده است و پیوند با تازه درگذشته بسیار نزدیك.»
و از همه جالبتر در سیره مسلمین صدر اسلام، گریهی یکساله مردم برای عثمان بود که آمده است: «نصب معاویة القمیص على منبر دمشق و الأصابع معلقة فیه و آلى رجال من اهل الشام لا یأتون النساء، و لا یمسّون الغُسل الامن حلُم، و لا ینامون على فراش، حتى یقتلوا قتلة عثمان او تفنى ارواحهم، و بكوه سنة.[6] معاویه پیراهن عثمان و بعضى از انگشتان قطع شده او را بر فراز منبر آویزان كرد، و عدهاى از شامیان سوگند یاد كردند، كه به بستر استراحت و خواب نروند، و با همسران خود مقاربت نكنند، تا اینكه قاتلان عثمان را به قتل برسانند، یا اینكه كشته شوند، و یكسال براى او گریستند.»
حال با وجود چنین شواهدی چگونه ممکن است، که اشک و گریه برای مردگان جایز نباشد؟ آیا با اینکه اشک و اندوه برای افرادی عادی جایز است، برای امام مسلمین، فرزند پیامبر اسلام که تمام زندگی خود را فدای اسلام کرد، اشک واندوه جایز نیست؟
پینوشت:
[1]. استناد اهلسنت به روایاتی بر تحریم گریه
[2]. تذكرة الخواص ، ابن جوزی، الشریف الرضی، قم، ص 18.
[3]. الطبقات الكبرى، ابن سعد، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج 1 ، ص99.
[4]. السیرة الحلبیة ، حلبی، دارالکتب العلمیه، ج 2 ، ص 335.
[5]. مستدرك حاكم، حاکم نیشابوری، باب الجنائز، ج 1، ص 381.
[6]. مسند ابن حنبل، ج 3، ص 450، ح 9737.
افزودن نظر جدید