دلائل نپذیرفتن خلافت ابوبکر توسط شیعه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حوادث تاریخ اسلام چنان بحث برانگیز است که وقتی مروری به آن میکنیم، جز حسرت و ناراحتی و هزاران علامت سؤال دیگر، چیزی برای هر خواننده و یا شنونده باقی نمیگذارد، مگر اینکه بگوئیم فرصتطلبان نااهل هیچگاه اسلام نیاوردند و بهدنبال همان تفکرات جاهلی و عصبیّت بودند و ظاهراً تا حدودی هم موفق شدند، منتها با رنگ اسلام مهر سکوت بر دهان مسلمانانی زدند، که در این راه چه مشقتها و سختیهایی که نکشیده بودند. یکی از آن حوادث، غصب خلافتی بود که توسط برخی از صحابه که لایق آن نبودند، رخ داد. چرا که خداوند و پیامبرش کسی را به مردم معرفی کردند، که از هر لحاظ شایستگی و لیاقت این منصب را داشت، اما بعد از رحلت پیامبر این جایگاه به غیر اهلش رسید و اهل بیت پیامبر از این حق مسلّم محروم شدند و این در حالی است که صحابه جلیل القدر پیامبر مانند: سلمان فارسی، مقداد، ابوذر، عمار یاسر، حذیفه و دیگران، حضرت علی (علیه السلام) را خلیفه و جانشین پیامبر میدانستند. ما در این نوشتار مختصر، به برخی از دلایل نپذیرفتن ابوبکر بهعنوان خلیفه پیامبر، توسط شیعه، از کتب اهل سنت اشاره میکنیم.
اول: جسارتی بود که ابوبکر به حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول خدا و سرور زنان عالم کرد و این در حالی بود، که پیامبر فرمود: «انّ الله یرضی لرضا فاطمه و یغضب لغضبها.[1] بهدرستیکه خداوند خشنود میشود، به خشنودی فاطمه و غضب میکند به غضب فاطمه.»
دوم: اینکه ابوبکر، مجرم زناکار یعنی خالد بن ولید را حدّ نزد.[2] چرا که جرم خالد این بود که از طرف ابوبکر مامور جمعآوری مالیات حکومتی و... بود، اما وقتی به قبیلهی مالک بن نویره رسید، با حیله و مکر، او و قبیلهاش را خلع سلاح کرد و همه را از دم تیغ گذرانید و تنها بهانه او این بود که مالک و قبیله او مالیات حکومتی را پرداخت نمیکنند، و در همان شب با زن زیبای مالک «لیلی» با زور و اجبار همبستر شد و زنا کرد[3] و این واقعه در کتب تاریخی اهل سنت بهصورت مفصل روایت شده است.
سوم: اینکه خلیفه و جانشین پیامبر هیچگاه نباید خود را ناآگاه از مسائل دین و همچنین خار و زبون و ذلیل جلوه دهد، بلکه باید همانند رسول خدا تمام کمالات الهی و صفات او را داشته باشد، و این در حالی بود که ابوبکر خود اقرار به جهل و نادانی کرده بود؛ مثلاً: در جایی گفته بود که: مرا رها کنید، مرا رها کنید، من بهترین شما نیستم، در حالیکه علی در بین شماست.[4] و یا اینکه باز گفته بود: «انّ لی شیطاناً یعترینی[5] من شیطانی دارم که در من نفوذ کرده و مرا منحرف و اغوا میکند.»
چهارم: ایمان نداشتن ابوبکر به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، چرا که از امر پیامبر در جریان سپاه اسامه تخلّف کرد،[6] و خداوند هم در قرآن میفرماید: «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً.[نساء/65] به پروردگارت سوگند! که آنان اهل ایمان نمیشوند، مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع و اختلاف دارند، به داوری بپذیرند. سپس از حکمی که کردهای، در وجودشان هیچ دلتنگی و ناخشنودی احساس نکنند، بهطور کامل تسلیم شوند.»
البته دلائل فراوان دیگری هم وجود دارد که در این مقوله به همین مقدار اکتفاء میکنیم و خوانندگان را به کتب تاریخی و روایی و ... اهل سنت ارجاع میدهیم؛ از جمله: اعلام النساء؛ السقیفه، ابوبکر جوهری؛ الامامه و السیاسه، ابن قتیبه؛ تاریخ بلازری؛ الوافی بالوفیات؛ مروج الذهب؛ تاریخ یعقوبی؛ اثبات الوصیه، مسعودی؛ تذکر الخواص، ابن جوزی؛ الصواعق المحرقه؛ ینابیع الموده و... لذا این دلایل باعث نپذیرفتن خلافت ابوبکر توسط شیعه میباشد.
پینوشت:
[1]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج2 ص154.
تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، دارصادر، بیروت، لبنان، ج12 ص441.
اسد الغابه، ابن اثیر، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج5 ص 522.
[2]. تاریخ طبری، طبری، نشر اساطیر، تهران، ایران، (1362ش)، ج1 ص241.
الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دارصادر، بیروت، لبنان، ج3 ص149.
[3]. تاریخ مدینه، ابن عساکر، دارالفکر، بیروت، لبنان، تحقیق شیری، ج5 ص105.
الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دارصادر، بیروت، لبنان، ج6 ص321.
[4]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ایران، ج6 ص20.
[5]. طبقات کبری، ابن سعد، نشر فرهنگ و اندیشه، تهران، ایران، (1374ش)، ج3 ص159.
[6]. ملل و نحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص23.
دیدگاهها
حسینی
1395/07/03 - 12:47
لینک ثابت
با سلام خیلی عالی بود و ای
افزودن نظر جدید