بررسی ادعای اثبات الوهیت عیسی مسیح با آیهی قرآن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از راههای اثبات حقانیت یک دین، تائید آن دین توسط دین و مذهب دیگر است. در همین راستا مسیحیت همواره تلاش کردهاند تا ضعفها و کمبودهای استدلالی خود را از طریق استناد به تائید مسیحیت و آموزههای آن توسط دین دیگری، جبران کنند. آنان معتقدند اسلام و قرآن معجزهی جاوید پیامبری در برخی از سورهها و آیات خود بعضی از آموزههای مسیحیت را تائید و تثبیت کرده است.
عیسی خدایی از مهمترین آموزههای مسیحیت انحرافی است. مسیحیان بر این عقیدهاند که در کتاب آسمانی مسلمانان، بر خدا بودن عیسی مسیح تصریحشده است. آنان جهت اثبات این ادعا به این آیه استناد کردهاند: «إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَم... [نساء/171] در حق مسيح عيسى بن مريم جز اين نشايد گفت كه او رسول خداست و كلمه الهى است كه به مريم فرستاده...» وجه استدلال مسیحیت بر این آیه به این شکل است: اضافه کردن واژه کلمه به خداوند دلالت میکند که کلمه اقنوم دوم بوده که علاوه بر متصل بودن به اقنوم اول با او نیز متحد است؛ و همچنین تعبیر القاء در آیهی مربوطه نشانگر این مطلب است که کلمه جوهر مستقل و قدیم بوده و قدیم بودن یکی از نشانههای خداست؛ بنابراین با توجه به این استدلالات بر طبق آیهی قرآن عیسی مسیح خدا است.
مسیحیان همچنین در بیان پیشینهی این استدلال خود، به آیاتی از کتاب مقدس مسیحیت نیز اشارهکردهاند. یوحنا در انجیل خود در مورد کلمهی خدا چنین گفته است: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود.» [1] در این آیه یوحنا تصریح کرده است که کلمه همان خداست و در کتاب مکاشفهی خود عیسی مسیح را کلمه خدا معرفی میکند: «و جامهای خونآلود در بردارد و نام او را کلمه خدا میخوانند.»[2] با قرار دادن این دو آیه در کنار هم خدا بودن عیسی مسیح را ثابت کرده و آیهی قرآن مذکور را مؤید این استدلال خود قرار دادهاند.
اما جواب این استدلالات و ادعای مسیحیت در خود کتاب مقدس مسیحیان نهفته است. باید گفت القاء کلمه بر مریم هرگز بر جوهر مستقل و خدا و قدیم بودن مسیحیت دلالتی ندارد؛ دلیل بر این ادعای ما آن چیزی است که در سفر مزامیر آمده و آن عبارت است از: «که کلام خود را بر زمین فرستاده است و قول او بهزودی هر چه تمامتر میدود... کلام خود را میفرستد و آنها را میگدازد. باد خویش را میوزاند، پس آبها جاری میشود.»[3] در آیه حاضر همانگونه که بهوضوح مشخص است چیزهایی کلام خدا معرفی میشود که هرگز قابلیت لاهوتیات نداشته و ندارد؛ بنابراین کلمه و کلام خدا بودن دلالتی بر الوهیت چیزی نمیکند.
همچنین در سفر اشعیا چنین آمده است: «همچنان کلام من که از دهانم صادر گردد خواهد بود. نزد من بیثمر نخواهد برگشت بلکه آنچه را که خواستم بجا خواهد آورد و برای آنچه آن را فرستادم کامران خواهد گردید.»[4] در این آیه نیز همانند آیهی گذشته کلمه و کلام را اسم جنس گرفته و همانگونه که واضح است کلمات خداوند نهایتی ندارند و هر چیزی میتواند کلمه خدا باشد و کلمهی خدا بودن باخدا بودن یکی نیست.
نتیجه آنکه عیسی مسیح کلمهی واحدی از کلمات بیشمار خداوندگار هستی است؛ و نامیدن او به کلمه خدا هرگز دلیلی بر الوهیت، قدیمیت و اقنوم دوم بودن وی نمیکند. آیهی قرآنی که مسیحیان به آن استدلال کردهاند نیز هرگز قائل به خدا بودن عیسی مسیح نبوده و کوچکترین دلالتی به آن ندارد. چراکه کتابی که ندای لا اله الا الله را در سراسر گیتی گسترانیده است هرگز نمیتواند از عیسی خدایی یا شخص خدایی حرفی زده باشد.
پینوشت:
[1]. ترجمهی قدیم کتاب مقدس، یوحنا 1: 1.
[2]. ترجمهی قدیم کتاب مقدس، مکاشفه 19: 13.
[3]. ترجمهی قدیم کتاب مقدس، مزامیر 147: 15_18.
[4]. ترجمهی قدیم کتاب مقدس، اشعیا 55: 11.
افزودن نظر جدید