حکایت انتظار
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انتظار و منتظر ماندن یک حالت درونی است، که گاه در انسان ایجاد میشود و بسته به اقسامی خواهد بود. گاه انسان منتظر پیامدی است که در واقع، نتیجه عمل ماقبل اوست؛ به این معنا که گاهی فرد، یک عمل خوب و یا خلافی را مرتکب شده و حالا میبایست منتظر پیامدهای مثبت و یا منفی آن باشد. مقوله انتظار، بسته به هر دو مورد مذکور، بسیار سخت و طاقتفرسا خواهد بود.
در بُعد منفی، فردی که مرتکب عمل خلافی میگردد، همواره دچار تشویش ذهنی بوده و شاید بهنوعی منتظر فرا رسیدن زمان عقوبت باشد! گرچه شاید چنین فردی از تحمل مجازات هراسان باشد و خود را چند صباحی مخفی نمایند، ولی تجربه ثابت کرده است، که چنین افرادی، هیچگاه از آسایش برخوردار نبوده و همیشه دچار اضطراب و نگرانی هستند. نکته دیگر در این خصوص اینکه چنین افرادی زمانی که قانون در مورد آنان إعمال میشود و نتیجه سخت عقوبت را متحمل میشوند، اما از آن به بعد، به آرامش درونی میرسند.
در بُعد مثبت نیز مثلاً دانشآموزی که در طول یک سال تحصیلی با جدیت و تلاش فراوان درس خوانده، و با موفقیت سر جلسه امتحان، حاضر شده است، منتظر و چشم بهراه فرا رسیدن روز گرفتن کارنامه است و اوقات به کندی برایش میگذرد. او برای دریافت موفقیت و لیاقتهای کسب کرده در حال سپری کردن ایام انتظار است و این حالت، تاب و توان او را میبرد و البته این نوع از انتظار شیرین و رضایتبخش است.
اینها که بیان شد، در واقع مواردی از انتظار بود، که بهصورت روزمره در بین مردم اتفاق میاُفتد؛ اما واژه انتظار در یک مقیاس کلیتر مربوط به آمدن کسی است، که انبیاء و اولیای الهی، نوید آمدنش را دادهاند: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ.[انبیاء/105] و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.» و از نسل پیامبر خاتم است[1]
او بهعنوان منجی و کسیکه جهان به دستش قبضه میگردد و جهان را به فلاح و رستگاری میرساند، اطلاق میشود. این بیان علاوه بر ادیان دیگر، در احادیث و روایات شیعیان و اهلسنت نیز آمده چنانچه رسول گرامى اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «اگر از عمر دنيا، بيش از يكروز نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانى مىكند تا آنكه مردى از اهل بيتم مبعوث شود، كه اسم او، اسم من است. او زمين را از قسط و عدل، پر مىكند، همانگونه كه از ظلم و جور پر شده است.»[2]
پینوشت:
[1]. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، دار احیاء التراث العربی بیروت،كتاب الفتن، باب خروج المهدى، ج2، ص1367، ح 4085
[2]. ترمذی، سنن ترمذى، نشر ریاض، كتاب الفتن، باب 52 ما جاء فى المهدى، ح2231، ج4، ص 438
افزودن نظر جدید