بررسی علل پیدایش تصوف و تداوم آن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآن کریم همواره بهعنوان یک منبع عظیم و مقدس موردتوجه محققان و عالمان دینی بوده و هست. بهگونهای که صرف طرح یک مسئله در آیات این کتاب آسمانی، هر مخاطبی را بر صحت وجود چنین مسئلهای قانع میسازد. چنانچه خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ [سوره مبارکه مائده، آیه 82] مسلّما سرسختترین مردم را در دشمنی باکسانی که ایمان آوردهاند، یهود و مشرکان خواهی یافت و نزدیکترین آنها را در دوستی با مؤمنان کسانی مییابی که گفتند: ما نصاراییم. این بدان سبب است که گروهی از آنان کشیشان و راهباناند و آنها تکبر و بزرگمنشی نمیورزند.»
براساس فرموده خداوند در آخرین کتاب آسمانی که برای مؤمنان فرستادهشده، دشمنترین و سختترین دشمنِ مؤمنان، مشرکان و یهودیان معرفی شدهاند. با توجه به این حقیقت که یهودیان و مشرکان دشمنان درجه یک مؤمنان هستند، به واقعیتهای تاریخی اشاره خواهیم کرد تا علاوه بر آیات محکم الهی به دلایل روشن تاریخی مبنی بر این دشمنی واقف شویم.
چنانچه در مطلب پیشین گفته شد، کشتن انبیاء الهی و اوصیای برحق آنها، توسط قوم یهود [1]، انجام ترورهای مختلف قبل و بعد از تولد پیامبر اسلام برای خاموش کردن نور آخرین نبی و فرستاده خدا [2]، جاسوسی برای مشرکان و همکاری در جنگها علیه پیامبر اسلام (صلیالله و علیه و آله و سلم)، نقض عهد و پیمان با رسول خدا (صلیالله و علیه و آله و سلم) و جنگ مستقیم علیه مسلمانان [3] و …. ازجمله واقعیتهای تاریخی است.
یکی از مهمترین اقدامات یهود علیه اسلام و پیامبر عظیمالشأن اسلام، فریب اصحاب رسولالله و نفوذ در میان مسلمانان، جهت ایجاد انحراف و اختلاف در امت واحده اسلامی میباشد. چنانچه مشاهده کردید، یهودیان تنها گروهی هستند که خداوند متعال در قرآن کریم خطر آنان را برای مسلمانان بیان نموده و این خطر را به روشهای مختلفی به مسلمانان متذکر شده است. که نشاندهنده این مطلب است که برخی مسلمانان یا بهظاهر مسلمانان قصد دوستی با یهود را داشتهاند.
با توجه به شکست نقشههای مختلف آنان از جمله ترور پیامبر اسلام، آنان قصد داشتند بانفوذ در اسلام آن را از درون دگرگون یا واژگون کنند. بنابراین میتوان دو نقش اساسی برای آنان در نظر گرفت:
1 ـ نفوذ یک فرد یهودی در درون جامعهی مسلمین
2 ـ ارتباط با مسلماننماها که در باطن دشن اسلام بودند. یهودیان عملاً از هر دو راه وارد شدند و با شناسایی مسلمانان سادهلوح یا منافقین در اسلام بسترهای انحراف و اختلاف در امت پیامبر را فراهم نمودند.
آنها با کوله باری تجربه در مبارزه با انبیاء الهی و انحراف در ادیان ابراهیمی پیشین و شناسایی عامل وحدت جامعه اسلامی یعنی امامت و وصایت پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) توانستند، امت اسلامی پس از پیامبر را از عترت ایشان جدا کرده و محتوای دستور آخرین نبی خدا (علیه السلام) که همانا حدیث ثقلین [4] میباشد، مورد غفلت و فراموشی مردم واقع شود و درنتیجه امت واحده اسلام به ۷۳ فرقه تبدیل شد.
این ترفند دشمنان قسمخورده اسلام، تا به امروز نیز مورد استفاده واقع شده و یک مرتبه با ادعای ولایت منهای امامت، به دنبال گرفتن حبلالله از مسلمانان بودند و بار دیگر با ادعای عمومیت ولایت برای غیر معصومین و ترویج پلورالیسم دینی در عصر غیبت امام معصوم (علیهالسلام) به دنبال ایجاد مانع در زمینه سازی ظهور آخرین ذخیره الهی هستند.
تصوف تنها یکی از فرقههایی است که امپراطوری استکباری یهود از قرنها پیش تاکنون، با ایجاد و تقویت آنها به دنبال مبارزه با دستگاه الهی خداوند متعال است. چنانچه مستر همفر جاسوس استعمار پیر، یعنی دولت خبیث انگلیس در کتاب خاطرات خود نقل میکند که: آنچه وزارت مستعمرات انگلیس به هنگام اعزام به شرق به من توصیه نمود عبارت است از: گسترش همهجانبه مراکز درویشپروری همانند خانقاهها و تکثیر و انتشار رسالهها و کتابهایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها، گوشهگیری و مردمگریزی سوق میدهد؛ مانند کتاب احیاء العلوم غزالی، مثنوی مولوی، و کتابهای محی الدین عربی. [5]
بنابراین برچیدن حبلالله از امت واحده اسلامی توسط یهود و منافقین را علت پیدایش فرق از جمله تصوف در امت رسول الله می باشد. راز تدوام این انحراف را باید در ترویج شعارهایی همچون ولایت بدون امامت در زمان حضور امام معصوم (علیهالسلام) و تعمیم ولایت به غیر معصوم در زمان غیبت امام معصوم (علیهالسلام) نهفته است. تصوف به عنوان یکی از فرقههای ریشهدار دراسلام اولین داعیهدار این دو شعار میباشد.
پینوشت:
[1]. سوره مبارکه مائده، آیه 70؛ سوره مبارکه بقره، آیه 87؛
[2]المجلسی، ج 15، 53-51-60-122-123-158 و 90-110؛ الکلینی، ج 8، 300.
[3]. الطبری، ج 1، 173؛ الواقدی، ج 1، 186 و 563.
[4]. عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۱، ص ۵، ح ۹.
[5]. دستهای ناپیدا، خاطرات مستر همفر؛ نشر گلستان کوثر؛ ص 64.
افزودن نظر جدید