جایگاه نظری و عملی محبت و دوستی در دین مسیحیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از آموزههایی که مسیحیان همواره به وجود آن در کتاب مقدس خود، افتخار میکنند، آموزههایی است که عیسی مسیح در مورد صلح، دوستی و محبت مطرح نمودند. کتاب مقدس با وجود تناقضات و تحریفات بسیاری که در طول تاریخ به خود دیده، منبعی بزرگ از آموزههای اخلاقی در رابطه با محبت به شمار میرود. از همین رو است که آنان دین خود را دین محبت دانسته و بسیاری از مسلمانان نیز بهاشتباه این عنوان زیبا را برای دین آنها به کار میبرند. حقیقت مطلب این است که این آموزهها فقط در کتاب مسیحیان وجود داشته ولی در دین عملی آنان اثری از این معارف زیبا نیست.
عیسی مسیح، در کتاب مقدس شاگردان و پیروان خود را به صلح و محبت دعوت کرده و از آنها میخواهد که حتی در مقابل دشمنان خود نیز این آموزهها را بهکارگیرند. انجیل متی توصیههای عیسی مسیح را چنین نقل میکند: «شنیدهاید که گفتهشده است، چشمی به چشمی و دندانی به دندانی؛ لیکن من به شما میگویم، با شریر مقاومت مکنید، بلکه هر که به رخساره راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان، و اگر کسی خواهد با تو دعوا کند و قبای تو را بگیرد، عبای خود را نیز بدو واگذار».[1]
در انجیل لوقا نیز توصیههایی در مورد محبت به دشمنان از عیسی مسیح نقلشده است. آنچه حائز توجه و اهمیت است عیسی مسیح محبت به دوستان و خویشاوندان را امری مسلم دانسته و محبت نسبت به دشمنان را توصیه میکند و این نشانگر اوج محبت در کلام عیسی مسیح است: «بلکه دشمنان خود را محبت نمایید و احسان کنید و بدون امیدِ عوض، قرض دهید زیرا که اجر شما عظیم خواهد بود و پسران حضرت اعلی خواهید بود؛ چون که او با ناسپاسان و بدکاران مهربان است.»[2]
علاوه بر این دو نمونه از آیات کتاب مقدس، شواهد و روایات فراوانی در مورد محبت در کتاب مقدس مسیحیان وجود دارد؛ اما با کمال تأسف این آموزهها تنها در حد نوشته و توصیه بوده و در سیرهی عملی مسیحیان تأثیر خاصی نداشته است. گزارشهای تاریخی حاکی از این مطلب است که مسیحیان نهتنها نسبت به دوستان و دشمنان خود محبتی نشان ندادند، بلکه فجیعترین وقایع تاریخی را از خود به یادگار گذاشتند. مسیحیان محبت، صلح و نوعدوستی را رها کردند و با خون و خونریزی خو گرفته و جنگهای صلیبی و جهانی اول و دوم را که میلیونها نفر به کام مرگ فرستاده شدند، به راه انداختند.
گوستاو لوبون، در مورد وقایع اسفناک جنگهای صلیبی و رفتارهایی که مسیحیان با دشمنان خود یعنی مسلمانان داشتهاند، چنین مینویسد: «در گذرها و ميدانهای بيتالمقدس، از سرها و دستها و پاها، تلهايی تشكيل يافته، از روی آنها عبور میكردند. مجروحين را در آتش میسوزانيدند. ده هزار نفوسی كه به مسجد پناه برده بودند. تمام آنها را طعمه شمشير قراردادند. در هيكل سليمان، خون به قدری جاری بود كه لاشههای مقتولين، در آن غوطهور بودند. اعضای جداشده مثل دستوپا و غيره و نيز بدنهای بدون اعضا آنقدر جمع شده و روی هم ريخته بودند كه هيچ نمیشد آنها را از هم تميز داد. حتی سپاهيانی كه مباشر چنين قتل عامی بودند، از بخار خون زياد، فوقالعاده در زحمت بودند.»[3] مگر در کتاب مقدس عیسی مسیح به مسیحیان توصیه نکرده بود که اگر دشمنان به یکطرف صورتت سیلی زدند، سمت دیگر را نیز بچرخان و هرگز بر آنها خشم نکن؟ آیا کسانی که دینشان دین محبت باشد، چنین اعمالی میتوانند مرتکب شوند.
مسیحیان نهتنها از خون دشمنان خود نگذشتند، بلکه یهودیانی را که همکیش خود بوده بهگونهای که کتاب آنان را نیز کتاب مقدس خود میدانند، به بدترین حالت ممکن از دم شمشیر گذرانده و در خونشان درآمیختند. در سال 1415 ميلادی، مسیحیان به فرمان پاپ نيكلاي پنجم 300 هزار يهودی را تنها به جرم یهودی بودن، کشته و بسیاری از آنان را زنده سوزاندند.[4] مسیحیان حدود بیست قرن با همین روش به دوست و دشمن خود محبت کردند.
البته در سال 1963 م. طی اعلاميهای از سوی ژان پل بيست و سوّم در ظاهر به انسانها حق آزادی مذهبی داده شد. «انسان حق آزادی مذهبی دارد... به طوری كه در امر مذهب، هیچکس نبايد برخلاف وجدانش وادار به انجام كاری گردد و يا از انجام كاری بازداشته شود. در اجلاس چهل و نهم مجمع عمومی سازمان ملل متحد نيز موضوع سخنرانی نماینده واتيكان در مباحث حقوق بشر کمیته سوّم، آزادی مذهبی و تأكيد بر لزوم آزادی بيان، عقيده و مذهب و تبليغ آن بود.»[5]
مسیحیان که دین خود را دین صلح مینامند، هرگز به آموزههای محبت محور عیسی مسیح بها نداده و حدود بیست قرن به هر جنایتی دست زدند. آیا به کسانی که چنین سابقهی سیاهی دارند و تنها در این اواخر با ژست سیاسی خود را صلحجو معرفی میکنند، میتوان اعتماد کرد؟ آیا مسیحیان کنونی خود را جدای از اجداد دوهزارسالهی خود دانسته و از اعمال آنان بیزاری جسته و از مردم جهان عذرخواهی کردهاند؟ بهراستی دین مسیحیت با این اوصاف همچنان که در کتاب مقدس به محبت پرداختهشده است، دین محبت است؟
پینوشت:
[1]. ترجمهی قدیم کتاب مقدس، متی 5: 38- 40
[2]. ترجمهی قدیم کتاب مقدس، لوقا 6: 35.
[3]. آلبر ماله و ژاك ايزاك، تاريخ قرون وسطي تا جنگ صدساله، ترجمه ميرزا عبدالحسين خان هژير، تهران. كميسيون معارف، 1311 ش، ص 220.
[4]. دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، اسلام و حقوق بينالملل عمومي، تهران، سمت، 1377، ج 2، ص 51.
[5]. تاريخ قرن وسطي تا جنگ صدساله، ص 292.
افزودن نظر جدید