شرایط اجتماعی دوران نعمتالله ولی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شناخت عقاید و افکار یک شخصیت آن هم در دورانی که تاریخ وقایع را بهصورت دقیق ضبط و ثبت نکرده اند و روایتهای مختلفی از وقایع آن دوران به ثبت رسیده است، کاری بسیار دشوار است و بدون شناخت ویژگیهای اجتماعی و تاریخی آن عصر و معاصرین از شخصیتها و رجال سیاسی، علمی و مذهبی وی امری محال میباشد. ازاینرو برای شناخت بیشتر ویژگیهای شخصیتی همچون شاه نعمتالله ولی، نیازمند بررسی شرایط اجتماعی و تاریخی وی و شناخت معاصرین از علماء و فقها و رجال سیاسی و همچنین آشنایی با اساتید و شاگردان وی میباشیم.
شرایط اجتماعی و تاریخی شاه نعمتالله ولی
دوران حیات نعمت الله یعنی قرن هشتم ونهم از چند جنبه حائز اهمیت است.
۱. نخست رشد، توسعه و گسترش تصوف و توسعه وگسترش و عملی شدن آن.
۲. قدرت یافتن مذهب شیعه اثنی عشری و پیشرفت و نفوذ فوقالعاده آن تا حد تشکیل سلسله شیعی صفوی.
چنانچه گذشت از تحولات مهم معاصر با تصوف قرن ۸ و ۹ نزدیک شدن آن به مذهب تشیع است. ازآنجاکه به دلایل مختلف ازجمله مجاهدت فقها و علمای شیعه و خون پاک و مظلوم اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) و اصحاب باوفای ایشان مذهب حقه شیعه اثنی عشری در بین مردم پایگاه و جایگاه اجتماعی و نفوذ فوقالعادهای نموده بود، [۱] سران تصوف که همواره به دنبال رسوخ در بین تودههای مردم بوده و هستند، برای حفظ پایگاه مردمی و مقبولیت اجتماعی خویش و همچنین مقابله بانفوذ معنوی اهلبیت در بدنه اجتماعی مردم از طریق القاء تفکرات مسموم خویش در جامعه اسلامی، شروع به پالایش تفکرات خویش و نزدیک نمودن آن به تفکرات ناب شیعی نمودند. در این میان فرقههای مختلف تصوف مانند پیروان شیخ صفی الدین اردبیلی در آذربایجان، فرقه نور بخشیه از پیروان سید محمد نوربخش و فرقه نعمت اللهیه از هواداران شاه نعمتالله ولی، در تطبیق مسائل صوفیانه خود با اصول مذهب شیعه مخصوصاً در امر ولایت و مهدویت و اقطاب ۱۲ گانه تلاشهای بسیاری کردند. شاه نعمتالله ولی به عنوان یکی از بزرگترین مکتبداران تصوف تأثیر بسیار مهمی در خط سیر تصوف در جامعه شیعی داشته و دارد. بهطوریکه امروزه اکثر قریب بهاتفاق فرقههای صوفیه ایران غیر از قادریه و اهل سنت نسبت خود را به او میرسانند.
3. حمله و غلبه مغول و کشتار و غارت و ویرانی سرزمینهای مغلوب، مردم شکست خورده را به سوی افکاری مبنی بر گوشهگیری و انزوا و ترک دنیا و عدم فعالیت و همچنین اعتقاد به سرنوشت محتوم الهی سوق داد و صوفیه که در ذات خود انزوا و گوشهگیری و ترک دنیا و عدم فعالیت نهفته بود مورد توجه و حمایت ایلخانان مغول و امرای گورکانی و سپس مردم قرار گرفت. حمایت پادشاهان مغول باعث ازدیاد خانقاهها و ایجاد سلسلهها و فرق مختلفی شد. امرا و وزرای حکام وقت در کنار ساختن مدارس به ساخت خانقاه و وقف اموال برای ترویج تفکرات صوفیانه که به نفع حکومتشان بود توجه ویژه داشتند، بهگونهای که حتی برخی از متشرعین هم نسبت به تصوف نظری موافق پیدا كردند.[2]
توجه ویژه پادشاهان مغول تیموری به تصوف و گسترش بیرویه آن، باعث شد که بیش از پیش افراد شیاد و راحتطلب و تنپرور به سمت فرق منحرف و بیعار صوفیه جذب شوند تا آنجا که در آثار بیشتر شاعران این دوره مانند حافظ، اوحدی، مراغهای و عبید زاکانی، به اشعاری برمیخوریم که سراسر در انتقاد و طعن بر صوفیان و رفتار ریاکارانه و فرصتطلبانه آنها سروده شده است.
با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی ذکرشده و نابسامانیهای به وجود آمده در اثر حمله مغول و حمایت مالی و سیاسی آنان از تصوف و نفوذ مبانی عمیق فکری شیعه در جامعه ایران و از سوی دیگر معرفی صوفیه به عنوان شیعه واقعی، تمایل و گرایش عمومی به سمت تصوف و افکار صوفیانه، بهعنوان مخدری برای تسکین آلام و دردهای اجتماعی امری عادی جلوه مینماید.
مشاهیر معاصرین نعمتالله
میرسیدعلی همدانی[3]؛ خواجه اسحاق ختلانی[4]؛ پیرجمال الدیّن اردستانی[5]؛ شاه قاسم انوار[6]؛ شیخ صدر الدیّن اردبیلی[7]؛ خواجه بهاء الدیّن نقشبندی[8]؛ خواجه محمّد پارسا[9]؛ خواجه ابونصر پارسا[10]؛ احمدبن محمد بن فهد حلّی[11] مؤلف عدةّ الداّعی که از بزرگان فقهای شیعه است.
نعمتالله ولی با توجه به دوره تاریخی حاضر در آن و شرایط اجتماعی زمان خود، دارای شخصیتی متأثر و متناسب با اقتضائات این دوره میباشد. او شخصیتی است که کشش و میل به سمت مبانی شیعه داشته ولی در دایره فکری و علمی اهل سنت پرورشیافته است. این تشکیک عقیدتی در اشعار و نوشتههای او مشهود و قابل لمس میباشد. در یک کلام میتوان شاه نعمتالله را شخصیتی برآمده از این شرایط گاهاً متضاد دانست. این تأثیر و تأثر تنها مختص به وی نبوده و در معاصرین ایشان نیز کم و بیش به چشم میخورد، به عنوان مثال اعتقاد و مذهب میرسیدعلی همدانی یکی از هم عصران او نیز مورد تشکیک بوده و مورد جمعبندی واقع نشده است.
پینوشت:
[۱]. ن.ک به: تاریخ تشیع در ایران «از آغاز تا طلوع دولت صفوی – رسول جعفریان نشر علم تهران ۱۳۸۷؛ دیدار با ابرار علامه حلی «رایت ولایت – محمدحسن امانی انتشارات امیرکبیر-۱۳۸۲»؛ سیری در اوضاع مذهبی ایران در قرون ۸ و ۹ هجری قمری «دکتر امیر تیمور رفیعی – استادیار گروه تاریخ – اینترنت»
[۲]. سیدحیدر آملی. ن. ک به: اعیان الشّیعه، ج ۶، ص ۲۷۱؛ الذریعه، ج ۲، ص ۷۲؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۳۷۷.
[3]. ن.ک به: همدانی، شاه همدان میر سید علی همدانی، ص۱۲؛ اذکایی، مروج اسلام در ایران صغیر، ص۱۴-۱۵؛ اذکایی، مروج اسلام در ایران صغیر، ص۲۳-۲۴ و ۳۲؛ بدخشی، خلاصه المناقب، ص۱۳؛ اذکایی، مروج اسلام در ایران صغیر، ص۱۵؛ خلاصه المناقب، ص۴۳؛ اذکایی، مروج اسلام در ایران صغیر، ص۲۰-۳۰؛ اذکایی، مروج اسلام در ایران صغیر، ص۲۶؛ انواری، میر سید علی همدانی و تحلیل آثار وی، ص۳۱۲؛ همدانی، رساله اعتقادیه، ص۲۴۳،۲۴۸،۲۵۰
[4]. ن. ک به: علی بن حسین فخرالدین صفی، رشحات عین الحیات، ج۱، ص25-27-28، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ش؛ ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، ج۲، ص209، 243 و۲۴۴، چاپ جعفر سلطانالقرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ش؛ نورالدین جعفر بدخشی، خلاصةالمناقب: در مناقب میرسیدعلی همدانی، ج۱، ص۲۹۱، 293 چاپ سیدهاشرف ظفر، اسلام آباد ۱۳۷۴ش.
[5]. ن. ک به: ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، آتشکده اردستان، ج۱، ص۳۵۱، بخش ۱، تهران ۱۳۳۶ش؛ محمد اخترچیمه، مقام شیخ فخرالدین ابراهیم عراقی در تصوف اسلامی، ج۱، ص۲۶۹، اسلام آباد ۱۳۷۲ش؛ رضاقلی بن محمد هادی هدایت، تذکره ریاض العارفین، ج۱، ص۷۲، چاپ مهرعلی گرکانی، تهران (۱۳۴۴ ش)؛ محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۱، ص۳۱۲، تهران ۱۳۶۹ ش؛ سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، ج۱، ص۲۴۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
[6]. ن. ک به: ذبیحالله صفا. تاریخ ادبیات در ایران. چاپ سوم. تهران: ابنسینا، ۱۳۴۲. ۴۴۸؛ کلیات قاسم انوار. سعید نفیسی. تهران: انتشارات کتابخانه سینایی، ۱۳۳۷؛ مجموعه آثار شاه قاسم انوار. دکتر حسن نصیری جامی. تهران: انتشارات مولی، ۱۳۹۳.
[7]. پناهی سمنانی؛ شاه عباس کبیر، مرد هزار چهره.
[8]. ن. ک به: نقشی از مولانا خالد نقشبندی و پیروان طریقت او از دکتر مهیندخت معتمدی (تهران، نشر پاژنگ،۱۳۶۹)؛ قدسیّه (کلمات بهاءالدّین نقشبند)؛ با مقدمه و تصحیح احمد طاهری عراقی؛ کتابخانهٔ طهوری، تهران ۱۳۵۴؛ نفحاتالانس عبدالرحمان جامی.
[9].عبیدالله بن محمود احرار، «سخنان عبیدالله احرار»، در مجموعه رسائل نقشبندیه، نسخه خطی کتابخانه دانشگاه تهران، ش ۸۶۳۲، رساله ۱؛ اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۲، در حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۶، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛ محمد بن محمد پارسا، قدسیه: کلمات بهاءالدین نقشبند، چاپ احمد طاهری عراقی، تهران ۱۳۵۴ ش.
[10]. پسر خواجه محمد پارسا.
[11]. ن. ک به: آستان قدس، فهرست؛ آقابزرگ، الذریعه؛ ابن ابی جمهور، محمد، عوالی اللئالی العزیزیه، به كوشش مجتبی عراقی، قم، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛ ابن فهد حلی، احمد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، به كوشش مجتبی عراقی، قم، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م؛ افندی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، به كوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م؛ بحرالعلوم، محمد مهدی، الرجال، به كوشش محمدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، نجف، مكتبه العلمین؛ حرعاملی، محمد، امل الامل، به كوشش احمد حسینی، بغداد، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۲م؛ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م؛ شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۶۵ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۴م.
افزودن نظر جدید