هدف اصلی فاطمه (س) در مبارزه فدک
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه مسلم است و شیعه و سنی نقل کردهاند این است که فاطمه (علیها السلام) ده روز پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای مطالبه فدک به مسجد رفت و ابوبکر را در حضور مردم توبیخ کرد.[1] اما آنچه در این قضیه مهم است و باید به آن توجه شود، اینکه هدف فاطمه (علیها السلام) از مطالبه فدک، فقط قطعه زمینی نبود، بلکه این منازعه برای او مفهوم گستردهای داشت تا بتواند از این طریق حکومت غصب شده را بازستاند و امّتی را که به جاهلیت گذشتهی خود باز گشته است به راه اعتدال باز آورد.
از اینرو فدک سمبلی از معنائی عظیم است که هرگز در چهارچوب آن قطعه زمین تصاحب شدهی حجاز نمیگنجد و همین معنای رمزی فدک است که نزاع مربوط به آن را از قالب مخاصمهای سطحی و محدود به جانب قیام و مبارزهای وسیع و پردامنه سوق میدهد.[2]
منازعهی فدک قیامی علیه اساس حکومت بود و فاطمه (علیها السلام) با فریاد بلند خواست به وسیلهی آن سنگ کجی را که در تاریخ بعد از ماجرای سقیفه بر آن بنا شده بود در هم فروشکند.
برای اثبات این معنی کافی است به خطبهای که زهرا در مسجدالنبی رویاروی خلیفه و در حضور جمعیت انبوهی از مهاجر و انصار ایراد فرمود نگاهی بیفکنیم.
در این خطبه بیشتر سخن در مدح علی (علیه السلام)، ستایش موضعگیریهای اسلامی و جاودانهی اوست و اثبات حق اهلبیت رسول، آنجا که میگوید: «هرگاه آتش جنگ برافروختند، خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائى از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانى که سرآنان را به زمین نمیکوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمیکرد، باز نمىگشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، کوشیده در امر او، نزدیک به پیامبر خدا، سرورى از اولیاء الهى، دامن به کمر بسته، نصیحتگر، تلاشگر، و کوششکننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامتکننده نمىهراسید. و این در هنگامهاى بود که شما در آسایش زندگى مىکردید، در مهد امن متنعّم بودید، و در انتظار بسر مىبردید تا ناراحتىها ما را در بر گیرد، و گوش به زنگ اخبار بودید، و هنگام کارزار عقبگرد مىکردید، و بههنگام نبرد فرار مینمودید.»[3]
و در ضمن سرزنش و نکوهش مسلمانان هشدار میداد که آنان به نگونبختی در افتادهاند و ناشایستی را به خطا و بیتدبیر برگزیده و به آئین گذشتگان خود بازپس گشتهاند و به قصد آب به آبشخور دیگران دست یازیدهاند و امر مهم خلافت را به نااهل آن سپرده و با این کارها به فتنهی عظیمی فرو افتادهاند و سپس به انگیزههای شومی که آنان را به ترک قرآن وا میدارد توجه میدهد و بالاخره مخالفت آشکارشان را به حکم و فرمان الهی در باب خلافت و امامت بیان میدارد.[4]
بنابراین مسئله در اینجا مسئلهی میراث و صدقه نیست، بلکه از دید زهرا (علیها السلام) مسئله، مسئلهی اسلام و کفر و ایمان و نفاق و نص و شورا است.
پینوشت:
[1]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج16، ص 263
[2]. صدر محمد باقر، فدک در تاریخ، بنیاد بعثت، تهران، ترجمه محمود عابدی، ص58
[3]. «كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّيْطَانِ أَوْ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَذَفَ أَخَاهُ فِي لَهَوَاتِهَا فَلَا يَنْكَفِئ ...»طبرسی، الاحتجاج، نشر مرتضی، مشهد:1403، ج1، ص100-101
[4]. طبرسی، الاحتجاج، نشر مرتضی، مشهد:1403، ج1، ص101
افزودن نظر جدید