بدعت در مکان سجده
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله بدعتهایی که همچنان تا این روزگاران نیز در نمازهای جماعت مسجدالحرام و مسجدالنبی بهوفور دیده میشود، سجده بر باسن شخص جلویی است و دلیل مشروعیت کار خود را نیز دستور خلیفه میدانند: «راوی گوید: از عمر شنیدم که بر روی منبر میگفت: ای مردم، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این مسجد را بنا کرد و ما مهاجر و انصار هرگاه دیدیم مسجد از جمعیت شلوغ شده، باید بر باسن برادر خویش سجده کنیم.»[1]
همچنین در روایت دیگری از عمر بن خطّاب آوردهاند: «عمر گفت: هر که در روز جمعه گرما بر او فشار آورد، روی لباس خویش سجده کند و اگر ازدحام مردم به او فشار آورد و نتوانست بر زمین سجده کند بر پشت برادر خود سجده کند.»[2] علمای اهلسنت سند روایتهای بالا را صحیح دانسته و بر اساس آن فتوا نیز دادهاند.[3]
شاید اهلسنت با خواندن مطالب بالا بگویند: این مورد مربوط به حال اضطرار و ازدحام جمعیت میباشد، امّا با این وجود مشکل همچنان باقی است، چرا که: اولاً: چگونه عمر بن خطّاب که با سادهترین احکام دین خدا آشنایی ندارد، خود را به جای شارع مقدس قرار داده و از حکم خداوند سخن میگوید؟! چه در حال اضطرار چه در حال اختیار.
ثانیاً: کسانیکه سجده بر باسن نفر جلویی و سجده بر روی نجاست را جایز میدانند، چگونه به خود اجازه میدهند تا نسبت به سجده بر مقدّسترین، طیّب و طاهرترین سرزمینها در زمین عیبجویی کرده، آن را به سخره گرفته و شیعیان را متهم به سجده برای خاک کرده و آنان را مشرک بخوانند؟
ثالثاً: آیا مذهب و شریعتی که چنین متأثّر از گفتار، رفتار و اوامر عمر بن خطّاب است را باید پیرو «سنّت نبوی» دانست؟
راستی اگر امروز این همه اختلاف و رنگارنگی در دین دیده میشود، پایه و اساس آن از کجا شکل گرفت و به کدام سو سوق داده شد، که باید اهلبیت (علیهم السّلام) که آگاهترین افراد از وحی بودند، خانهنشین و منزوی گردند و ناآگاهان و تازه مسلمانان به کرسی فتوا و افتاء نشینند؟
در حقیقت باید گفت بدعتگذاریها و فرار از سنّتها از آنجا آغاز شد که مخالفان و منکران غدیر، پس از انکار آن و جدا ساختن راه خود از راه اهلبیت (علیهم السّلام) به جای بهرهبرداری از فرامین آن بزرگواران، همواره در پی مخالفت با آنان بودند؛ تا جاییکه این روند به جایی رسید که مخالفان مکتب اهلبیت (علیهم السّلام) دقت کنند و ببینند امام صادق چه میکند تا آنها خلاف آن را انجام دهند: «از ابوحنیفه حکایت شده که میگفت: با تمام گفتهها و کردههای امام صادق (علیه السّلام) مخالفت کردم، چرا اینکه نمیدانم آیا او در نماز، چشمانش را میبندد یا باز نگه میدارد. (اگر میدانستم در این مساله هم خلاف او عمل میکردم)؛ به همینرو یکی از چشمهای خود را باز و دیگری را بسته تا یقیناً با وی مخالفت نموده باشم.»[4]
پینوشت:
[1]. «عن سیّار بن المعرور قال سمعت عمر یخطب و هو یقول إنّ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بنی هذا المسجد و نحن معه المهاجرون والأنصار فإذا اشتدّ الزّحام فلیسجد الرّجل منکم علی ظهر أخیه.» مسند أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 1، ص 32.
[2]. «...أنّ عمر بن الخطّاب قال من إشتدّ علیه الحرّ یوم الجمعة فی المسجد فلیصلّ علی ثوبه و من زحمه النّاس فلیسجد علی ظهر أخیه.» مصنف عبد الرزاق، صنعانی، المکتب الإسلامی، بیروت، ج 3، ص 234.
[3]. «عن عمر بن الخطّاب قال: إذا شتدّ الزّخام فلیسجد أحدکم علی ظهر أخیه رواه البیهقی بإسناد صحیح.» خلاصة الاحکام فی مهمات السنن، محیی الدین الدمشقی شافعی، بیروت، ج 2، ص 815.
[4]. «عن أبی حنیفة من قوله: خالفت جعفرا فی کلّ ما یقول، إلّا أنّی لا أدری أنّه یغمض عینیه فی الرّکوع و السّجود أو یفتحهما.» فرائد الأصول، شیخ الأنصاری، مجمع الفکر الإسلامی، ایران، ج 1، ص 615.
افزودن نظر جدید