پیامبران جانشینان منتخب الهی داشتند

  • 1394/12/26 - 13:34
خداوند بعد از خلقت حضرت آدم (علیه السلام) براساس حکمت و مصلحت بی‌کران خویش برای هر پیامبری که برای مردم فرستاد، جانشینانی را هم به دنبال آن‌ها قرار داد تا بعد از رحلت هر پیامبر، خلیفه او بتواند ادامه دهنده فرمان و دستورات الهی باشد و این روش الهی ادامه پیدا کرد تا نوبت به پیامبر خاتم، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) رسید و سنت الهي همچنان ادامه يافت.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خداوند تبارک و تعالی بعد از خلقت حضرت آدم (علیه السلام) بر اساس حکمت و مصلحت بی‌کران خویش برای هر پیامبری که برای مردم فرستاد، جانشینانی را هم به دنبال آن‌ها قرار داد تا بعد از رحلت هر پیامبر، خلیفه و جانشین او بتواند ادامه دهنده فرمان و دستورات الهی باشد و این روش الهی ادامه پیدا کرد تا نوبت به پیامبر خاتم، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید، و این پیامبر بزرگ الهی بعد از ابلاغ دین اسلام به مردم با آن همه سختی و مشقت‌هایی که در مدت ۲۳ سال کشید، در آخرین حج خود که معروف به حجة الوداع است، آخرین دستور الهی را برای مردم بیان کرد تا این دین نوپا از هم پاشیده نشود، لذا برای این‌که این مسئله مهم نیمه‌کاره تمام نشود، در آن صحرای سوزان سرزمین حجاز بعد از اجتماع عظیم بیت الله الحرام بعد از حمد و ثنای الهی این امر مهم را بیان فرمودند و خلیفه خود را از طرف خداوند منصوب کردند و آن عبارت معروف و مشهور را که در کتب شیعه و اهل سنت وارد شده است، را برای مردم بیان کردند و فرمودند: «من کنت مولی، فهذا علی مولاه.[۱] هر کس من مولی و سرپرست او هستم پس این علی مولی و سرپرست اوست».
لذا مکرراً خطاب به مردم می‌فرمود: علی جانشین من و حامل تمامی علوم من است، از او رهنمود بگیرید و در کارها و مسائل خود به او رجوع کنید و به علی (علیه السلام) می‌فرمود: «انت اخی و وزیری و وارثی و خلیفتی من بعدی...[۲] تو برادرم و وزیرم و وارث و جانشین بعد از من هستی». و از طرف دیگر ذیل آیات قرآن در مورد حضرت علی (علیه السلام) هم روایات زیادی در مورد فضائل او گفته شده که قابل شمارش نیست و این حاکی از این است که جانشین پیامبر باید یک ویژگی‌های خاصی داشته باشد که این حجم زیادی از آیات را مختص به خود قرار داده است. مثلاً در قرآن ذیل این آیه شریفه: «لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ.[حاقه/۱۲] تا مایه پند و عبرت شما مردم قرار دهیم ولیکن گوش شنوای هوشمندان این پند و تذکر را تواند فرا گرفت.» روایات زیادی در کتب اهل سنت آمده است که این آیه درباره حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است و او هر چه که شنیده‌اند را هرگز به بوته فراموشی نمی‌سپارند و تمامی آن را در حافظه خود نگه می‌دارند.[۳]
و از همین نوع احادیث و روایات از پیامبر نسبت به حضرت علی (علیه السلام) وارد شده است: مثل حدیث ثقلین، حدیث ولایت، حدیث منزلت، و... که تمامی این‌ها در نزد اهل سنت معتبر است. و برخی از این احادیث را پیامبر اکرم اسلام نه یک بار، دوبار، بلکه در سفر و حضر، در بیابان و در اجتماع مسلمین در مسجد و... به مناسبت‌های گوناگون بر زبان راند و بر آن تاکید هم می‌کرد تا کسی نتواند بعدها آن را انکار نموده و یا به سخره و بازی بگیرد و هم‌چنین باز مرتب می‌فرمود: «اهل بیتی عترتی»، و هم‌چنین در صحیح مسلم روایتی از پیامبر وارد شده که حضرت سه مرتبه فرمودند: «اذکرکم الله فی اهل بیتی.[۴] در مورد اهل بیت من خدا را بیاد بیاورید». ام سلمه می‌گوید: گفتم یا رسول الله من هم از اهل بیت هستم؟ حضرت فرمود: نه «انّک من اهلی و انت علی خیر.[۵] تو از افراد خانواده من هستی، ولی از اهل بیت نیستی». و در ادامه این حدیث به ام سلمه می‌فرماید: اهل بیت من کسانی هستند که در زیر کساء جمع شده‌اند.
و در مواقع مختلف، بارها و بارها، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خلفاء پس از خود را معرفی کرده و فرموده‌اند: «الائمه بعدی اثنا عشر و هم اهل بیتی و اولهم علی و آخرهم مهدی من هذه الامه...[۶] خلفای بعد از من دوازده نفرند که اهل بیت من هستند و اول آنها علی (علیه السلام) و آخرین ایشان مهدی از این امت می‌باشد که یازده نفرشان از فرزندان دخترم زهرا (علیهاالسلام) هستند.» و به گفته پیامبر اسلام، حضرت می‌فرماید: «آن‌قدر سفارش اهل بیت خود و جانشینان خود را کردم که مبادا از خط اهل بیتم منحرف شوند، تا گمراه و هلاک نشوند، و پایان کارشان توام با ضلالت و خسران نشود، چرا که کار هدایت از اینان ساخته است و من ضمانت می‌کنم که اگر چنگ به ریسمان و عنایت و هدایت اینان بزنید، هرگز منحرف و گمراه نمی‌شوید.»[۷]
لذا در تفسیر قرآن باید به آن‌ها مراجعه کنید که اینان قرآن ناطق هستند و عالم به تفسیر و تاویل در آن می‌باشند، قرآن قیّم لازم دارد، قرآن مفسر و مبین می‌خواهد، تا مقصود خدا از آیات آن فهمیده شود، هر چند که کتاب صامت و ساکت است پس باید به ناطق و سخن‌‌گو مراجعه کنید.[۸]

پی‌نوشت:
[۱]. سنن ترمذی، محمد بن عیسی ترمذی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج۱۲ ص۱۷۵.
[۲]. کفایه الطالب، گنجی شافعی، مجمع الثقافه الاسلامیه، چاپ اول، قم، (۱۳۸۸ش)، ج۱ ص۲۰۵.
[۳]. جامع البیان، ابن جریر طبری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، تحقیق محمود شاکر، (۱۴۱۲ق)، ج۲۹ ص۳۵،ص۳۶.
[۴]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (۱۴۲۰ق)، ج۷ ص۱۲۳،ص۱۲۲.
[۵]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، المکتبه العصریه، صیدا، لبنان، (۱۴۲۰ق)، تحقیق حمدی الدمرداش محمد، ج۲ ص۴۱۶.
[۶]. طبقات المحدثین باصبهان، ابوالشیخ الانصاری، موسسه الرساله، بیروت، تحقیق عبدالغفورالبلوشی، (۱۴۱۲ق)، ص۸۹، ۹۰.
[۷]. فضائل امیرالمومنین، احمد بن حنبل، موسسه طباطبایی، قم، ایران، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایی، (۱۳۹۱ق)، ص۱۶۰، ص۱۶۱ حدیث ۲۲۹.
[۸]. همان، ص ۱۶۰، ص۱۶۱ حدیث ۲۲۹.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.