سردرگمی در حکمت تکتّف

  • 1394/12/23 - 23:37
تعدد نظرات درباره تکتف و اینکه روی سینه، بالای ناف، روی ناف و یا زیر ناف باشد به جایی رسیده که برخی به تمسخر برخی دیگر پرداخته‌اند. بنابراین اگر بنا باشد دین با سلیقه‌های شخصی، تفسیر شود در آن صورت دین بازیچه‌ی استحسانات شخصی خواهد گردید و در آن صورت نباید تعجب نمود اگر کسی بگوید حکمت تکتف «حفظ عورت» و امثال آن باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گوناگونی و تعدد نظرات درباره تکتف و این‌که روی سینه، بالای ناف، روی ناف و یا زیر ناف باشد به جایی رسیده که برخی به تمسخر برخی دیگر پرداخته‌اند، به‌عنوان نمونه در زیر آمده: «در نظر شافعی بهتر است نمازگزار دو دستش را بر سینه قرار دهد، به‌خاطر آیه‌ی «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ.[کوثر/2] پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن.» هم‌چنین گفته شده مراد از آن قرار دادن دست راست بر روی دست چپ و بر روی سینه است! چرا که سینه، جایگاه نور ایمان است؛ پس حفظ ایمان با دست، بهتر از اشاره به عورت است که با قرار گرفتن دو دست زیر ناف به نظر می‌آید و آن به خشوع که زینت نماز است نزدیک‌تر می‌باشد.»[1]
بهوتی از قاضی نقل می‌کند که در نماز، باید دست را زیر ناف گذارد تا عورت حفظ شود: «به قاضی گفته شد: زیر ناف، عورت است و دست را نباید روی آن و یا روی ران گذاشت. او در پاسخ گفت: عورت برای دست گذاردن روی آن سزاوارتر است، چرا که باید از آن محافظت شود.»[2]
بدر الدین عینی، در پاسخ به کسانی‌که گذاشتن دست به زیر ناف را، اشاره کردن به عورت، تعبیر کرده‌اند، گفته: «درباره‌ی حکمت گذاشتن دست‌ها بر سینه یا ناف، برخی گفته‌اند که گذاشتن دست بر سینه، برای خشوع بیشتر است و سب حفظ ایمان می‌گردد؛ پس دست بر سینه گذاشتن، بهتر از گذاشتن آن، زیر ناف و اشاره کردن به عورت است. این دیدگاه کسانی است که اعتقاد دارند گذاشتن دست بر سینه سنّت است. ولی ما می‌گوییم: گذاشتن دست زیر ناف، دارای احترام بیشتر و از تشبّه به اهل کتاب دورتر است و سبب پوشاندن عورت می‌شود و از افتادن شلوار جلوگیری می‌کند؛ چنان‌چه هنگام احترام و تعظیم در برابر پادشاهان نیز همین‌‌گونه عمل می‌کنند، ضمن این‌که گذاشتن دست بر سینه، تشبّه به زنان است؛ پس این کار سنّت نیست (و مشروعیت ندارد).»[3]
به هر حال، نه تنها مشروعیت «تکفیر، یا تکتّف» ثابت نشد، بلکه بدعت بودن آن مشخص شد؛ در حالی‌که نماز امری تعبدی، توقیفی، تابع دستورات شارع مقدّس و از جانب اوست و به همین‌رو، در حدیث نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده که آن حضرت فرمود: «ببینید من چگونه نماز می‌خوانم! هر گونه من نماز می‌خوانم، همان‌گونه نماز بخوانید.»[4]
نووی در شرح این حدیث می‌گوید: «اقتضای این روایت، وجوب هر چیزی در نماز است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام داده، مگر کاری که با دلیل دیگر وجوب آن برداشته شده باشد. هم‌چون بالا بردن دو دست در نماز و امثال آن.»[5]
پس این ادعا که «دست بسته نماز خواندن» به‌خاطر نوعی احترام و خشوع بیشتر است چیزی از بدعت بودن آن نمی‌کاهد و مهم‌تر این‌که معنای آن، نوعی افترا به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ناآگاهی از نحوه‌ی نماز با خشوع بیشتر است؛ چرا که اگر نحوه‌ی بهتری از خشوع برای نماز وجود داشت، حتما از سوی خداوند به آن، امر شده و آن حضرت نيز به آن عمل می‌‌کرد. بنابراین اگر بنا باشد دین با برداشت‌ها و سلیقه‌های شخصی، توجیه و تفسیر شود در آن صورت دین بازیچه‌ی استحسانات شخصی خواهد گردید و در آن صورت نباید تعجب نمود اگر کسی بگوید حکمت دست بسته نماز خواندن، «حفظ عورت و نگهداری شلوار از افتادن» و امثال آن باشد.

پی‌نوشت:
[1]. «و عند الشّافعی الأفضل أن یضع یدیه علی الصّدر لقوله تعالی «فصّل لربّک وانحر» قیل المراد منه وضع الیمین علی الشّمال علی النّحر و هو الصّدر و لأنّه موضع نور الإیمان فحفظه بیده فی الصّلاة أولی من الإشارة إلی العورة بالوضع تحت السّرة و هو أقرب إلی الخشوع و الخشوع زینة الصّلاة.» المبسوط للسرخسی، شمس الدین سرخسی، دارالمعرفة، بیروت، ج 1، ص 24.
[2]. «قیل للقاضی هو عورة فلا یضعها علیه کالعانة و الفخذ فأجاب بأنّ العورة أولی و أبلغ بالوضع علیه لحفظه.» الفروع و تصحیح الفروع، أبو عبدالله محمد بن مفلح المقدسی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 361.
[3]. «فی الحکمة فی الوضع علی الصّدر أو السّرّة فقیل الوضع علی الصّدر أبلغ فی الخشوع و فیه حفظ نور الإیمان فی الصّلاة فکان أولی من إشارته إلی العورة بالوضع تحت السّرّة و هذا قول من ذهب إلی أنّ السّنّة الوضع علی الصّدر و نحن نقول الوضع تحت السّرّة أقرب إلی التّعظیم و أبعد من التّشبّه بأهل الکتاب و أقرب إلی ستر العورة و حفظ الإزار عن السّقوط.» عمدة القاری، بدر الدین عینی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 279.
[4]. «...و صلّوا کما رأیتمونی أصلّی.» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 117.
[5]. «أنّ النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: «صلّوا کما رأیتمونی أصلّی» و هذا مقتضی وجوب کلّ ما فعله النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) إلا ما خرج وجوبه بدلیل کرفع الیدین و نحوه.» المجموع، محیی الدین النووی، دار الفکر، بیروت، ج 3، ص 241.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.