تصریح عمر بن خطّاب در تحریم متعه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله بهترین دلایل برای بدعتگذاری عمر بن خطّاب، سخنان خود اوست که سرخسی در دو کتاب خود با سند صحیح از خود عمر آورده: «با روایت صحیح از عمر نقل شده که وی مردم را از متعه نهی کرد و گفت: دو متعه در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حلال بود؛ متعهی زنان و متعهی حج (حجّ تمتع).»[1]
در همین زمینه روایت دیگری از یحیی بن اکثم نقل شده که جالب توجه است: «یحیی بن اکثم به یکی از شیوخ بصره گفت: در جواز متعه از چه کسی تبعیت میکنی؟ گفت: از عمر. پرسید: چگونه؟ در حالیکه خود عمر از سختگیرترین مردمان در مورد متعه بود. گفت: چون روایت صحیح میگوید که وی بالای منبر رفت و گفت: خداوند و رسول وی، متعه را حلال کردند و من آن را بر شما حرام میکنم و بر انجام آن عقوبت میکنم؛ ما شهادت عمر (در مورد حلیّت آن) را قبول کردیم، اما حرام کردن آن توسط خود او را قبول نکردیم.»[2] که این در حالی است که اگر در زمینهی نسخ متعه دلیلی از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود داشت، قطعا عمر به آن استشهاد میکرد که چنین نکرد، چون همانگونه که خود او میگوید متعه در زمان حضرت، حلال بوده و او بر اساس خواست شخصی خود، آن را حرام کرده و تا امروز نیز دود آن به چشم جامعه اسلامی میرود و اگر این بدعت گذارده نمیشد، فحشایی به نام زنا وجود نداشت؛ چنانکه امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) میفرماید: «اگر عمر بن خطّاب از متعه نهی نمیکرد، جز افراد بدبخت، زنا نمیکردند (بلکه به متعه رو میآوردند).»[3]
اما با توجه به دلایل و مدارکی که بالاتر در بدعتگذاری عمر بن خطّاب در این امر بیان شد، طبیعی است که علمای اهلسنت برای توجیه این بدعتگذاری عمر به تلاشی سخت روآورند و برای او شریک جرمی بجویند؛ به همینرو گفتهاند: اگر چه متعه در ابتدا مباح بوده، ولی در ادامه با نهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غزوه خیبر نسخ شده است: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ خیبر، مسلمانان را از دو چیز نهی کرد: یکی ازدواج موقت، دیگری گوشت الاغ.»[4]
در حالیکه همانگونه که از روایات بالاتر به خوبی روشن شد، خود عمر هم اعتقادی به این سخن نداشته است؛ چرا که خود او نیز حتی یک بار نگفته، چون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ خیبر (و یا هر جای دیگر) از آن نهی کرده و یا در قرآن نسخ شده، من نیز از آن نهی میکنم.
در حالیکه معمولاً افرادی همچون عمر در مورد «آیه رجم»، عایشه در ماجرای «رضاع کبیر» و یا ابوبکر در ماجرای «فدک» برای توجیه رفتار و گفتار خود نسبت دروغ به قرآن و یا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میدادند، ولی میبینیم عمر در موضوع تحریم متعه نیز این کار را نکرده است.
از طرفی یکی از بهترین دلیلها در تایید آنچه بالاتر گفتیم سخن شارح کتاب بخاری است که میگوید: «این مطلب که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ خیبر از متعه نهی فرموده، سخن غلطی است، چنانکه سهیلی گفته: این ادّعا توسط هیچیک از سیرهنویسان و راویان حدیث نقل نشده است.»[5]
همچنین تصریح یکی از فقهای مشهور تابعین در عدم نسخ متعه: «شعبه گوید: از حکم بن عتیبه در مورد آیه متعه پرسیدم، که آیا نسخ شده؟ گفت: خیر.»[6]
پینوشت:
[1]. «و قد صحّ أنّ عمر نهی النّاس عن المتعة فقال: متعتان کانتا علی عهد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و أنا أنهی النّاس عنهما: متعة النّساء و متعة الحجّ.» المبسوط، شمس الدین سرخسی، دار المعرفة، بیروت، ج 4، ص 27.
[2]. «قال یحیی بن أکثم لشیخ بابصرة: بمن إقتدیت فی جواز المتعة؟ قال: بعمر بن الخطّاب. قال: کیف و عمر کان أشدّ النّاس فیها؟ قال: لأنّ الخبر الصّحیح أنّه صعد المنبر فقال: إنّ الله و رسوله قد أحلا لکم متعتین و إنّی محرّمهما علیکم و اعاقب علیهما. قبلنا شهادته و لم نقبل تحریمه.» نثر الدر فی المحاضرات، أبو سعید منصور بن الحسین الآبی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 2، ص 132.
[3]. «لو لا أنّ عمر نهی عن المتعة ما زنی إلّا شقی.» جامع البیان عن تأویل آی القرآن، طبری، دارالفکر، بیروت، ج 5، ص 13.
[4]. «عن علیّ بن أبی طالب رضی الله عنه أنّ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نهی عن متعة النّساء یوم خبیر و عن أکل لحوم الحمر الإنسیّة.» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 4، ص 1544.
[5]. «و ذکر النّهی عن المتعة یوم خیبر غلط، و قال السّهیلیّ: ألنّهی عن المتعة یوم خیبر لا یعرفه أحد من أهل السّیر ورواة الأثر.» عمدة القاری، بدر الدین عینی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 17، ص 246.
[6]. «حدّثنا... قال سألته عن هذه الآیة و المحصنات من النّساء إلّا ما ملکت أیمانکم إلی هذا الموضع «فما استمتعتم به منهنّ» أمنسوخة هی؟ قال: لا.» جامع البیان عن تأویل آی القرآن، طبری، دارالفکر، بیروت، ج 5، ص 13.
افزودن نظر جدید