تحقق پیشگوییهای فاطمه (سلام الله علیها)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه که بیش از همه فاطمه (سلام الله علیها) را غمگین ساخت، سرنوشت امت اسلامی بعد از شورای سقیفه بود. شورایی که مسیر هدایت مسلمین را نشانه رفته بود و بنا بهقول ایشان قرار بود کسانی مسئولیت هدایت آنان را برعهده بگیرند، که خود نیاز به هدایت داشتند.
حضرت زهرا در جمع زنانی که به عیادت ایشان آمده بودند، به این آیه قرآنی تمسک کردند و فرمودند: «أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ.[یونس/35] آيا كسىكه به سوى حقّ رهبرى میكند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسىكه راه نمىيابد، مگر آنكه هدايت شود؟ شما را چه شده، چگونه داورى مىكنيد؟»
حضرت بهخوبی میدانستند که با این انتخاب شورا در سقیفه، چه سرنوشت شومی، در انتظار امت پدرش خواهد بود و کسانی قرار است راهبر باشند که شیوههای راهبری را یا نمیدانند یا از انجامش عاجزند.
به همین علت ایشان در جملهای فرمودند: «اگر ازعلی دوری نمیکردند، از بند ریسمانی که پیامبر به او سپرده بود، آنان را به نرمی میراند (یعنی حکومتی ملایم داشت)، چنانکه بینی شتر حکومت مجروح نمیشد و سوارش بهشدت تکان نمیخورد. (یعنی در همه حال در راحتی بودند) و آنان را به آبشخوری گوارا وارد میکرد که آب از دو سوی آن لبریز بود، و درهای برکات زمین و آسمان بر آنان باز میشد.»[1]
فاطمه نمیتوانست بنشیند و ببیند که زحمات چندین ساله پدر و اصحاب با اخلاصش به این آسانی به باد فنا رود و آین آرامشی را که مردم در زیر سایه مدیریت حکیمانه رسول الله بدست آورده بودند، با اشتباهات عدهای از بین برود. اما با هزاران تأسف حضرت زهرا هر چهقدر تلاش و کوشش نمود و هر چه از آبروی خویش مایه گذاشت، کمتر نالههایش به گوش مردم رسید و کمتر کسی به یاری او شتافت، تا جاییکه این بزرگ بانوی اسلام جان خویش را در راه بیداری مردم فدا کرد.
حضرت در لحظات آخر عمر شریفشان در جمع زنان مهاجر و انصار عاقبت این نافرمانی مردم از وصیت پیامبر خدا را پیشگویی فرمود و شگفتا که چه مو به مو همه آنها تحقق پیدا نمود.
ایشان با هزاران آه و افسوس فرمودند: «قسم به خدا، این کار شما آبستن فتنه و فساد شد؛ کمی صبر کنید تا نتیجه دهد. در این کاسه شیر، شما خون خواهید دوشید؛ آنجاست که بازماندگان میفهمند که گذشتگان چه کردند. آماده فتنهها باشید. مژده باد شما را به شمشیر کشیده و هرج و مرجی که همه را فرا گیرد و استبدادی از ستمگران که آنچه را دارید از شما خواهند گرفت.»[2]
بعد از شهادت حضرت زهرا و محکم شدن پایههای حکومت قریشیان، آنان لشکرکشیهای خود به سمت قبیلههایی که زیر بار بیعت نرفته بودند را شروع کردند. یکی از این قبیلهها، قبیله مالک بن نویره بود که خالد فرمانده سپاه ابوبکر، او و مردان قبیلهاش که همگی مسلمان بودند، را کشت.[3] و شب آن روز با زن مالک، زنا کرد.[4]
نمونه دوم رفتاری بود که با اهالی شهر دبا و کنده کردند. بعد از غلبه بر آنها که همگی مسلمان بودند، مردانشان را گردن زدند و کودکان و زنان و اموالشان را به عنوان برده و غنیمت جنگی برای ابوبکر فرستادند.[5]
بله، حکومت همه این مسلمانان را مرتد مینامید و هستیشان را به باد فنا میداد. و تنها جرمشان این بود که زیر بار بیعت حکومت نامشروع ابوبکر نرفته بودند، و این همان جرمی بود که حضرت زهرا بهخاطر آن در سنین جوانی شهید شد.
حکومت، همه صاحب منصبان و سرکردگان سپاه خود را از قریش انتخاب کرد، بنابراین دستگاه حکومت، یکسره قریشی شد. و انصار از رسیدن به مناصب حکومتی محروم شدند، بههمین دلیل دستشان از بیت المال کوتاه شد و فقیر شدند تا جاییکه نان شب نداشتند. جالب است بدانید که فقرای انصار در سقیفه بنی ساعده جمع میشدند و مردم به آنها صدقه میدادند، همانجایی که انصار جمع شدند تا برای سعد بن عباده بعد از رحلت پیامبر، بیعت بگیرند.[6]
اما بر خلاف انصار قریشیان تا توانستند از شتر خلافت دوشیدند و به زراندوزی و عشرت مشغول شدند تا جاییکه نوشتهاند وقتی یکی از آنان به نام عبدالرحمن بن عوف در زمان عثمان مرد، طلاهایش را آوردند که عثمان بین وارثانش تقسیم کند. آنقدر طلا در مجلس خلافت به روی هم انباشته شد که فاصله بین دو طرف مجلس را پر کرد بهطوریکه دو طرف مجلس همدیگر را نمیدیدند![7]
لذا وقتی، کسی زمام امور را بهدست بگیرد که نتواند عدالت را اجرا کند و در مدیریت بیتالمال عاجز باشد و در تقسیم اموال تبعیض قائل شود، کار به اینجا خواهد رسید که یک نفر گرسنه سر به بالین میگذارد و دیگری اموالش غیر قابل شمارش میشود.
در دنیای اسلام وقایع دردناک فراوانی بعد از غصب خلافت اتفاق افتاد و خونهای فراوانی به زمین ریخته شد و مسلمانکشیها و درگیریها و فتنههای بیشماری اتفاق افتاد که همگی آنها به دلیل تشتتی بود که در عالم اسلام بهخاطر انحراف مسیر جانشینی و خلافت از راه مستقیم آن، روی داد.
اما در اینجا فقط به یک مورد دیگر اشاره میکنیم که حضرت زهرا آن را به زنان انصار از پیش فرموده بود و آن اتفاقی بود به نام واقعه حره که در آن لشکر یزید به مدینه حمله کرد. آنها از طرف یزید، مختار بودند تا سه روز هر کاری که خواستند در مدینه انجام دهند.[8]
لشکریان یزید، انصار را قتل عام کردند، بهطوریکه در مسجد پیامبر خون بهراه افتاد؛ آنچه در خانهها بود به یغما بردند؛ و هزار دختر بیشوهر بعد از آن واقعه، باردار شدند.[9]
دور شدن مردم از سرچشمه هدایت، مساوی شد با دور افتادن آنها از سنت نبوی، و این مسئله بهطور آشکاری در سالهای نهچندان دور از ارتحال پیامبر خود را نمایان کرد. بهعنوان نمونه به چند مورد اشاره میکنیم:
«1- خلیفه دوم دیوان را بر اساس سوابق اسلامی افراد و ترکیب قبایلی قرار داد. کسانی از صحابه که زودتر اسلام آورده بودند، سهم بیشتری میگرفتند. همین وضعیت در زمان عثمان نیز ادامه داشت. ولی او بذل و بخششهای ویژه خود را بیشتر کرد و این امر سبب شد تا فاصله میان طبقه غنی و فقیر جامعه بیشتر گردد.
2- نمونه دیگر دور شدن امت اسلام از سنّت نبوی، تقسیم مردم به موالی و غیرموالی و همچنین برتری دادن اعراب بر غیر اعراب و سفیدپوستان بر سیاهپوستان بود که بهوسیله خلفا در جامعه نهادینه شد.
3- نمونه دیگر، انحرافات دینی بهوجود آمده در زمان خلفاست. یکی از این انحرافات که باعث بهوجود آمدن بدعتهای بیشماری در جامعه مسلمانان شد، کنار نهادن قرآن و سنت، و عمل بر اساس مصلحتگرایی توسط برخی از صحابه و خلفا بود. ابوجعفر نقیب میگوید: «صحابه ،بسیاری نصوص (کلمات رسول خدا) را ترک کردند و این به دلیل مصلحتی بود که در ترک آنها تشخیص میدادند، نظیر سهم ذوی القربی و سهم مؤلفة قلوبهم». به باور خلیفه دوم و سوم، آنان حق داشتند تا در برخی امور، تشریع ویژه خویش را داشته باشند و سنت را کنار بگذارند. (مثل آنکه عثمان بر خلاف پیامبر و حتی خلفای قبل از خود، نمازش را در منا تمام خواند). به این ترتیب مسلمانان به مرور، افعال و اعمال خلفا را به صورت سنت شرعی غیر قابل تخطی پذیرفتند.»[10]
پینوشت:
[1]. بحارالانوار، علامه مجلسی، اصفهان، چاپ کمپانی، ج43، ص158-159. به نقل از معانی الاخبار صدوق. احتجاج طبرسی، احمد بن علی ابن ابیطالب، مشهد، ج1، ص108-109، چاپ مشهد. کشف الغمه اربلی، ص147. اعلام النساء، عمر رضا کحاله، موسسه الرساله، ج4، ص123. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مصر، مطبعه الحلبی، به نقل از سقیفه جوهری.
[2]. همان
[3]. تاریخ ابن شحنه، عبدالغنی، قاهره 1303ه ص114. تاریخ ابی الفدا، ص1514. وفیات الاعیان، ج5، ص66.
[4]. تاریخ یعقوبی، نجف، 1358ه، ج2، ص110. کنزالعمال، علاء الدین علی معروف به هندی، حیدرآباد، 1364ه، ج3، ص132.
[5]. الفتوح ابن اعثم، چاپ بیروت، دارالکتب العلمیه، 1406ه، ج1، ص60-61،
[6]. سقیفه، علامه سید مرتضی عسکری، تهران، مرکز انتشاراتی منبر، 1387، ص145
[7]. مروج الذب مسعودی، ج2، ص340. تحقیق یوسف اسعد داغر. بیروت.
[8]. طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، دار صار، ج7، ص 11. تاریخ ابن اثیر، قاهره، 1348ه، ج3، ص47. تاریخ ابن کثیر، مطبعه السعاده،1358ه، ج8، ص220.
[9]. تاریخ ابن کثیر، مطبعه السعاده، 1358ه، ج6، ص 220
[10]. اهل سنت واقعی را بهتر بشناسیم
دیدگاهها
....
1394/12/20 - 09:07
لینک ثابت
سلام علیکم
افزودن نظر جدید