ازدواج موقت؛ امری اسلامی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مسائلی که امروزه از سوی اهلسنت به شدت علیه شیعه ترویج میگردد، عدم مشروعیت ازدواج موقت (متعه) است.
متاسفانه امروزه ازدواج موقت بهگونهای نشان داده میشود که گویا همان زنا است؛ ولی در پوشش اسلامی خود را پنهان کرده است. این در حالی است که بدون شک، ازدواج موقت، ازدواج است و هیچ نسبتی به مقوله زنا ندارد.
قرطبی در تفسیر خود در اینباره میگوید: «ابوعمر گفت: هيچيک از علمای سلف و گذشته در اين اختلاف نداشتهاند كه متعه، ازدواجی است كه در آن ارث نيست».[1] علاوه بر قرطبی، ابنکثیر نیز در تفسیر خود، ازدواج موقت را در ابتدای اسلام، مشروع میداند که سپس نسخ گشت.[2]
با توجه به کلمات علمای اهلسنت باید گفت که در مشروعیت ازدواج موقت حرفی نیست؛ محل بحث روی این مساله است که چگونه ازدواج موقتی که در ابتدا حلال بود، حرام گشت؟ بهگونهای که نویسنده کتاب روح المعانی مینویسد: «هیچ نزاعی نیست که ازدواج موقت در ابتدا حلال بود و سپس حرام گشت».[3]
افزون بر این کلمات، روایاتی در کتب اهلسنت یافت میشود که علاوه بر اینکه ازدواج موقت در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) عملی مشروع بوده است، در زمان ابوبکر نیز جائز بوده است. مسلم در صحیح خود میگوید:«جابر بن عبدالله گفت: ما با یک مشت خرما، در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ابوبکر، ازدواج موقت میکردیم، تا اینکه عمر از آن نهی کرد.»[4]
اهلسنت در اینکه چه کسی متعه را منع کرد، بسیار سخن گفتهاند که به عنوان مثال به کلام سرخسی اشاره میشود. وی در کتاب خود مینویسد: «این مطلب صحیح است که عمر از متعه، منع کرده است؛ عمر گفته است: دو متعه در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است که من از آن دو منع کردهام؛ متعه حج و متعه نساء».[5]
به چه اجازهای! عمر کاری را که در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و خلیفه اول، مشروع بوده است را منع کرده است. این سوالی است که نهتنها در ذهن هر مسلمانی، بیجواب مانده است، بلکه مامون که از نظر اهلسنت به عنوان خلیفه مسلمین یاد میشود نیز در اینباره میگوید: «چه کسی از آنچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و ابوبکر انجام داده است؛ نهی کرده است؟»[6]
پینوشت:
[1]. «قَالَ أَبُو عُمَرَ: لَمْ يَخْتَلِفِ الْعُلَمَاءُ مِنَ السَّلَفِ وَالْخَلَفِ أَنَّ الْمُتْعَةَ نِكَاحٌ إِلَى أَجَلٍ لَا مِيرَاثَ فِيهِ، وَالْفُرْقَةُ تَقَعُ عِنْدَ انْقِضَاءِ الْأَجَلِ مِنْ غَيْرِ طَلَاقٍ». قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تحقیق: احمد البردونی و ابراهیم اطفیش، قاهره، دار الکتب المصریه، چاپ دوم، 1384ق.
[2]. «وَلَا شَكَّ أَنَّهُ كَانَ مَشْرُوعًا فِي ابْتِدَاءِ الْإِسْلَامِ، ثُمَّ نُسِخَ بَعْدَ ذَلِكَ». بصری دمشقی، ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، محقق: سامی بن محمد سلامه، انتشارات دار طیبه، چاپ دوم، 1420ق بیجا؛ ج2، ص259.
[3]. «ولا نزاع عندنا في أنها أحلت ثم حرمت». آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، تحقیق: علی عبد الباری عطیه، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق. ج3، ص7؛ به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله.
[4]. «سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللهِ، يَقُولُ: «كُنَّا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ مِنَ التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ، الْأَيَّامَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِي بَكْرٍ، حَتَّى نَهَى عَنْهُ عُمَرُ، فِي شَأْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ»». نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، محقق: محمد فواد عبدالباقی، بیروت، انتشارات دار احیاء التراث، بیتا؛ ج2، ص1023.
[5]. «وَقَدْ صَحَّ أَنَّ عُمَرَ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ - نَهَى النَّاسَ عَنْ الْمُتْعَةِ فَقَالَ: مُتْعَتَانِ كَانَتَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -، وَأَنَا أَنْهَى النَّاسَ عَنْهُمَا مُتْعَةُ النِّسَاءِ وَمُتْعَةُ الْحَجِّ». سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، بیروت، دار المعرفه، 1414ق؛ ج4، ص27.
[6]. «وهو يستاك ويقول وهو مغتاظ متعتان كانتا على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم وعلى عهد أبي بكر وأنا أنهى عنهما ومن أنت يا أحول حتى تنهى عما فعله النبي صلى الله عليه وسلم وأبو بكر». ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق: محب الدین العمری، بیروت، انتشارات دار الفکر، 1995م، ج64، ص71.؛ به نقل از نرمافزار مکتبه الشامله.
افزودن نظر جدید