تهمت تحریف قرآن به شیعه نمیچسبد
از تهمتهایی که به شیعه نسبت داده میشود، این است که شیعه معتقد به تحریف قرآن است. در حالیکه عقیده شیعه امامیه این است قرآنی که اکنون در دست ماست عینا همان قرآنی است که بر پیامبراکرم نازل شده است و هیچگونه تحریفی در آن صورت نگرفته است. برعکس با رجوع به کتب اهلسنت موارد بسیاری مییابیم که خلفاء قائل به تحریف بودند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از تهمتهایی که به شیعه امامیه نسبت داده میشود، این است که آنها میگویند شیعه معتقد به تحریف قرآن است. در حالیکه عقیده شیعه امامیه این است قرآنی که اکنون در دست ماست، عیناً همان قرآنی است که بر پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است و هیچگونه تحریف و کم و کاستی در آن صورت نگرفته است.
در مورد این موضوع میتوان در دو محور سخن گفت:
1) کلام عالمان شیعی مبنی بر عدم تحریف قرآن
2) بیان شواهدی از اهلسنت مبنی بر قائل بودن خلیفه ثانی به تحریف قرآن
محور اول: سخنان عالمان شیعه
برای اثبات این مدعا چه شواهدی بهتر از کلمات بزرگان و عالمان مکتب امامیه؛ چرا که سخنان آن حضرات برای ما حجت میباشد.
1) شيخ صدوق (متوفای 380 هـ) در خصوص تحریف قرآن میگوید: «اجمعت الفرق علی انه (القران) صحيح لم يغير و لم يبدل و لم يزد فيه و لم ينقص منه.[1] تمام فرق اسلامی اجماع بر اين دارند كه قرآن صحيح است و تغيير، تبديل، زياد و كم نشده است.»
2) شيخ مفيد (متوفای 413 هـ) در این خصوص میگوید: «قد قال جماعة من اهل الإمامية أنّه لم ينقص من كلمة و لا من آية و لا من سورة ولكن حذف ما كان مثبتاً فی مصحف اميرالمؤمنين من تأويله و تفسيرمعانيه علی حقيقة تنزيله.[2] هيچ كلمه و آيه و سورهای از قرآن كم نشده است؛ بله ما معتقديم آنچه كه در قرآن اميرالمؤمنين (علیه السلام) بوده حذف شده كه عبارت بوده از مطالبی كه حضرت حقيقت تأويل و تفسير آيات را بيان فرموده بود كه مربوط به خود آيات نمیشد.»
3) سید بن طاووس (متوفای 664 هـ) در مورد تحریف قرآن میگوید: «إن رأی الإمامية هو عدم التحريف.[3] قرآن کریم مصون از زیاده و نقصان است.»
4) علامه حلی (متوفای 726 هـ) در خصوص این بحث میگوید: «الحقّ أنّه لا تبديل و لا تأخير و لا تقديم فيه، و أنّه لم يزد و لم ينقص، و نعوذ بالله تعالى من أن يُعْتَقَد مثل ذلك و أمثال ذلك، فإنّه يُوجِب التطرّق إلى معجزة الرسول المنقولة بالتواتر.[4] حق آن است که در قرآن کریم تبدیل و تقدیم و تأخیری واقع نشده است و پناه میبرم به خداوند از کسی که معتقد باشد بر وقوع تحریف، زیرا که موجب شک در معجزه رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) که نقل آن متواتر است، میشود.
این چند مورد پارهای از سخنان علمای شیعه در خصوص عدم تحریف قرآن بود که به همین مقدار اکتفا میشود.
محور دوم: بیان شواهدی از منابع اهلسنت مبنی بر قائل بودن خلیفه ثانی به تحریف قرآن
صاحبان کتاب از اهلسنت در موارد بسیاری نوشتند که عمربن خطاب قائل به تحریف قرآن بوده است:
1) حذف آیه فراش
خلیفه ثانی به ابی بن کعب گفت: «أَوَ لَيسَ كُنا نَقرَأ الوَلَد للفِراش وَ للعاهِرِ الحَجَر؟ فُقِدَ فیما فَقِدنا مِن کِتابِ الله؟ فقال: بَلَی[5] آیا ما در کتاب خدا نمیخواندیم «الوَلَدَ لِلفِراش وَ لِلعاهِر الحَجَرُ» و مفقود شد این آیه از کتاب خدا؟ اُبی گفت: بله.»
2) حذف آیه رجم
ابنعباس روایت کرده است که عمر گفته است: « ... يا أيُهَا الناس لا تجزعن من آية الرجم، فإنها آية نزلت فی كتاب الله وقرأناها، ولكنها ذهبت فی قرآن كثير ذهب مع محمد...[6] عمر گفت: ای مردم نسبت به آیه رجم گلهمند نباشید؛ چرا که آیهای است که در کتاب خدا نازل شده است و ما آن را قرائت میکردیم ولیکن با رفتن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آیات بسیاری از قرآن رفته است.»
3) حذف آیه رغبت
در کتاب الاتقان فی علوم القرآن آمده است که خلیفه ثانی معتقد بوده که آیه رغبت از قرآن حذف شده است.
از عمر نقل شده است که ما در قرآن قرائت میکردیم: «لا تَرغَبُوا عَن آبائِكُم، فإنَه كُفرٌ بِكُم أن تَرغَبوُا عَن آبائِكُم.[7] روگردان نشوید از پدران خود، زیرا این کفر است که از پدران خود رو گردان شوید.»
از این نمونهها در منابع اهلسنت بسیار میتوان یافت. مثلا آلوسی در تفسیر خود آورده است که ابنمسعود در مصحف خویش تعداد سورهها را 112 عدد دانسته و معوذتین را جز سورههای قرآن نمیدانست.
او گفته است: «وَ لَیسَتا مِن کِتابِ الله تَعالی وَ إن ما أَمَرَ النَبی أن یَتعوَّذَ بِهِما وَ لِهذا عَوَّذَ بِهِما الحَسَن وَ الحُسَین.[8] آن دو جزو کتاب خدا نبود و پیامبر مامور بود که به آن دو استعاذه کند و لذا آن حضرت، حسن و حسین را با آن دو سوره در پناه خدا قرار داد.»
سوالی که از برادران اهلسنت داریم این است که چگونه است با وجود مصادیق مذکور، آنها شیعیان را متهم به تحریف قرآن میکنند؟
پینوشت:
[1]. معانی الاخبار، شیخ صدوق، موسسه النشر الاسلامی، قم: ص 133.
[2]. اوائل المقالات، شیخ مفید، دارالکتب الاسلامیه، بیروت: ص 54.
[3]. سعد السعود، سید بن طاووس، دارالذخائر للمطبوعات، قم: 192.
[4]. اجوبة المسائل المنهاویة، سید مهناء دارالکتب العربیه، بیروت: ص121
[5]. کنز العمال، متقی هندی، موسسة الرسالة، بیروت: ج2، ص567.
[6]. الدرالمنثور، سیوطی، داراحیاء التراث، بیروت: ج5، ص179
[7]. الإتقان فی علوم القرآن، سیوطی، دارالکتب العربیة، بیروت: ج3، ص83
[8]. روح المعانی، آلوسی، دار احیاء التراث، بیروت: ج1، ص25
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید