ادعای سیر و سلوک جنید بن محمد قواریری

  • 1394/11/11 - 23:12
حنابله و اهل حدیث در مورد جنید بن محمد بن جنید قواریری مانند دیگر بزرگان خود، غلو نموده، و قصد بزرگ نمودن او را دارند، او که صوفی است و در تصوف و عرفان از شاگردان دایی خود «سری سقطی» است، روزی صدای یک زن آوازخوان را شنید، و برای شنیدن صدای او سکوت نمود، و اشعار او را حفظ کرده و همان اشعار را دلیل تحول و سیر و سلوک خود می‌داند!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابوالقاسم جنید بن محمد بن جنید قواریری، متوفای سال 298 هجری قمری، در قبرستان شونیزیه در بغداد در کنار قبر دایی خود، سری سقطی، به خاک سپرده شد. حنابله و اهل حدیث که به دیگران اتهام غلو می‌زنند، در مورد جنید نیز مانند دیگر بزرگان خود، غلو نموده، و قصد بزرگ نمودن او را دارند؛ در مورد علم او می‌گویند: «او در سن بیست سالگی فتوا می‌داد.»[1] و طبق تعریف ابن اثیر جزری، «در دنیا در زمان خود، امام بوده است.»[2]
و ابوالقاسم کعبی در توصیف جنید بن محمد می‌گوید: «هیچ‌گاه مانند او را ندیدم. همه علما در درس او حاضر می‌شده، و استفاده می‌کردند؛ خطیبان و سخنرانان به خاطر زیبایی الفاظ او، فلاسفه به دلیل دقت و تعمق او، و متکلمان به دلیل علم زیاد او، که گفتار او با علم و فهم آنان متفاوت بود.»[3]
با این تعاریف او از بزرگان علمای حنابله و اهل حدیث می‌باشد؛ به جز غلو در علم جنید، او را در عرفان و تصوف هم از بزرگان می‌دانند، ذهبی او را از کسانی می‌داند که در علم و عمل شاخص بوده است.[4] و هم‌چنین او را با عبارات مختلفی مانند «بزرگ عارفان»، «امام غیر عارفان» و «نشانه اولیاء در زمان خود» ستوده است.[5]
اما خودِ جنید، خود را مدیون یک زن آوازه‌خوان می‌داند و معترف است که بیشترین بهره و استفاده را از اشعار او برده است.[6]
جنید قواریری که صوفی است و در تصوف و عرفان از شاگردان دایی خود «سری سقطی» است، روزی صدای یک زن آوازخوان را شنید، و برای شنیدن صدای او سکوت نمود، و اشعار او را حفظ کرده و همان اشعار را دلیل تحول و سیر و سلوک خود می‌داند، و این مطلب را برای دیگران نقل می‌کند.
کسی‌که خود را از عرفا می‌داند، چگونه به خود اجازه می‌دهد، برای شنیدن سخن زن آوازخوان سکوت نماید و به دقت اشعار او را گوش کند، و این قضیه را برای دیگران نقل کند.

پی‌نوشت:
[1]. «كنت أفتى في حلقة أبي ثور الكلبي الفقيه ولى عشرون سنة.» تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، بیروت: دارالكتب العلمية، 1417ق، ج7، ص250.
[2]. «كان أمام الدنيا في زمانه.» الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، بیروت: دارصادر، 1386ق، ج8، ص62.
[3]. «قال أباالقاسم الكعبي: رأيت لكم شيخاً ببغداد يقال له الجنيد بن محمد، ما رأت عيناي مثله، كان الكتبة يحضرونه لألفاظه، والفلاسفة يحضرونه لدقة معانيه، والمتكلمون يحضرونه لزمام علمه، وكلامه بائن عن فهمهم وكلامهم وعلمهم.» تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، بیروت: دارالكتب العلمية، 1417ق، ج7، ص251.
سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج14، ص68.
[4]. «کان ممن برز فی العلم و العمل» تاریخ الاسلام، ذهبی، بیروت: دار الكتاب العربی، 1407ق، ج22، ص119.
[5]. «كان «شيخ العارفين» و«قدوة السائرين» و«علم الأولياء في زمانه».» تاریخ الاسلام، ذهبی، بیروت: دار الكتاب العربی، 1407ق، ج22، ص118.
[6]. «قال الشيخ الجنيد ما انتفعت بشيء، انتفاعي بأبيات سمعتها. قيل له وما هي؟ قال: مررت بدرب القراطيس فسمعت جارية تغني من دار، فأنصت لها، فسمعتها تقول: ...» وفیات الاعیان، ابن خلکان، دارالثقافة، ج1، ص374.
البدایة والنهایة، ابن کثیر، بیروت: دار إحياء التراث العربی، 1408ق، ج11، ص129.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.