ماجرای شام آخر و نان و شراب چه بود؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسيحيان یکرشته آیینهای مقدس دارند كه يك رسم عملی است و میباید در كليسا به عنوان يك نشانه ظاهری از حقيقت نجاتبخش ايمان مسيحی اجرا شود. یکی از این آیینها عشای ربانی است و سوال نیز همین است که: ماجرای شام آخر و نان و شراب چه بود؟
به عقیده مسيحيان، مسیح (علیهالسلام) كه از ميان مردگان برخاست، در جامعه مسيحی زيسته و همراه آن میباشد؛ همچنين وی پيوسته همان كارهای نيكی را انجام میدهد كه در طول حيات خود در فلسطين انجام میداد. كارهای غير آشكار مسيح در زندگی كليسايی به وسیله آیینها آشكار میشود. به ديگر سخن، هنگامیکه يك مسيحی در مراسم مربوط به يكی از آیینها شركت میکند، ايمان دارد كه با اين عمل به ملاقات مسيح (علیهالسلام) كه از مرگ برخاسته و فيض خدای نجاتبخش را به وی بخشيده است، میرود.[1]
شام آخر يا عشای ربانی يكی از اين آیینها است، ولی فقط به عنوان يك آيين نيست بلكه اين عمل يكی از مسائل اساسی ايمان و شعائر عبادی مسيحيت است و درعینحال يادبود و بازسازی شام آخر عیسی (علیهالسلام) با شاگردان در شب قبل از مرگ اوست. در اناجيل كنونی آمده است كه عيسی (علیهالسلام) در اين مراسم، نان و شراب را به عنوان گوشت و خون خود به شاگردان داد تا آنها را بخورند و بنوشند. مسيحيان هنگامیکه در اين مراسم شركت میکنند، باور دارند كه مسیح (علیهالسلام) با جسم خود نزد آنان حاضر میشود؛ همچنين باور دارند همانطور كه عهد خدا با قوم يهود توسط خون قربانیها بر كوه سينا استوار گرديد، بر همان ترتيب، عهد جديدی بين خدا و بشريت به وسیله خون عيسی مسيح (علیهالسلام) محكم و استوار شد.[2]
اين جريان در انجيل متی به اين صورت آمده است: «روز اول عيد كه طی آن همه يهوديان نانهای غير فطير را از خانههای خود دور میکردند، فرا رسيد. شاگردان عيسی (علیهالسلام) نزد او آمده پرسيدند: «شام مخصوص عيد را كجا آماده كنيم و بخوريم؟ او در جواب گفت: كه به شهر نزد فلان شخص رفته بگويند استاد ما میگوید: وقت من رسيده است و من و شاگردانم در منزل شما شام خواهيم خورد. شاگردان اطاعت كردند و شام را در آنجا تدارك ديدند. شب وقتی عیسی (علیهالسلام) با دوازده شاگرد خود دور ميز مینشست به ايشان گفت: يكی از شما به من خيانت میکند. همه از اين سخن غمگين شدند و هر يك با اندوه زياد پرسيدند: آيا من اين كار را خواهم كرد... يهودا نيز از او پرسيد: استاد آيا آن شخص من هستم. عیسی علیهالسلام جواب داد: بلي، خودت گفتی. وقتي شام میخوردند، عیسی (علیهالسلام) يك تكه نان برداشت و شكر نمود سپس آن را تکهتکه كرد و به شاگردان داد و فرمود: بگيريد بخوريد اين بدن من است. پسازآن جام را برداشت و شكر كرد و به آنها داده فرمود: هر يك از شما از اين جام بنوشيد چون اين خون من است كه با آن اين پيمان جديد را مُهر میکنم. خون من ريخته میشود تا گناهان بسياری بخشيده شود. اين سخن مرا فراموش نكنيد من ديگر از اين محصول انگور نخواهم نوشيد تا روزی كه آن را تازه با شما در ملكوت پدرم بنوشم پسازآن سرود مخصوص عيد را خواندند و به سوي كوه زيتون رفتند.»[3]
در اناجيل يوحنا اين صحنه بازگو نمیشود، بلكه عيسی (عليهالسّلام) از شام فصح يك تعليم مهم نتیجهگیری میکند. عيسی (عليهالسّلام) خود را نان حيات مینامد و میگوید يقين بدانيد كه اگر بدن پسر انسان را نخوريد و خون او را نياشاميد فاقد حيات هستيد. [4] در انجام اين مراسم كشيش قطعات كوچكی از نان مخصوص (فطير) را كه قبلاً با شراب (يا آب) تقديس شده، در بين مؤمنان تقسيم میکند و با خواندن دعا، نان و شراب در بدن مسيحيان به گوشت و خون عيسی (عليهالسّلام) مبدل میگردد و با او متحد میشوند. كليسای روم، در آداب تعميد كودك، اجرای اولين شام ربانی را نيز ضروری دانست و پس از تعميد به او جرعهای از شراب تقديس شده مینوشانیدند تا در بدن مسيح (عليهالسّلام) پذيرفته شود.[5]
در منابع اسلامی به شام آخر، آن گونه كه در منابع مسيحی آمده است، هیچگونه اشارهای نشده است. از ديدگاه اسلام با فدا شدن شخصی گناهان شخص ديگر بخشيده نمیشود؛ بلكه شخص گناهكار بايد در پيشگاه خدا از گناه خود توبه كند. اعتراف به گناه در مقابل انسانها در مسائل شخصی و در غير حقوق مردم، خود گناهی بزرگ است و موجب ترويج گناه در جامعه هم میگردد. شخص مؤمن حق ندارد شخصيت خود را كه از ناحیه خداوند محترم شمرده شده، با اعتراف به گناه لکهدار كند.
پینوشت:
[1]. توفيقی، حسين، آشنايی با اديان بزرگ، ص 182،انتشارات سمت، چاپ هفتم، 1384.
[2]. توماس ميشل، كلام مسيحی ص 96،ترجمةحسين توفيقی، مركز تحقيقات اديان، چاپ دوم 1381.
[3]. انجيل متي: 26: 17 ـ 30.
[4]. انجيل يوحنا:6: 48.
[5]. زیبایی نژاد، محمدرضا، درآمدی بر تاريخ و كلام مسيحيت، ص 125، انتشارات درومی معارف، چاپ دوم، 1376.
منبع: نرم افزار پاسخ 2- مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات
افزودن نظر جدید