مجازات سارق در اسلام و مسيحيت

  • 1394/11/05 - 09:42
قطع دست سارق در قرآن، تحت شرايط خاصي اجرا می‌شود و اگر سارق توبه كند از اين مجازات معاف است و در روايات نيز سارق ضامن است تمام خسارت‌های مالك را بپردازد، اما در منابع مسيحت از یک‌سو، حكم شده سارق را به قتل برسانند و از سوي ديگر حكم شده كه سارق هيچ مسئوليتي در قبال خسارت به مالك ندارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ازجمله رذایل اجتماعی كه در قرآن كريم و كتاب مقدس از آن به‌شدت نهی شده است، سرقت است، قرآن كريم مجازات سارق را چنين مشخص فرموده است: «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللهُ عَزيزٌ حَكيمٌ [مائده/ ۳۸]؛ دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام داده‌‏اند، به‌عنوان يك مجازات الهى، قطع كنيد؛ و خداوند توانا و حكيم است.» از كلمه  نكال (عقوبت) فهميده می‌شود كه اين عقوبتی است كه به مجرم مى‏‌دهند تا از جرائم خود دست بردارد و ديگران هم با ديدن آن عبرت بگيرند و اين عقوبت الهی است. آيه كريمه در ادامه بيان كرده است كه اگر دزدى بعد از دزدی‌اش توبه كند و خود را اصلاح نمايد، به‌طوری‌که ديگر پيرامون دزدى نگردد، خداى تعالى توبه‌‏اش را مى‏‌پذيرد.[۱]
در ده فرمان خداوند به حضرت موسی (علیه‌السلام) یکی از مواردی که نهی شده، سرقت است،[۲] درجاهای دیگر نیز حکم سارق را مرگ می‌داند و موارد مسروقه باید بازگرداند: «و هر که آدمی را بدزدد و او را بفروشد یا در دستش یافت شود، هرآینه کشته شود.»[۳] و «پس چون گناه ورزیده، مجرم شود، آنچه را که دزدیده یا آنچه را غصب نموده یا آنچه نزد او به امانت سپرده‌شده یا آن چیز گم‌شده را که یافته است، رد بنماید.»[۴]
تلمود (منبع فقه يهود) كه به‌عنوان یکی از منابع اصلی و معتبر در میان یهود و مسیحیت به شمار می‌رود، مسئله يِئُوش بِعاليم (يأس مالكان) را چنین بیان می‌کند: «باآنکه ازنظر دينى، دزدى حرام است، در شريعت يهودى از آن به‌عنوان جرمى مدنى ياد مى‏‌شود، نه عملى كيفرى كه مستلزم مجازات بدنى باشد، دزد ملزم است مال دزدى را برگرداند و در موارد معيّنى، جزاى نقدى معادل دو برابر قيمت كالاى مسروقه يا بيشتر نيز به مالك بپردازد، اما هيچ‏گونه مجازات ديگرى را متحمل نخواهد شد... اگر سارق در اصل شى‏ء دزدى تغييرى ايجاد كند كه قابل بازگشت نباشد، يا به طرز هنگفتی آن را دگرگون سازد مثلاً چوبى را كه دزديده به اثاثيه مبدل كند، مالك اصلى از حق خود نسبت به اصل چوب محروم مى‌‏شود؛ درعین‌حال كه حق دارد از دزد، غرامت دريافت كند، اين مسئله در عمل، مشكلاتى را پديد مى‏‌آورد، مثلاً وقتی‌که قيمت شى‏ء دزدیده‌شده افزايش مى‏‌يابد، سارق بايد كدام قيمت را بپردازد؟ قيمت زمان دزدى يا قيمت زمان پرداخت غرامت؟ اگر سارق مال دزدیده‌شده را به ديگرى بفروشد چه اتفاقى مى‏‌افتد؟ آيا مالك اصلى می‌تواند از مالك جديد، شى‏ء دزدى را طلب كند، يا تنها مى‏‌تواند از دزد غرامت بگيرد؟ هَلاخا به شيوه‏‌اى بسيار غيرعادى، ميان دزدى و راهزنى تفاوت قائل مى‌‏شود: راهزن برتر از دزد است؛ چون آشكارا دست به سرقت مى‏‌زند و موضع او در برابر خدا و سرپيچى از فرمان‏‌هاى وى و ارتكاب راهزنى، عيان است و ترس و شرمندگى ندارد، اما دزد با پنهان كردن خود از ديگران، نشان مى‏‌دهد كه از آن‌ها بيش از خدا مى‏‌ترسد؛ ازاین‌رو، او بايد جزاى نقدى نيز بپردازد.»[۵]
همچنان که در تلمود بیان‌شده است، سرقت مجازات کیفری ندارد و تنها مجازات حقوقی دارد، یعنی سارق تنها وظیفه بازگرداندن مال مسروقه را به عهده دارد نه بیشتر، درحالی‌که در قرآن کریم مجازات سارق و قطع دست او به دلیل مجازات الهی است که در صورت توبه واقعی از آن گناه، حکم قطع دست برداشته می‌شود.
همین مسئله در رساله توضیح المسائل علماء شیعه به‌طور منطقی بیان‌شده است: «اگر انسان چيزى را غصب كند، بايد به صاحبش برگرداند و اگر آن چيز از بين برود بايد عوض آن را به او بدهد و اگر چيزى را كه غصب كرده با چيز ديگرى مخلوط كند، مثلاً گندمى را كه غصب كرده با جو مخلوط نمايد، چنانچه جدا كردن آن‌ها ممكن است، اگرچه زحمت داشته باشد، بايد جدا كند و به صاحبش برگرداند.»[۶] در جای دیگر فرموده‌اند: «اگر چيزى را كه غصب كرده به‌طوری تغيير دهد كه از اولش بهتر شود و صاحب‌مال بگويد بايد آن را به‌صورت اوّل درآورى، واجب است آن را به‌صورت اولش درآورد و چنانچه قيمت آن به‌واسطه تغيير دادن، از اولش كمتر شود، بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد، پس طلايى را كه غصب كرده اگر گوشواره بسازد و صاحب آن بگويد بايد به‌صورت اولش درآوری، درصورتی‌که بعد از آب‌کردن، قيمت آن از پيش از گوشواره ساختن كمتر شود، بايد تفاوت آن را بدهد.»[۷] تعيين این‌گونه مجازات برای جلوگيری از سرقت مناسب‌تر و با قوانین اجتماعی نیز سازگارتر است، اما احکام تلمود مجازات سارقین را طوری وضع کرده است كه از یک‌سو حكم قتل سارق را می‌دهد و از سوی ديگر او را بدون پذيرش مسئوليت رها می‌کند.

پی‌نوشت‌:
[۱]. الميزان، علامه طباطبايي، ترجمه موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه، قم،1374 ش، ج‏۵، ص: ۵۳۹.
[۲]. خروج ۲۰: ۱۵
[۳]. خروج ۲۱: ۱۶
[۴]. لاویان ۶: ۴
[۵]. سيري در تلمود، آدين اشتاين، ترجمه دارابي، مركز مطالعات و تحقیقات اديان و مذاهب، ۱۳۸۲، بخش حقوق مدني، ص ۱۹۲.
[۶]. توضيح المسائل، خمينى، سيد روح اللَّه، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ۱۴۲۴ ه ق، ج‏۲، ص: ۵۴۴.
[۷]. همان، ص ۵۴۷.

تولیدی

دیدگاه‌ها

به عقیده شخصی بنده احکام تلموت از قرآن منطقی تر است زیرا سارق ناقص نمیشود و با آموزش پیشه ای بعد از توبه کردن میتواند گذران زندگی کند به شرط بودن کار در جامعه و اگر باز به دلایلی مجبور به سرقت شد حداقل ناقص نمیشود اما در قرآن بار دومی وجود ندارد و ناقصی رو شاخش است البته اسلام دینی است برای کنترل انسانهای وحشی که از طرف خداوند نازل شد بنابراین نباید بیشتر از این از آن انتظار داشت

پاسخ جناب بهلول: سلام بر شما - نظر شخصی جناب عالی دارای چند اشکال اساسی است: 1- نظر و سلایق اشخاص با شریعت الهی تفاوت دارد و نباید احکام الهی را که برای تصحیح و تسهیل در امور جامعه وضع شده است، با عقل و تدبیر خود بسنجیم. -2- فرمودید در اسلام، حکم قطع دست برای سارق قطعی است وراه توبه ندارد! شما که به احکام اسلام آشنایی ندارید نباید طبق نظر خود مطلب نگاری کنید. احکام اسلام فقط در قرآن نیست- بلکه قرآن حکم کلی را بیان فرموده و تشریح و توضیح احکام اسلام به عهده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است، و حکم قطع دست برای سارق حداقل 20 شرط دارد که باید برای قاضی به اثبات برسد تا این حکم را اجرا کند. - اما در تلمود و یهود حکم قتل برای سارق ظاهرا قطعی است!(در غیر این صورت شما ما راهم آگاه بفرمایید) -3-گفته اید: کشته شدن بهتر از نقص عضو است! این اشتباه هم آنقدر واضح است که نیاز به توضیح ندارد، زیرا هر عاقلی، مخیر باشد بین مرگ و نقض عضو، قطعا نقص عضو را بر مردن و کشته شدن ترجیح خواهد داد. -4- گفته اید اسلام برای کنترل اقوام وحشی نارل شده است: قرآن و اسلام در سرزمینی نازل شد که به تعبیر قرآن «جاهلیت اولی» داشتند و بی فرهنگ ترین مردمان را به بهترین امت ها تبدیل کرد، قرآن فرموده است:« انتم خیر امت؛ شما بهترین امت ها هستید» و این افتخار دین سازنده ای است به نام «اسلام» - ضمنا شما که میفرمایید برای کنترل انسانهای وحشی نازل شده است در واقع به اقوامی مانند یهود و مسیحی هم اهانت میکنید! زیرا قرآن در همان زمان نزول بر امت یهود و مسیحی هم فرود آمد برای پاسخگویی به سوالات و شبهات آنها - و این مطلب بارها در قرآن کریم بیان شده است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.