پیشه‌وری یکی از راه‌های گسترش اسلام در پايان عصر ساسانیان

  • 1394/11/02 - 10:41
تبعیض طبقاتی در زمان ساسانیان، یکی از عوامل گسترش اسلام در ایران بود، به خصوص تبعیضی که نسبت به کسبه و پیشه‌وران هم از لحاظ حکومتی و هم از لحاظ آیین زرتشتي در مورد آنها صورت می‌گرفت. حمايت اسلام از پيشه‌وران و بازرگانان از جالب‌ترين عوامل رشد ديانت اسلام در سرزمين ايران بود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_‌ در مورد شکست ساسانیان از اعراب و انقراض آن‌ها، بسیار بحث شده است. می‌توان چنین تعبیر کرد آن تاریخی که ساسانیان از اعراب شکست می‌خورند، تاریخ انقضای این حکومت هست. دانشمندان غربی درباره از بین رفتن کیش زرتشتی در این دوره، مطالب بسیاری نوشته‌اند. برداشت اغلب آنها این است که تا سده‌ی هفتم میلادی، این دین باستانی، چنان با آیین‌ها و تشریفات متحجر شده بود که برای فروپاشیدن تنها به ضربه‌ی شمشیر یک فاتح نیاز داشت [1].
از عواملی که باعث شد مردم ایران، به خصوص رعایا در پذیرش اسلام تردید نکنند، رهایی از نظام سخت طبقاتی عصر ساسانی است که عملاً عبور از یک طبقه به طبقه‌ی دیگر در آن ناممکن و محال بود. در رأس نظام طبقاتی شاهنشاه قرار می‌گرفت و به دنبال آن، چهار طبقه در طول هم قرار می‌گرفتند [2].
چهار طبقه در نظام طبقاتی زمان ساسانیان عبارت بودند از: روحانیون، لشکریان، کشاورزان و برزگران و آخرین طبقه پیشه‌وران و کسبه هستند. [3] هرچند همین دسته بندی طبقات در نظر آقای کریستین سن فرق دارد؛ طبقات به ترتیب روحانیان (آسروان)، جنگیان یا ارتیشتاران، مستخدمین ادارات دبیران و توده ملت (روستائیان یا واستریوشان و صنعتگران و شهریان یا هتخشان) هستند. [4]
بحثی که در اینجا قصد بیانش هست، مربوط به افرادی است که به نام کسبه و پیشه‌وران معروف بودند. این طبقه تعدادشان از سه طبقه دیگر بیشتر بود و قانون و شریعت زرتشتی، نگرشی جداگانه درباره آنها داشت. این طبقه پیشه‌وران و کسبه بودند. بر اساس لحن و زبان متفاوتی که در متون پهلوی درباره ایشان به کار رفته، خواننده در میابد که روحانیون زرتشتی به پیشه وران با دیدی نگران و مشکوک می‌نگریستند[5]. کتاب مینوی خرد درباره سه طبقه نخست و وظایف ایشان یعنی روحانیون، ارتشیان و کشاورزان در فصل 30 به‌طور جداگانه  بحث می‌کند. بحث درباره پیشه وران و صنعتکاران را به فصل 31 وا می‌گذارد. این دسته از مردم که بیشترین تعداد جمعیت در ایران زمان ساسانیان بوده را در متن کتاب هم نسبت به آنها تبعیض قائل می‌شود و جدای از دیگر طبقه‌ها بیان می‌کند. زبان و لحن و طولانی بودن نسبی گفتار درباره وظیفه این طبقه که در کتاب اوستا اشاره‌ای به آنها نشده است، نمایانگر دید منفی زرتشتیان جامعه دینی زرتشتیان نسبت به طبقه پیشه وران و کسبه است: «وظیفه آنها این است که آن کاری را که ندانند بدان دست نبرند، و آنچه دانند خوب و با دقت انجام دهند، و مزد عادلانه خواهند. چه کسی که کاری را نداند و به انجام آن دست زند ممکن است آن کار تباه شود یا ناکرده برجای ماند و حتی اگر صاحب کار را بسیار خوشنود کند، با این همه آن گناه بر ذمه او باشد.»[6] لحن منفی قطعه 31 در مقایسه با قطعه پیشین در مورد سه طبقه نخست، نشان می‌دهد که روحانیون زرتشتی شروع به تدوین قوانینی درباره موضوعات اجتماعی و پیشه وران و کسبه کرده بودند که در اوستا ذکری از آنها نشده بود. این دیدگاه تیره نسبت به طبقه پیشه وران و افزارمندان و کسبه و بازرگانان به لحاظ تعداد زیاد آنها در ایران باستان، از اهمیت زیادی برخوردار است. این نگرش منفی تا حدی باعث شده بود که زرتشتیان به سوی این گونه پیشه‌ها کمتر روی بیاورند و اقلیت‌های مذهبی بیشتر به پیشه وری و تجارت بپردازد. حکومت هیچ گاه در گشایش بازارهای اقتصادی شرکت نمی‌کرد و فعالانه به داد و ستد نمی‌پرداخت، بلکه این بیشتر بنگاه‌های خصوصی بودند که از بازرگانی حمایت می‌کردند و مدافع آن بودند [7].
شاید دلیل گسترش سریع اسلام در فلات ایران همین بود که با تجارت میانه خوبی داشت. بازرگانان سغدی، پیشه وران مانوی و کسبه زرتشتی اسلام را دینی دیدند که پشتیبان تجارت و حامی این طبقه است. گذشته از این، پیامبر اسلام خود بازرگان بود و مکه شهر تجاری مهمی محسوب می‌شد، و به اهمیت طبقه بازرگان در جامعه آگاهی داشت. همین دلیل را شاید بتوان در مورد ناپدید شدن کیش بودایی در شرق ایران مطرح کرد، زیرا در آن جا نیز جاذبه‌های اقتصادی مردم را به سوی اسلام کشانید. بازی شگفت انگیز روزگار این که دولت با آنکه می‌دانست طبقه پیشه وران و کسبه و بازرگانان منبع بزرگ در آمد و ثروت و قدرت هستند باز توجه خود را به کشاورزی معطوف می‌کرد که شیوه غالب تولید بود و پیشه وران و بازرگانان را در شمار پایین‌ترین طبقه اجتماع تلقی می‌کرد. شاید بنیادها و نهادهای دینی جامعه ایران نیز مجبور شدند این نگرش منفی را کنار بگذارند و طبقه پيشه وران و تجار به سوی مانویت و مسیحیت و سپس به سوی اسلام تبدیل به امری طبیعی شد. فقدان آتشکده چهارمی برای این طبقه هم نمایانگر پایگاه اجتماعی پست آنها و هم نشانه تعداد اعضای غیر زرتشتی این طبقه بود [8].
نتیجه‌ای که از این مطلب می‌توان به‌دست آورد اینکه تبعیض طبقاتی در زمان ساسانیان، یکی از عوامل گسترش اسلام در ایران بوده؛ بخصوص تبعیضی که نسبت به کسبه و پیشه وران از لحاظ حکومتی و هم آیین زرتشت در مورد آنها صورت می‌گرفت.

پی‌نوشت:
[1]. بویس، مری، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه عسکر بهرامی، تهران، انتشارات ققنوس، سال 1381، صفحه 174
[2]. وکیلی، هادی، تعامل اسلام و ایران در گستره تاریخ، پژوهشگاه فرهنگ و معارف، 1385، صفحه 39
[3]. دریایی، تورج، شاهنشاهی ساسانی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، انتشارات ققنوس، 1383 صفحه 154
[4]. کریستن سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۷. صفحه 118
[5]. دریایی، تورج، همان، صفحه 154
[6]. مینوی خرد، ترجمه احمد تفضلی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1354، فصل 31 صفحه 48 و 49
[7]. دریایی، تورج، همان، صفحه 155
[8]. همان صفحه 156

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام اگر ممکنه در مورد مارکوس آئورلیوس که روحانی زیر ثم اسبش مزاکره میکرده مطلبی بذارید/تاریخچش

اینقدر زور شمشیر بیان می کنند برای چی هست؟ در حالی که نسبت به این مطلب بدست می آید خود حکومت ساسانی عامل شکست بودند...

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.