ردّ ادلّه افضلیت ابوبکر در سخنان علمای اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علمای اهل سنت برای اثبات مشروعیت خلافت ابوبکر به چند دلیل تمسک میکنند و در بین آن دلائل به دو دلیل مهم استناد میکنند: اول، وجود اجماع امت اسلامی بر خلافت ابوبکر. دوم، ادله چندگانه بر افضلیت ابوبکر، چرا که امامت و خلافت باید در شخص افضل محقق شود، که در قسمت اول دلیل از سخنان بزرگان اهل سنت معلوم میکنیم که هیچ اجماعی بر خلافت ابوبکر در کار نبوده و خودشان مدعیاند که هیچ نیاز و ضرورتی به اجماع نیست، مثلاً فخر رازی مدعی است که اجماع صورت گرفته و چنین میگوید: خداوند این امت را، که به بهترین امت وصف شدهاند، توفیق داد تا ابوبکر را با اجماع، امام بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و سلم) قرار دهند.[۱] اما در جواب فخر رازی باید گفت کدام سخن شما را باید پذیرفت؟ این قول شما را و یا قول دیگرتان را که در کتاب نهایه العقول خود اعتراف صریح کردهاید که اجماعی بر خلافت ابوبکر در زمان او وجود نداشته، بلکه اجماع با مرگ سعد بن عباده صحابی رسول خدا منعقد شد و مرگ این صحابی هم در زمان خلافت عمر بن خطاب رخ داده است.[۲]
و اما ردّ دلایل چندگانه علمای اهل سنت بر افضلیت ابوبکر عبارتند از:
- دلیل اول: خداوند در سوره لیل میفرماید: «وَسَیُجَنَّبُهَا الأتْقَى ، الَّذِی یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّى ، وَمَا لأحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَى.[لیل/17-19] با تقوی ترین مردم از آن دور داشته خواهد شد، همان کس که مال خود را در راه خدا میبخشد تا پاک شود و هیچ کس را نزد او حق نعمتی نیست تا بخواهد او را پاداش دهد، بلکه هدفش تنها جلب رضای پروردگار والایش می باشد». قاضی عضد الدین ایجی در شرح مواقف میگوید: «بیشتر مفسرین معتقدند که آیه شریفه در شأن ابوبکر نازل شده و چون علما چنین تفسیری را پذیرفتهاند، پس ابوبکر با تقواترین فرد خواهد بود، و هر کس که متقیترین مردم باشد، او در نزد خداوند عزیزترین فرد است».[۳] در جواب این دلیل باید گفت: «این آیه شریفه درباره جریان ابو دحداح و صاحب درخت خرما نازل شده و ربطی به ابوبکر ندارد و واقعه این جریان در تفاسیر اهل سنت و کتب تاریخی آنها وارد شده است».[۴] و از طرف دیگر هیثمی یکی از علمای بزرگ دیگر اهل سنت در سند این روایت اشکال کرده و میگوید: در سلسله سند این روایت نام مصعب بن ثابت وجود دارد و او شخصی ضعیف است و احمد بن حنبل و یحیی بن معین و نسایی و... او را حجت نمیدانند و مهمتر از این دو ردیّه سخن عایشه است که میگوید: «هیچ آیهای در قرآن درباره ما نازل نشده است».[۵]
- دلیل دوم: حدیثی که اهل سنت از پیامبر اکرم روایت کردهاند به اینکه: «به کسانی که بعد از من هستند اقتدا کنید، یعنی به عمر و ابوبکر اقتدا کنید».[۶] در حدیث کلمه -اقتدوا- فعل امر است و خطاب آن شامل همه مسلمانان حتی حضرت علی (علیه السلام) نیز میشود، لذا پیروی حضرت از شیخین واجب است. در جواب این دلیل باید گفت: «در سند این حدیث همانگونه که مناوی در شرح خود بر جامع الصغیر آورده، ضعیف است.[۷] ابو حاتم این حدیث را مخدوش میداند و ابن حزم و بزاز و دیگران... این حدیث را صحیح نمیدانند.[۸] عقیلی میگوید: این حدیث منکر است و اساسی ندارد.[۹] و ترمذی میگوید: در این حدیث سفیان بن عیینه تدلیس کرده، یعنی در نقل حدیث روش راست و درستی به کار نگرفته است.[۱۰] ذهبی از ابوبکر نقّاش نقل میکند: این حدیث باطل است.[۱۱] دارقطنی میگوید: این حدیث ثابت و درست نیست و راوی آن ضعیف است.[۱۲] ذهبی میگوید: سند حدیث پوچ و بیارزش است.[۱۳] ابن هجر میگوید: این حدیث آشکارا نادرست است و باطل میباشد.[۱۴] و همچنین بین این دو صحابی همیشه اختلاف بوده و صحابه پیامبر در بسیاری از موارد در رفتار و گفتار، با شیخین مخالفت میکردند.[۱۵] و همچنین اشکالات فراوان دیگر وجود دارد که جای بحث آن نیست.
- دلیل سوم: در روایتی وارد شده است که پیامبر اکرم فرمودند: «شایسته نیست برای قومی که ابوبکر در میانشان حضور دارد، دیگری بر وی مقدم شود».[۱۶] در جواب به این حدیث باید گفت: ابن جوزی این حدیث را جعلی میداند و میگوید این حدیث دروغ است که آن را به رسول خدا نسبت دادهاند.
- دلیل چهارم: در روایت دیگری از پیامبر که فرمود: «به خدا قسم خورشید غیر از پیامبران تاکنون بر مردی با فضیلتتر از ابوبکر نتابیده است».[۱۷] در جواب این حدیث طبرانی در کتاب الاوسط خود نقل کرده که سند حدیث ضعیف است، چرا که نام اسماعیل بن یحیی بن تمیمی که بسیار دروغگو است دیده میشود. و هیثمی یکی دیگر از علمای اهل سنت میگوید این شخص ضعیف و فریب کار است.
- دلیل پنجم: در روایت دیگری باز پیامبر اکرم فرمودند: «عمر و ابوبکر در کهنسالان بهشت به جز انبیاء الهی، مهمترند».[۱۸] در جواب این حدیث روایت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) باید گفت: هیثمی میگوید: در سند این حدیث نام علی بن عابس آمده که شخصی غیر قابل اعتماد است. و دیگر اینکه این حدیث جزء محالات است چرا که به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همه اهل بهشت جوان هستند و در بینشان فرد کهنسال وجود ندارد.
- دلیل ششم: باز از قول پیامبر اکرم روایت شده است که فرمودند: «بهترین کسان امت من، ابوبکر و بعد عمر میباشند.[۱۹] در جواب این حدیث باید گفت به اینکه دنباله حدیث را چرا برخی از علمای اهل سنت حذف کردهاند و آن این است که حضرت فاطمه (علیها السلام) گفت: ای رسول خدا در مورد علی چیزی نمیگویی؟ حضرت فرمود: ای فاطمه، علی نفس من است و چه کسی درباره خودش سخن میگوید، لذا حضرت علی (علیه السلام) بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) افضل مردم بود و همچنین در همین کتاب تصریح شده است که این حدیث ضعیف است.
پینوشت:
[۱]. تفسیر کبیر، فخر رازی، دارالکتب العلمیه، طهران، چاپ دوم، ج۱۶ص۶۸.
[۲]. نهایه العقول، فخر رازی، دارالذخایر، بیروت، لبنان، تحقیق سعید عبداللطیف فوده، ج۲ ص۳۴۷.
بحار الانوار، علامه مجلسی، .موسسه الوفاء، بیروت، تحقیق مسترحمی، چاپ دوم، (۱۴۰۳ق)، ج۲۸ ص۳۶۵.
مراه العقول، علامه مجلسی، دارالکتب الاسلامیه، الطمعه الثانیه، (۱۴۰۴ه.ق)، ج۲ ص۱۲۳ و ج۴ ص۴۱۸.
[۳]. شرح مواقف، قاضی ایجی، (۹۶۸ق)، کتابخانه دیجیتالی موزه ومرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ایران، تهران، ج۸ ص۳۶۵.
[۴]. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، دارالفکر، بیروت، تحقیق اسعد محمد الطیب، ج۱۰ ص۳۴و ۳۹.
[۵]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، مکتبه عبد الحمید احمد حنفی، قاهره، مصر،(۱۳۱۴ق)، ج۶ ص ۴۲.
الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، الموسسه للمطبوعات الاعلمی، تهران، (۱۳۷۱ش)، ج۳ ص۱۹۹.
[۶]. مسند احمد، احمد بن حنبل، موسسه الرساله، بیروت، تحقیق شعیب ارناووط ، ج۵ ص۳۸۲.
[۷]. فیض القدیر، مناوی، دارالفکر، بیروت، (۱۳۹۱ه.ق، ۱۹۷۲م)، ج۲ ص۵۶.
[۸]. همان، ج۲ ص۵۶.
[۹]. الضعفاء و المجروحین، ابن حبان تمیمی البستی، دارالوعی، حلب، سوریه، ج۴ ص۹۵.
[۱۰]. الجامع الصحیح، ترمذی، دار احیاء التراث العربی، تحقیق احمد محمد شاکر، بیروت، ج۵ ص۹۷.
[۱۱]. میزان الاعتدال، ذهبی، دار احیاء التراث العربیه، قاهره، تحقیق علی محمد بجاوی، ج۱ ص۱۴۲.
[۱۲]. لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج۵ ص۲۳۷.
[۱۳]. تلخیص المستدرک، ذهبی، تحقیق عبدالله بن حمد الحیدان، دار العاصمه، ریاض، عربستان سعودی، ج۳ ص۷۵.
[۱۴]. لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج۱ ص۱۸۸ و ۲۷۲.
[۱۵]. مسند احمد، احمد بن حنبل، موسسه الرساله، بیروت، تحقیق شعیب ارناووط، ج۱ ص۵۵.
[۱۶]. الموضوعات، ابن جوزی، تحقیق عبداارحمان محمد عثمان، صاحب المکتبه السلفیه بالمدینه، عربستان، ج۱ ص۳۱۸.
[۱۷]. مجمع الزواید، هیثمی، دار الکتب العلمیه، بیروت، تحقیق محمد عبدالقادر احمد عطا، ج۹ ص۴۴.
[۱۸]. همان، ج۹ ص۵۳.
[۱۹]. تنزیه الشریعه المرفوعه، الکنانی، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، مکتبه قاهره، مصر، ج۱ ص۳۶۷.
افزودن نظر جدید