آشنایی رشتی با احسایی زمینهی تفرقه در تشیع
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آشنایی سید کاظم رشتی با شیخ احمد احسایی زمینهی انحرافی بزرگ را در عالم تشیع به دنبال داشت. آنطور که منابع شیخی نقل میکنند، آشنایی ایشان با احسایی ابتدا در عالم خواب و از طریق اهل بیت (علیهم السلام) صورت گرفته است.[1] مسلک خوابگرایی، که شیوهی همیشگی شیخیه بوده است،[2] و بیشتر جنبهی عوامفریبی داشته است تا واقعیتگرایی، این بار هم سبب شد تا آشنایی احسایی و رشتی را در عالم خواب توسط اهل بیت (علیهم السلام) بدانند.
هانری کربن، که از حامیان شیخیه محسوب میشود، نقل میکند که خانوادهی سید کاظم سعی داشتند در همان رشت برای فرزند خود استاد بگیرند تا او را تعلیم دهد؛ اما رشتی شوق سفر به بلاد دور را در سر داشت و قصد داشت تا معارف به ظاهر الهیه را در آن بلاد فرا گیرد؛ لذا با مخالفت شدید خانواده خود روبرو میشود.[3] اینجا بود که شیخیه از ترفند خوابگرایی خود استفاده کردند و پای اهل بیت (علیهم السلام) را وسط کشیدند تا اینگونه تظاهر کنند که حضرات معصومین (علیهم السلام) هستند که راه را به آنها نشان میدهند. کربن نقل میکند در شبی از شبها، حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خواب سید کاظم میآید و احسایی را، که آن موقع در یزد مشغول تربیت شاگردانی برای مسلک خویش بود، به او نشان میدهد.[4] در این هنگام شوق سفر و یادگیری علوم الهی در رشتی شعلهورتر میگردد و تصمیم میگیرد به هر طریق که شده رهسپار یزد شود. کربن مینویسد: «اين فاطمه، دختر پيغمبر، قطب عبادت عالم تشيع بود كه در عالم خواب وجود شيخ احمد احسایی و وصف شخص او را بر كاظم جوان ظاهر كرد و بالأخره يزد، يعنی محلّی را كه میتواند او را در آنجا بيابد، به او نشان داد».[5]
بعد از دیدن این خواب، که کربن از آن به خواب «آموزشی و مخبر» یاد میکند، رشتی که پانزده سال بیشتر نداشت به سمت یزد حرکت میکند و به دیدار مراد خود، یعنی احسایی، نائل میآید.[6]
ستایش احسایی نسبت به رشتی بسیار در خور تعجب است. وی رشتی را تا آنجا بالا میبرد که در حق وی میگوید: «ولدي كاظم يفهم و غيره لايفهم»، یعنی فرزندم کاظم میفهمد و دیگران نمیفهمند.[7]
با چیدن پازل حیات شیخیه در کنار هم، به نظر میرسد این آشنایی و رفتارها از توطئهای بزرگ حکایت دارد که همان ایجاد تفرقه در عالم تشیع و ضربهای دیگر بر پیکرهی اسلام است تا غرب را به خواستهی دیرین خود، که همان نابودی تشیع است، برساند. از این زمان به بعد بود که بذر فرقهی نامبارک شیخیه پاشیده شد و بعدها این مکتب فکری کار خود را آغاز و گرفتاریهایی را برای عالم تشیع ایجاد کرد.
پینوشت:
[1]. ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج 1، ص 115؛ هانری کربن، مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی، ترجمهی فریدون بهمنیار، ص 44.
[2]. بنگرید به مقالهی: برهان و مکاشفه در مسلک شیخ احمد احسایی
[3]. ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج 1، ص 115؛ هانری کربن، مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی، ترجمهی فریدون بهمنیار، ص 44.
[4]. ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج 1، ص 115.
[5]. هانری کربن، مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی، ترجمهی فریدون بهمنیار، ص 44.
[6]. همان.
[7]. همان، ص 45.
افزودن نظر جدید