شکل خدای اهل سنت در بهشت و جهنم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در قرآن آیاتی متشابه[1] وجود دارد از جمله این آیه: « وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ. إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ [قیامة/22-23] صورتهايى در آن روز شاداب و خندان و نورانى و زيبا است. آنها فقط به ذات پاك پروردگارشان مىنگرند».
عدهای از ظاهر بینان که فقط نگاه به ظاهر آیات میکنند از آیه فوق نتیجه گرفتند که، خدا در قیامت با چشم ظاهر دیده میشود، که لازمه این حرف اثبات مکان، کیفیت و کمیت برای خداست.
اما این افراد فقط به ظاهر آیه اکتفا کردهاند و از آیات دیگر غافل ماندهاند. در آيات مختلف قرآن كراراً روى مساله عدم جسمیت خدا تكيه شده است از جمله: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ [انعام/103] چشمها او را نمىبيند، و او چشمها را مىبيند» اين آيه مطلق است، و هيچ اختصاص به دنيا ندارد. نمیتوان برای تفسیر یک آیه به ظاهر آیه توجه کرد، بلکه برای فهم و تفسیر یک آیه باید آیات دیگر را هم در نظر گرفت.
اما متاسفانه در کتب اهل سنت میبینیم که در این اشتباه واقع شدهاند و به عقیده تجسیم (جسمانیت خدا) روی آوردهاند. در صحیحترین کتاب اهل سنت آمده است که: « وقتی مردم را در جهنم میاندازند، به جهنم گفته مىشود: آيا سير و پر شدى؟ مىگويد: آيا زيادتى هست؟ كه خداوند متعال «قدم» خود را بر آن مىنهد و جهنم فرياد مىزند: بس است! بس است! و در روايت ديگرى است كه: «اما جهنم سير و پر نمىشود تا آنگاه كه خداوند «قدم» خود را بر آن نهد و جهنم فرياد زند: بس است! بس است! در اين هنگام سير و پر و درهم و برهم مىشود.»[2]
«مسلمانان در روز قيامت پروردگار خود را مىبينند. همانگونه كه ماه را مىبينند و ازدحام و فشردگى ايجاد نمىكنند.»[3]
مناظرهای زیبا بین شیعه و سنی درباره عدم جسمیت خدا واقع شده است که خواندنش توصیه میگردد. (منظور از علوی در این مناظره شیعه است)
علوی: قرآن دارای آیات محکم (صریح و روشن) و متشابه (قابل تأویل) است. آیات محکم، به تعبیر قرآن [اصل و اساس قرآن میباشند] که آیات دیگر به آنها برگردانیده و با آنها تبیین میشود [همچنین آیات قرآن، ظاهر و باطن دارد. بنابراین، از ظاهر آیات محکم پیروی میکنیم، اما متشابهات را طبق قواعد بلاغت، بر مجاز، کنایه یا تقدیر حمل میکنیم. در غیر این صورت، معنای آن نه عقلا و نه شرعاً صحیح نیست. برای نمونه، اگر «وَ جاءَ رَبُّك [فجر/29] پروردگارت فرا رسد» را طبق ظاهرش معنی کنی، با عقل و شرع، مخالفت کردهای؛ چون عقل و شرع میگویند که خداوند در همه مکانها وجود دارد و هیچ مکانی از او خالی نیست؛ در حالی که ظاهر آیه، جسم بودن خداوند را میرساند و هر جسمی هم مکانی دارد. در این صورت، اگر خدا در آسمان باشد زمین از او خالی است و اگر در زمین باشد آسمان از او خالی است و این سخن، از دید عقل و شرع نادرست است. سنّی در مقابل این منطق رسا، درمانده گردید؛ به ناچار گفت: من این سخن را قبول ندارم و بر ما لازم است که ظاهر آیات قرآن را مورد عمل قرار دهیم.
علوی: پس با آیات متشابه چه میکنی؟ علاوه بر آن، تو نمیتوانی ظاهر همه آیات قرآن را بپذیری؛ چون لازمه آن، این است که رفیق تو، شیخ احمد عثمان، که پهلویت نشسته است (شیخ احمد عثمان، یکی از علمای اهل سنت و نابینا بود) از اهل آتش باشد. عباسی: چرا؟
علوی: زیرا خدای تعالی میفرماید: «وَ مَنْ كانَ في هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبيلا [اسرا/27] اما كسى كه در اين جهان نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است!»
از آنجا که شیخ احمد در این دنیا، کور و نابیناست در آخرت هم کور و گمراه خواهد بود. سپس رو به شیخ احمد کرد و گفت: شیخ احمد! آیا این مطلب رامی پذیری؟ شیخ احمد با خشم گفت: هرگز، هرگز! منظور از کور در آیه، منحرف از راه حق و گمراه است نه نابینا.
علوی: اکنون ثابت شد که انسان نمیتواند تمام ظواهر قرآن را بپذیرد. در این موقع، جدال و بحث درباره ظواهر قرآن شدت یافت و سنّی در مقابل دلیلهای محکم علوی، از جواب فرو ماند و ملک شاه که حقیقت را فهمید، گفت: این مطلب را واگذارید و به موضوع دیگری بپردازید.[4]
با توجه به توضیحاتی که گذشت معلوم شد که منظور از این آیه (آنها فقط به ذات پاك پروردگارشان مىنگرند) نظر به رحمت خدا میباشد،
پینوشت:
[1]. مراد از آیات محکم، آیاتی است که در معنی آنها یک نوع صراحت و اتقانی وجود دارد که خواننده بدون تردید و اشتباه به معنای آنها پی می برد مثل همین آیه که میفرماید: آیات قرآن بر دو دسته محکم و متشابه هستند، که آیه دلالتی صریح بر معنی خود دارد. و هر کسی که آیه را بخواند و با لغت عربی آشنا باشد بدون تردید معنی آنرا متوجه میشود. اما آیات متشابه، آیاتی هستند که مقصود از آن برای شنونده روشن نیست. و چنان نیست که شنونده به محض شنیدن، معنی آنرا درک کند. بلکه در این که منظور چیست؟، تردید دارد و تردیدش وقتی برطرف می شود که به آیات محکم رجوع نموده و به کمک آنها معنای آیات متشابه را مشخص کند، و در نتیجه همان آیات متشابه نیز محکم میشوند. پس آیات محکم خود بخود محکم هستند و آیات متشابه، بوسیله آیات محکم، محکم میشود.
[2]. بخاری، صحیح بخاری صحيح البخاري ج 6 ص 2706، دار النشر: دار ابن كثير, اليمامة، بيروت، 1407 ، 1987 ، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا.«حدثنا يحيى بن بُكَيْرٍ حدثنا اللَّيْثُ بن سَعْدٍ عن خَالِدِ بن يَزِيدَ عن سَعِيدِ بن أبي هِلَالٍ عن زَيْدٍ عن عَطَاءِ بن يَسَارٍ عن أبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قال قُلْنَا يا رَسُولَ اللَّهِ هل نَرَى رَبَّنَا يوم الْقِيَامَةِ قال هل تُضَارُونَ في رُؤْيَةِ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ إذا كانت صَحْوًا قُلْنَا لَا قال فَإِنَّكُمْ لَا تُضَارُونَ في رُؤْيَةِ رَبِّكُمْ يَوْمَئِذٍ إلا كما تُضَارُونَ في رُؤْيَتِهِمَا ثُمَّ قال يُنَادِي مُنَادٍ لِيَذْهَبْ كُلُّ قَوْمٍ إلى ما كَانُوا...»
[3]. همان ج 6 ص 6996
[4]. مقاتل بن عطیه، راهی به سوی حقیقت، ص 17، سال چاپ: 1381
افزودن نظر جدید