شرح صدر در قرآن و کتاب مقدس

  • 1394/09/28 - 00:28
شرح صدر یکی از صفاتی است که بودن آن در وجود هر مبلغی به خصوص انبیاء الهی، لازم و ضروری است؛ یعنی پیامبری که دارای شرح صدر نباشد، در نگاه اسلام و قرآن نمی‌تواند در کار خود موفق باشد. از همین روست که حضرت موسی (علیه‌السلام) البته به روایت قرآن، یکی از اولین چیز‌هایی که پس از بعثت و رسیدن به مقام نبوت از خداوند درخواست می‌کند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شرح صدر یکی از صفاتی است که بودن آن در وجود هر مبلغی به خصوص انبیاء الهی، لازم و ضروری است؛ یعنی پیامبری که دارای شرح صدر نباشد، در نگاه اسلام و قرآن نمی‌تواند در کار خود موفق باشد. از همین روست که حضرت موسی (علیه‌السلام) البته به روایت قرآن، یکی از اولین چیز‌هایی که پس از بعثت و رسیدن به مقام نبوت از خداوند درخواست می‌کند، شرح صدر است. قرآن حکایت خواسته‌ی حضرت موسی (علیه‌السلام) را این‌گونه بیان ‌می‌کند: «قَالَ رَبّ‏ِ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى؛ [طه/۲۶] گفت: اى پروردگار من، سينه مرا براى من گشاده گردان».
شرح صدر از نگاه اسلام، ویژه مبلغین و رسولان الهی است، بلکه یکی از خصوصیات مؤمنین که با داشتن آن، به دین راستین اسلام مشرف می‌شوند، داشتن شرح صدر است. قرآن داشتن شرح صدر را عنایت خدا دانسته و هرکسی را لایق داشتن شرح صدر نمی‌داند: «فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشرَْحْ صَدْرَهُ لِلْاسْلَامِ وَ مَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يجَْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فىِ السَّمَاءِ كَذَالِكَ يجَْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلىَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ [انعام/۱۲۵] هر كس را كه خدا خواهد كه هدايت كند دلش را براى اسلام مى‏‌گشايد و هر كس را كه خواهد گمراه كند قلبش را چنان فرومی‌بندد كه گويى مى‏خواهد كه به آسمان فرا رود. بدین‌سان خدا به آن‌هایی كه ايمان نمى‏‌آورند پليدى مى‏‌نهد».
برخلاف قرآن، در کتاب مقدس می‌بینیم که مسیح نه‌تنها در مقابل دشمنان، بلکه در جواب زنی که از وی مقداری غذا طلب می‌کند به این علت که به عنوان تبرک به فرزند خود بدهد تا او شفا یابد، به وی دشنام داده و آن‌ها را سگ خطاب می‌کند. مسیح بدون کوچک‌ترین شرح صدری با آن زن فقیر چنان برخورد می‌کند که قابل‌قبول هیچ مکتب اخلاقی نیست. کتاب مقدس شرح این واقعه را چنین بیان می‌کند: «و او زن یونانی از اهل فینیقیة صُوریه بود. پس از وی استدعا نمود كه دیو را از دخترش بیرون كند. عیسی وی را گفت: بگذار اول فرزندان سیر شوند زیرا نان فرزندان را گرفتن و پیش سگان کوچک انداختن نیكو نیست...[۱]».
بر سر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) سرگین ریختند و خاکستر و هزاران توهین، تحقیر و تهمت‌ها به آن حضرت نسبت دادند؛ ولی ایشان دم از دم فرونبرد و جز طلب آمرزششان چیزی نگفت؛ اما در کتاب مقدس، پیامبری را می‌بینیم که فقط به خاطر اینکه کودکانی جاهل، از روی جهالت وی را کچل خطاب کرده‌اند، آن‌ها را نفرین می‌کند؛ به نحوی که در یک‌لحظه ۴۲ نفر از آن‌ها را ۲ خرس می‌درد. کتاب مقدس داستان پیامبری به نام الیسع(الیشع) را چنین نقل می‌کند: «و ازآنجا به بیت‌ئیل برآمد و چون او به راه برمی‌آمد، اطفال كوچك از شهر بیرون آمده او را سخریه نموده گفتند: ای كچل برآی! ای كچل برآی! و او به عقب برگشته‌ ایشان را دید و ایشان را به اسم یَهُوَه لعنت كرد و دو خرس از جنگل بیرون آمده چهل‌ودو پسر از ایشان بدرید».[۲]
پیامبری که در مقابل یک کچل خطاب شدن توسط نادانان آن‌ها را نفرین می‌کند، چگونه می‌تواند به امر تبلیغ که سراسر تهمت و توهین و تحقیر است، بپردازد؟ اصلاً آیا چنین پیامبری شایسته تبعیت و اسوه قرار گرفتن است؟ از کجا معلوم اگر پیروانی هم داشته باشد، پیروانش از ترس نفرین وی ایمان نیاورده باشند؟ راستی خدای کتاب مقدس همان خدای قرآن است که یونس نبی را به جرم این‌که شرح صدر به خرج نداده و خواسته بود قومش را نفرین کند، سال‌ها در شکم ماهی زندانی کرد؟ یا خدای دیگری دارند که بی‌اخلاقی را از پیامبرانش می‌پذیرد.

پی‌نوشت:
[۱]. کتاب مقدس، مرقس ۷: ۲۶-۲۸
[۲]. کتاب مقدس، دوم پادشاهان ۲: ۲۳-۲۴

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.