عدالتخواهی محبین اهل بیت (ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جهتگیری مثبت و اسلامی نهضتهای محبین اهل بیت (علیهم السلام) و نیز وجود جنبههای اعتدالی در آنها، (بر خلاف حرکت خوارج)، عاملی برای جذب تودههای مردم بود؛ نکته برجسته در دیدگاه محبین اهل بیت (علیهم السلام) این بود که آنان هم در فقه و هم در عمل، موضع ضد ظلم و ضد خلفای ظالم داشتند. این موضعی بود که با شدت و ضعف در تمامی مدت حکومت امویان و عباسیان ادامه داشت و همیشه فضای مبارزه را بر ضد ستم، مشروعیت میبخشید.
از آنجا که پشتوانه فکری محبین اهل بیت (علیهم السلام)، مبارزات امام علی (علیه السلام) بر ضد طغیان و شورشهای داخلی بود، آنان نیز در مبارزات خود، جنگ با قاسطین را در شکلهای مختلف آن مورد توجه قرار میدادند. در دیدگاه اهل سنت، اعتقاد به جنگ با فرد حاکم ولو اینکه حاکم فاسدی باشد، وجود ندارد؛ و در منابع رجالی اهل سنت، این اعتقاد، یکی از علائم شیعه بودن افراد، تلقی میشود؛ مثلاً ذهبی در مورد حسن بن صالح بن صالح بن حی، در کتاب میزان الاعتدال میگوید: «او فقیه و یکی از بزرگان است؛ در او بدعت «تشیع قلیل» وجود دارد، یعنی نماز جمعه را ترک میکند؛ او اعتقادی به نماز جمعه و جهاد ندارد؛ سفیان ثوری در مورد او میگوید: او به جنگ با امت یعنی قیام علیه والیان ظالم معتقد است.»[۱] یعنی عدم مشروعیت حاکم ظالم؛ و عدم شرکت در نماز جمعهی این حاکم و عدم قبول جهادی که با دستور او است، از علائم تشیع است.
و در شرح حال مردم قم آمده، آنان و اعرابی که در قم بودند، اجازه ورود به والیان را به قم نمیدادند، و از بعضی از وُلات قم نقل شده که گفتند: ما مدّت چندین سال در قم والی و عامل بودیم، اما هیچ زنی از زنان عرب را ندیدیم و نظر ما بر هیچ زنی نیفتاد.[۲] و در مورد ابان بن تغلب آمده است که حاکمی از کنار جمعی که ابان در بین آنان بود عبور میکرد، همه بلند شدند و او بلند نشد، علت را سؤال کردند، گفت: خوشم نمیآمد که قرآن را خوار کنم.[۳] که ظاهر این است که جلسه قرائت یا تفسیر قرآن بوده است.
در مورد عدم مشروعیت حکومت اموی و عباسی، بین محبین اهل بیت (علیهم السلام)، اتفاق نظر است.
اما علمای اهل سنت با اینکه در شرح حال این خلفا، ظلمهای آنان را ذکر نمودهاند، به هیچوجه سخنی از عدم لزوم تبعیت از آنان را به میان نیاورده و معتقد به لزوم فرمانبری از این ظالمان هستند و ظلم ستیزی بر علیه حاکم ظالم را از وظایف مسلمانان نمیدانند؛ و گاهی از این ظالمان طرفداری نموده و بر آنان طلب رحمت هم مینمایند؛ مثلاً در مورد یکی از خلفای ظالم عباسی، به نام متوکل که در تاریخ ظلم بسیار او بر اهل بیت (علیهم السلام)، آمده است، تا جایی که حرم امام حسین (علیه السلام) را تخریب نموده و شخم زده است.[۴] و ذهبی در موارد مختلف او را ناصبی خوانده و انحراف و فسق و شرابخواری او را تأیید میکند.[۵]
اما آورده است که او را در خواب دیدند، و از او پرسیدند: که خدا با تو چه کرد؟ گفت: چون من سنت را احیا کردم، من را بخشید.[۶] و ذهبی میگوید: ما از خدا برای او طلب بخشش میکنیم.[۷]
در مورد قیامهای محبین اهل بیت (علیهم السلام) و علت آن قیامها آمده که زید در علت اقدامش چنین گفت: «إنا ندعوکم إلی کتاب الله وسنة نبیه (صلی الله علیه وسلم) وجهاد الظالمین والدفع عن المستضعفین وإعطاء المحرومین وقسم هذا الفیء بین أهله بالسواء ورد الظالمین وإقفال المجمر ونصرنا أهل البیت علی من نصب لنا وجهل حقنا.[۸] ای مردم! ما شما را به کتاب خدا و سنت رسولش، دعوت میکنیم؛ همچنین شما را به جهاد با ظالمین، حمایت از مستضعفین، کمک به محرومین، تقسیم موجودی بیت المال میان کسانی که مستحق آن هستند، و نیز کمک به اهل بیت (علیهم السلام) بر ضد ناصبیان و جاهلان به حقوق آنان فرا میخوانیم.»
مختار نیز مردم را به این امور دعوت میکرد: «أدعوکم إلی کتاب الله وسنة نبیه (صلی الله علیه وسلم) وإلی الطلب بدماء أهل البیت والدفع عن الضعفاء وجهاد المحلین.[۹] شما را به کتاب خدا، و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خونخواهی اهل بیت (علیهم السلام) و دفاع از ضعفا و جهاد با حرمتشکنان دعوت میکنم.» که همان ظالمان او را کذاب و مدعی نبوت خواندند، با اینکه او خود را مقید به سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میدانست. بنابراین در حرکتهای عدالتخواهی محبین اهل بیت (علیهم السلام)، نه تنها جنبه ضد ظلم نیرومند بود، بلکه تکیه بر سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و احیای قرآن از نکات بارز به شمار میرفت.
پینوشت:
[۱]. میزان الاعتدال، ذهبی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ۱۳۸۲ ق، ج ۱، ص ۴۹۸
[۲]. تاریخ قم، حسن بن محمد قمی، (ترجمه حسن بن علی قمی)، تهران، مطبعه مجلس، ص ۴۰
[۳]. المعرفة و التاریخ، ابویوسف فسوی، بیروت: مؤسسة الرسالة، ج ۲، ص ۶۴۷
[۴]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: الرسالة، ۱۴۱۳ ق، ج ۱۲، ص ۳۰
[۵]. تاریخ الإسلام، ذهبی، بیروت: دارالکتب العربی، ۱۴۰۷ ق، ج ۱۸، ص ۱۹۶
سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: الرسالة، ۱۴۱۳ ق، ج ۱۲، ص ۳۰
العبر فی خبر من غبر، ذهبی، ج ۱، ص ۴۴۹
[۶]. تاریخ الإسلام، ذهبی، بیروت: دارالکتب العربی، ۱۴۰۷ ق، ج ۱۸، ص ۱۹۶
[۷]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: الرسالة، ۱۴۱۳ ق، ج ۱۲، ص ۱۸
[۸]. تاریخ الطبری، طبری، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج ۵، ص ۴۹۲
[۹]. همان، ج ۴، ص ۴۷۱
افزودن نظر جدید