رهبانيت، بدعت خطرناك مسيحيت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تواریخ موجود مسیحیت نشان میدهد که رهبانیت بهصورت فعلی در قرون اول مسیحیت وجود نداشته و پیدایش آن را بعد از قرن سوم میلادی، هنگام ظهور امپراتور رومی به نام «دیسیوس» و مبارزه شدید او با پیروان مسیح (علیهالسلام) میدانند، آنها براثر شکست از این امپراتور (خونخوار) به کوهها و بیابانها پناه بردند.[1]
انحراف از قوانین آفرینش همیشه واکنشهای منفی به دنبال دارد، بنابراین جای تعجّب نیست که وقتی انسان از زندگی اجتماعی که در نهاد و فطرت او است فاصله بگیرد گرفتار عکسالعملهای منفی شدید میشود، لذا رهبانیت بهحکم اینکه برخلاف اصول فطرت و طبیعت انسان است مفاسد زیادی به بار میآورد ازجمله:
1 ـ رهبانیت باروح مدنی بالطبع بودن آدمی میجنگد و جوامع انسانی را به انحطاط و عقبگرد میکشاند.
2 ـ رهبانیت نهتنها سبب کمال نفس و تهذیب روح و اخلاق نیست. بلکه منجر به انحرافات اخلاقی، تنبلی، بدبینی، غرور، عجب و خودبرتربینی و مانند آن میشود و به فرض که انسان بتواند در حال انزوا به فضیلت اخلاقی برسد فضیلت محسوب نمیشود، فضیلت آن است که انسان در دل اجتماع بتواند خود را از آلودگیهای اخلاقی برهاند.
3 ـ ترک ازدواج که از اصول رهبانیت است نهفقط کمالی نمیآفریند بلکه موجب پیدایش عقدهها و بیماریهای روانی میگردد. در دائرةالمعارف قرن بیستم میخوانیم: «بعضی از رهبانها تا آن اندازه توجه به جنس زن را عمل شیطانی میدانستند که حاضر نبودند حیوان مادهای را به خانه ببرند! مبادا روح شیطانی آن به روحانیت آنها صدمه بزند»![2]
اما بااینحال تاریخ فجایع زیادی را از دیرها به خاطر دارد تا آنجا که به گفته «ویل دورانت» «پاپ انیوسان» سوم، یکی از دیرها را بهعنوان فاحشهخانه توصیف کرد![3] و بعضی از آنان مرکزی برای اجتماع شکمپرستان و دنیاطلبان و خوشگذرانها شده بود تا آنجا که بهترین شرابها در دیرها پیدا میشد.
طبق گواهی تاریخ، حضرت مسیح (علیهالسلام) هرگز ازدواج نکرد، اما این هرگز به خاطر مخالفت او با این امر نبود، بلکه عمر کوتاه حضرت مسیح (علیهالسلام) بهاضافه اشتغال مداوم او به سفرهای تبلیغی به نقاط مختلف جهان به او اجازه این امر را نداد. درست است که زنان و مردان تارکدنیا (راهبها و راهبهها) خدمات مثبتی نیز انجام میدادند، ازجمله پرستاری بیماران صعبالعلاج و تبلیغ در نقاط بسیار دوردست و در میان اقوام وحشی و مانند اینها، اما این امور در برابر کل این برنامه و مفاسد اخلاقی و اجتماعی آن، مسئله ناچیز و کماهمیتی بود و درمجموع مفاسد آن بهمراتب برتری داشت.[4]
قبل از ظهور اسلام، نوعی رهبانیت مطلوب در میان مسیحیان وجود داشت، هرچند در آئین مسیح چنین دستور الزامی به آنها داده نشده بود، ولی پیروان مسیح آن رهبانیت را از حدومرز آن بیرون برده و به انحراف و تحریف کشاندند.
به همین دلیل اسلام بهشدت آن را محکوم کرده و حدیث معروف «لارهبانیة فی الاسلام؛ در اسلام رهبانیت وجود ندارد»[5] در بسیاری از منابع اسلامی دیده میشود. اصولاً انسان موجودی است که برای زندگی در اجتماع ساختهشده و تکامل معنوی و مادی او نیز در همین است که زندگی جمعی داشته باشد و لذا هیچیک از مذاهب آسمانی این معنی را از انسان نفی نمیکند، بلکه پایههای آن را محکمتر میسازد. زهد اسلامی که به معنی سادگی زندگی و حذف تجملات و عدم اسارت در چنگال مال و مقام است هیچ ارتباطی به مسئله رهبانیت ندارد، زیرا رهبانیت به معنی جدائی و بیگانگی از اجتماع است و زهد به معنی آزادگی و وارستگی به خاطر اجتماعیتر زیستن است.[6]
پینوشت:
[1]. دائرةالمعارف قرن بیستم، سایت طهور، ماده «رهب».
[2]. همان، ماده رهب.
[3]. دین در تاریخ تمدن، جلد 13 صفحه 443، ویل و آریل دورانت، انتشارات آوند اندیشه،1385، شیراز.
[4]. تفسیر نمونه ج 23/384، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش
[5]. بحارالانوار جلد 70 صفحه 114، مجلسی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق.
[6]. 180 پرسش و پاسخ برگرفته از تفسیر نمونه، جمعی از فضلای حوزه علمیه قم.
دیدگاهها
ناشناس
1395/01/19 - 23:14
لینک ثابت
یعنی فرانسیس آسیزی که یکی از
navab
1395/01/19 - 23:38
لینک ثابت
سلام دوست عزیز- پایه گذار
افزودن نظر جدید