محبت الهی از نگاه اسلام و مسیحیت
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ مسيحيان معتقدند گناه آدم همه انسانها را دچار گناه كرد و به سبب آن طهارت و معصوميت اوليه از بين رفت و صورت الهى كدر گشت، بهگونهای كه همه با ذاتى شرير و گناهآلود متولدشده: «لهذا همچنان که به وساطت یک آدم گناه داخل جهان گردید و به گناه موت؛ و به اینگونه موت بر همه مردم طاری گشت، ازآنجاکه همه گناه کردند»[1].
جان كالوين، گناه نخستين را سبب تباه شدن موهبتهاى طبيعى و فوق طبيعى مىداند. ازنظر او موهبتهاى طبيعى، سلامت ذهن، صافى قلب، عقل و اراده هستند كه بعد از گناه ضعيف و ناتوان شدهاند. ازاینرو، هرچند ما بخشى از درك و تشخيص را همراه اراده حفظ كردهايم ولى آنها سالم و كامل نيستند.[2]
توماس آكويناس نيز درباره گناه ذاتى و انتقال آن مىگويد: «گناهى كه با آن زاده شدهايم بر ما سه اثر بر جاى مىگذارد، نخست، روح ما را آلوده مىسازد. ما تمايلى فطرى به گريز از خداوند داريم و مىكوشيم تا خودمان را به شيوههاى خلاف عقل و قانون الهى ارضا و اقناع كنيم... . دوم، ما اسير شيطان زاده شدهايم؛ يعنى علاوه بر آنكه خودمان تمايلى فطرى به كردار و پندار ناشايست داريم، شيطان هم مىتواند قوياً در ما نفوذ كند و سرانجام آنكه، گناه ما (هم گناه جبلىمان و هم گناهانى كه خود مرتكب شدهايم) درخور كيفر است؛ زيرا گناه، تخطّى از فرمان خداوند است.» درواقع، ابتلاى به گناه، روى گرداندن از خداوند است و روى گرداندن از خداوند اهانتى عميق به ساحت قدسى خداوند است و تنها «حكم» درخور آن، كيفر ابدى است، يا به بيان سادهتر، كيفر ابدى، دَينى است كه ما بايد به دليل گناهانمان، به خداوند بپردازيم.[3]
از نگاه مسیحیان، گناه دو نوع پيامد دارد:
الف. فساد و آلودگى آدميان: «گروهی میباشند که در نظر خود پاک اند، اما از نجاست خود غسل نیافتهاند»[4]
ب. كيفر و مجازات آدميان: مرگ، ازنظر كتاب مقدس مجازات گناه بهحساب مىآيد؛ «همچنان كه به وساطت يك آدم گناه داخل جهان گرديد و به گناه، موت و به اينگونه موت بر همه مردم طارى گشت، ازآنجاکه همه گناه كردند.»[5] و مرگ بر سه گونه است: مرگ جسمانى، مرگ روحانى و مرگ ابدى؛ مرگ جسمانى، همان جدا شدن روح از بدن است كه براى مسيحيان مجازات به شمار نمىآيد؛ زيرا مسيح آن را بهعنوان مجازات بر خود گرفت. مرگ روحانى، جدا شدن روح از خدا است كه بهواسطه آن، انسان حضور خدا و معرفت و اشتياق به او را از دست داد. به همين سبب، نياز به تولدى دوباره دارد. [6] و مرگ ابدى، درواقع نتيجه و تكميل مرگ روحانى است كه عبارت است از جدايى ابدى از خدا همراه پشيمانى و مجازات واقعى. [7]
درنتیجه: در بیانات این افراد چنین برداشت میشود که انسانها، «ندانسته و غیر مختار» دچار گناهی شدهاند که نتیجه آن مجازات ابدی و غیرقابلجبران است و تنها راه رهایی از گناه را در غسلتعمید مییابند که آنهم غیر اختیاری و ندانسته، در دوران کودکی و جهل انسانها شکل میگیرد.
درحالیکه ازنظر دین مبین اسلام، اولاً فطرت تمام انسانها از بدو خلقت پاک و خداجوست، از امام جعفر صادق (علیهالسلام) سؤال شد از معنای این آیه: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْه [روم/30]؛ پس روى خود را با گرايش تمام به حقّ، بهسوی اين دين كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است». حضرت فرمود: «آن فطرت، توحيد است»[8].
ثانیاً: اینکه انسان با یک گناه که توسط جد آنها صورت گرفته تا ابد عذاب خواهد شد و خود نیز دخالتی در آن گناه ندارد، در روایات ما چنین آمده است که هیچ انسانی به خاطر کاری که ندانسته و یا بیاختیار مرتکب شود عذاب نخواهد دید: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ وُضِعَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ سِتٌّ الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانُ وَ مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ.[9] حضرت امام صادق (علیهالسلام) فرمود: از مردم عذاب شش چیز برداشتهشده است، کاریهایی که از روی خطا، فراموشی، اجبار، جهل، اضطرار و ناتوانی بر انجام آن باشند»، گناهی که یک نفر از روی جهل و غیر اختیاری انجام داده باشد عذاب ندارد، پس چگونه به خاطر گناه اجدادش عذاب یابد، آنهم عذاب ابدی؟!
ثالثاً: می گویند که با گناه نخستین، خداوند انسانها را رها میکند، اما قرآن، خدایی را معرفی میکند که هیچگاه مخلوقاتش را تنها نمیگذارد: «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ [4 حدید]؛ و هرکجا باشيد خدا با شماست و خدا به هر چه مىكنيد بيناست»، همچنین روايت شده است كه: «خداى سبحان به موسى به هنگام فرستادن او به فرعون فرمود: او را وعده بده و به او خبرده كه من به عفو و مغفرت شتاب بيشترى دارم تا غضب و عقوبت. روايت شده است كه فرعون به هنگام غرق شدن از حضرت موسى (علیهالسلام) كمك خواست و از خداى تعالى كمك نخواست. خداى تعالى به موسى وحى كرد اى موسى! تو به كمك فرعون نشتافتى زيرا او را خلق نكردى و اگر از من يارى مىخواست من او را كمك مىكردم». [10]
مسیحیان عزیز: «اینچنین خدایی لایق پرستش و عبادت است، نه آن خدایی که شما میشناسید».
پینوشت:
[1]. رومیان فصل 5: 12 - 21
[2]. آيين پروتستان، جى لسلى دانستن، ص 105 - 106، ترجمه سليمانى اردستانى، چ 1، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1381.
[3]. مايكل پترسون، عقل و اعتقاد دينى، ترجمه نراقى و سلطانى، تهران، طرح نو، 1376، 469.
[4]. امثال سلیمان 30: 12
[5]. روميان، 5: 12-13
[6]. يوحنا، 5: 24 و افسسيان، 2: 5.
[7]. متى، 25: 41 و تسالونيكيان دوم، 1: 9 و مكاشفه، 14: 11
[8]. تحفة الأولياء (ترجمه اصول كافى)، ج3، ص: 33، اردكانى، محمدعلى، ناشر: دار الحديث، قم، 1388
[9]. النوادر، ص: 74، اشعرى قمى، ناشر: مدرسه الإمام المهدي، قم، 1408 ق
[10]. آداب راز و نياز، (ترجمه عدة الداعي)، ج1، ص: 131، انتشارات كيا، تهران،1381 ش
افزودن نظر جدید