کلیسا بازیچهی کشورهای استعمارگر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ استعمارگران و مستکبران همواره در طول تاریخ، در پی تسلط بر اقوام و سرزمینهای بیشتری بوده و هستند. البته شیوه این ستمکاران در طول تاریخ، تغییرهای زیادی پیدا کرده است. در ابتدای تاریخ استعمارگری، حکمرانان ستمگر، برای دستیابی به ثروت و داراییهای یک ملت، راهی جز توحش، بربریت، جنگ و خونریزی نداشتند. اگرچه این شیوه سالیان زیادی، وسیله استعمارگری بود اما بالأخره مردمان مظلوم فهمیدند که در سایه امید به آینده و مبارزه، میتوانند خود را از یوغ بیگانگان خونخوار نجات دهند و بهواقع این اتفاق نیز افتاد و کشورها یکی پس از دیگری بیگانگان را از سرزمین خود بیرون کردند.
کشورهایی چون آلمان، فرانسه، هلند و آمریکای جنایتکار چون دیدند که با وحشی گری و استفاده از ابزارآلات پیشرفته جنگی، نمیتوانند بر ملتی حکم برانند و از منافع ملی آنان بهره ببرند، متوسل به حیله و فریب دیگری شدند. آنان برای رسیدن به مقصود غیرانسانی خود دست به دامان کلیسا و روحانیون مسیحی شدند. نویسندگان دراینباره چنین نوشتهاند: «در این مرحله، استعمار سعى كرد از تلههاى فرهنگى استفاده کند، مجدداً كشيش و كليسا به ميدان آورده شد و براى تخريب افكار ملل، كليساهاى فراوانى تأسيس شد. تا شايد از اين طريق بتوانند ملتها را به دام اندازند و چپاولگری خود را توجيه نمايند. دين و اخلاق براى اينان معنا نداشت. آنها بجاى خدا، آهن، طلا و نفت را مىپرستيدند و از مبلغان مذهبى هم نه براى ترويج دين بلكه به عنوان پیشقراولان لشكريان بىرحم خود، استفاده مىكردند. به همين سبب هر فرد يا گروهى كه مانعى بر سر راه اهداف استعمارى آنان بود، نابود مىشد كه پاتريس لومومبا، رهبر استقلالطلبان در كنگو ازجمله اين قربانيان بود».[1]
پاپ، کلیسا و روحانیون مسیح اگرچه بازیچهی دست استعمارگرانی چون آمریکا بودند اما از قبل این خدمات بسیار خود، علاوه بر سود مادی بر شمارگان پیروان مسیح نیز میافزودند. مسیحی شدن ملتهای مختلف هرگز بر پایه منطق و استدلالات روحانیون مسیح نبود. بلکه تنها افراد مظلومی که چارهای جز پذیرش مسیحیت نداشتند، برای حفظ جان و فرزندان و نوامیس خود مسیحی میشدند. پژوهشگران دراینباره چنین نوشتند: «ميانگين مسيحى شدن در آستانه جنگ دوم جهانى، به دلايلى چون فرار از بىرحمى نازيسم افزايش يافت. به طوری که بسيارى از يهوديان گواهى تعميد از كليساى كاتوليك گرفتند تا ورود به آمريكاى لاتين برايشان ميسر شود. تعداد زيادى از آنان ترجيح دادند تا برطرف شدن خطر، هويت يهودى خويش را آشكار نسازند».[2] البته ملتهایی هم بودند که در مقابل ستمگران تا پای جان میایستادند و هرگز دنیای خود را به آخرت نفروخته و از دین خود دست برنمیداشتند.
اگرچه سرزمینهای اسلامی در سدههای گذشته، فروغ قرون نخستین خود را هرگز نداشته است، ولی با این حال به اعتراف مبشران و مبلغان مسیحی، تنها ملتی بودند که در سایه امید به آیندهای روشن و با تکیه بر شجاعتهای مردان خود در صحنه نبرد و مبارزه، هرگز تن به ذلت دین انحرافی مسیحیت نداده و تا حد توان سرزمینهای خود را عاری از وجود استعمارگران میکردند. يكى از مبشّران غربى به نام «لورنس براون» دراینباره مىگويد: «دين اسلام دين دعوت است. اسلام بين نصارى و غير آن منتشر مىشود. مسلمانان چندين مرتبه با اروپا جنگيدند و به مناسبتهای زيادى اروپا را تسليم خود ساختند ... ما از مکتبهای مختلفى وحشت داشتيم ولى پس از دقت فراوان فهميديم كه اين همه ترس ما بىجا است، زيرا ما از يهود، جنس زرد (ژاپن و چين) و خطر كمونيسم مىترسيديم ولى بعد فهميديم كه ترس ما بىجا بوده است؛ زيرا ديديم يهوديان دوست صميمى ما هستند. بنابراين، دشمن آنان، دشمن ماست. سپس ديديم كه کمونیستها همپيمان ما گرديدند ولى خطر حقيقى در اساس اسلام است، در نفوذ اسلام در پيروزى و در زندگى آن است. اسلام است كه سد حقيقى استعمار اروپاست».[3]
رهبر معظم انقلاب از خدمت کردن کلیسا و روحانیون مسیحی به آمریکا و استعمارگران دیگر به خوبی آگاه بوده و یکی از غصههای دینداران جهان را در خدمت استعمار بودن مسیحیان، میداند. ایشان درباره خباثت استعمارگرانی چون آمریکا و سادهلوحی دینداران مسیحی، چنین میفرمایند: «همه مىدانند كه استعمار و استكبار چه تلاشى را در اين جهت و در دنياى اسلام انجام داده است، حتى براى نيل به اين مقصود از دين مسيحيت استفاده مىكنند، درواقع، تلاش گروههاى تبليغى مسيحيت كه از اروپا به شمال آفريقا مىروند آن است تا با كشتن اميد و مبارزه در بين مسلمانان، جاده را براى استعمار بيشتر آنها بازنمایند و يكى از غصههاى دینداران اين است كه قدرتمندان مسلط بر كشورهاى مسيحى، تبليغ دين مسيح را وسيلهاى براى پيشبرد استعمار قرار دادند».[4]
اکنون نیز مسیحیان به نحوی دیگر در خدمت استعمار بوده و استعمارگران و مستکبران در سایه کلیسا و مبشران مسیحی اهداف سیاسی خود را به خصوص در سرزمینهای اسلامی پیش میبرند. مسیحیان باید پاسخ دهند که تا چه زمانی، تعالیم کتاب مقدس خود را رها کرده و در خدمت استعمارگران خواهند بود؟
پینوشت:
[1]. تهاجم فرهنگى، جمعى از نويسندگان، مجموع آثار پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص: 70
[2]. گفتمان صهيونيستى، ترجمه سيد مرتضى حسينى فاضل، مجموع آثار پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص: 268
[3]. نقش كليسا در ممالك اسلامى، مصطفى خالدى و عمر فروخ، ترجمه مصطفى زمانى، مؤسسه مطبوعاتى دارالفكر، قم، ۱۳۴۷، ص 243.
[4]. سخنرانى مقام معظم رهبری در 17 دى 1374 و 4 ارديبهشت 1380 به نقل از انديشه سياسى مقام معظم رهبرى، آيت مظفر، مجموع آثار پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص: 373
افزودن نظر جدید