سیمای پیامبران در صحیحین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آنجا که خداوند بندگانش را دوست دارد ایشان را یله و رها وا نگذاشته و پیامآورانی گسیل داشته تا پیام زندگانی و معنویت را به بندگانش برساند، اما سؤال اساسی اینجاست که این پیامبران باید چه خصوصیاتی داشته باشند، آیا یک پیامبر الهی میتواند فرامین خدا را زیر پا بگذارد یا عملی خلاف عرف و اخلاق انجام دهد؟
برای اینکه انسانها یقین پیدا کنند که شخصی که ادعای واسطه بودن بین خدا و آنها را دارد درست میگوید و صادق است، باید به او اعتماد کنند، و پیامبر اگر معصوم نباشد، وثوق و اعتماد به کلام او حاصل نمیشود، چون احتمال دارد نیرویی شیطانی در انجام کارهای خارق العاده او را یاری نماید و همچنین ممکن است فرامین الهی را برای انسانها درست نقل نکند.
پیامبری که از طرف خدا مبعوث شده است باید علاوه بر اینکه در ابلاغ وحی معصوم باشد در رفتار شخصی نیز این خصوصیت را دارا باشد چون اگر در مورد ابتلای خود قدم کج گذارد در این حالت آن اعتماد و آرامش قلبی نسبت به بیان پیامبر از غیب برای مردم حاصل نخواهد شد و مردم در صحّت این تبلیغ شک میکنند و اعتماد خود را به او از دست خواهند داد.
با مراجعه به کتب معتبر اهل سنت از جمله صحاح ستة خواهیم دید در این کتب علاوه بر اینکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را مورد تهمت و نسبتهای زشتی قرار دادهاند [1] باقی پیامبران را نیز از این پروژه بینصیب نگذاشته و نسبتهایی به بعضی از پیامبران الهی روا داشتهاند که به هیچ عنوان در خور شأن آن ذوات مقدسه نیست و علاوه بر اینکه عصمت آنها را زیر سؤال میبرد، اطمینان مردم نسبت به بیانات آنها و فرامینی که از جانب خدا برای مردم آوردهاند را از بین خواهد برد.
بخاری در صحیحش در باب فضائل حضرت موسی (علیه السلام) روایتی را به سند ابوهریره از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل میکند که: «کانت به نو إسرائیل یغتسلون عراة ینظر بعضهم إلی بعض وکان موسی یغتسل وحده فقالوا والله ما یمنع موسی أن یغتسل معنا إلا أنه آدر فذهب مرة یغتسل فوضع ثوبه علی حجر ففر الحجر بثوبه فخرج موسی فی إثره یقول ثوبی یا حجر حتی نظرت به نو إسرائیل إلی موسی فقالوا والله ما به موسی من بأس وأخذ ثوبه فطفق بالحجر ضربا. فقال أبو هریرة والله إنه لندب بالحجر ستة أو سبعة ضربا بالحجر [2] عادت بنیاسرائیل آن بوده است که در وقت غسل کردن، عریان غسل میکردهاند، و برخی به عورت برخی نظر میکردهاند. امَّا موسی علیه السلام به تنهائی غسل مینمود. بنیاسرائیل با خود گفتند: قسم به خدا که علت غسل نکردن موسی با ما آن است که او دارای فَتْق بیضه میباشد. پس یک بار که موسی رفت تا غسل کند لباسهایش را بر روی سنگی نهاد. سنگ لباسهای وی را برداشت و پا به فرار نهاد. موسی هم با سرعت در پی سنگ میدوید و میگفت: ای سنگ لباسم را بده! (در حال دویدن موسی) بنیاسرائیل نگاه به عورت موسی کردند و با خود گفتند: قسم به خدا که در موسی عیبی وجود ندارد. در این حال سنگ ایستاد تا اینکه موسی آن را دید و لباسهایش را گرفت و شروع کرد سنگ را زدن و قسم به خدا که اثر شش یا هفت ضربه موسی بر روی سنگ باقی بماند.»
این روایت که در کتاب صحیح مسلم [3] نیز به همین شرح آمده است نمونه بارزی از جسارت و توهین به پیامبران خداست و حالتی را از یک پیامبر الهی متصوّر میکند که قبول وحی و فرامین الهی را از چنین شخصی دشوار مینماید؛ محمد بن اسماعیل بخاری در باب توهین به پیامبران پا را فراتر از این نهاده و شبیه به همین نسبت را به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز تکرار کرده است [4] که ما به خاطر خارج نشدن از موضوع مقاله وارد آن مقوله نمیشویم.
بخاری در جای دیگر از کتابش به حضرت ابراهیم نیز توهین کرده و ایشان را شخصی معرفی میکند که به واسطه دروغی که میگوید برای نجات جان خویش همسرش را در دام یکی از ملوک میاندازد تا با او زنا کند. بخاری در باب «شراء المملوک من الحربی و هبته» آورده است: «هاجر إبراهیم علیه السلام بسارة فدخل بها قریة فیها ملک من الملوک أو جبار من الجبابرة فقیل دخل إبراهیم بامرأة هی من أحسن النساء فأرسل إلیه أن یا إبراهیم من هذه آلتی معک؟ قال أختی...[5] ابراهیم به همراه ساره همسرش (از سرزمینی که دران زندگی میکردند به سبب قحطی هجرت کردند) پس به همراه همسرش که از زیباترین زنان بود در یکی از بلادی که در آن ملکی از ملوک یا جباری از جباران بود داخل شدند، از ابراهیم سؤال شد که این زنی که همراه تو است چه نسبتی با تو دارد (و حضرت ابراهیم هم میدانست که اگر بگوید او همسر من است برای رسیدن به همسرش او را خواهند کشت به دروغ گفت:) این دختر من است...».
در اینجا حضرت ابراهیم (علیه السلام) پیامبر خدا که در قرآن او را با صفاتی همچون «حلیم»، «اوّاه» و «منیب» یاد شده است انسانی معرفی میکند که برای نجات خویش غیرت را کنار گذاشته و آبروی خود و همسرش را قربانی جانش میکند. نکته جالب اینجاست که این داستان عیناً در کتاب تورات نیز نقل شده است و درست برعکس این داستان در کتب شیعه آورده شده است و در منابع تشیع داستان به نحوی آمده که حضرت ابراهیم (علیه السلام) حاضر شده به خاطر نجات آبروی همسرش و عدم دستدرازیِ جباران و سرکشان به او، جان خویش را نیز فدا کند. [6]
پینوشت:
[1]. محمد بن إسماعیل البخاری، صحیح البخاری، بیروت: دار ابن کثیر، ج 6 ص 2561
[2]. همان، ج 1 ص 107
[3]. محمد بن مسلم، صحیح مسلم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج 1 ص 267
[4]. محمد بن إسماعیل البخاری، صحیح البخاری، بیروت: دار ابن کثیر، ج 1 ص 143
[5]. همان، ج 2 ص 772
[6]. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 7 ص 241
افزودن نظر جدید