توسل یک مولوی سنّی به داستانی عجیب

  • 1394/04/22 - 01:01
این مولوی با گریه این‌چنین می‌گفت: «هنگامي كه از يك ده به طرف شهر می‌رفتم، لاستيك ماشينم پنچر شد وقتی می‌خواستم پنچری لاستيك را بگيرم يک سنگ برداشتم زير سنگ يه مار 60 سانتی باريك بود، می‌خواستم با سنگ آن مار را بزنم كه يك دفعه اين مار خودش رو به شكل اسم عمر در آورد! گفتم خدايا اين چه كرامتی است؟ در این جا بود که به احترام نام عمر از کشتن آن مار صرف نظر کردم...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دستیابی به هر مقصد و هدفی هرچند مشروع، پسندیده و معقول باشد نباید جز با ابزار و سایل مشروع و معقول صورت پذیرد. قداست و ارزشمندی هدف هیچگاه نمی‌تواند ابزار دستیابی به آن هدف را توجیه کند. وسیله و ابزار خود باید مشروع و معقول باشد تا بتواند ابزار صحیح رسیدن به هدف مشروع باشد. بر این اساس گفته شده است که هدف، توجیه کننده وسیله نیست. با توجه به این نکته، چندی پیش کلیپی در فضای مجازی دیدم که یک مولوی سنی داستان خنده داری را برای قداست خلیفه دوم ، برای مردم بیان می‌کرد. این مولوی با گریه این‌چنین می‌گفت: «هنگامي كه از يك ده به طرف شهر می‌رفتم، لاستيك ماشينم پنچر شد وقتی می‌خواستم پنچری لاستيك را بگيرم يک سنگ برداشتم زير سنگ يه مار 60 سانتی باريك بود، می‌خواستم با سنگ آن مار را بزنم كه يك دفعه اين مار خودش رو به شكل اسم عمر در آورد! گفتم خدايا اين چه كرامتی است؟ در این جا بود که به احترام نام عمر از کشتن آن مار صرف نظر کردم.» همانطور که واضح است، هدف این مولوی از ذکر این داستان این است که عمر را فردی مقدس جلوه دهد. ما فرض را بر قداست عمر می‌گذاریم و سوالاتی از این مولوی سنی می‌کنیم.
سوال اول: آیا سزاوار است که با این گونه داستان‌ها بخواهید قداست فردی را برای مردم ثابت کنید؟ آیا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و صحابه برای قداست خودشان و دیگران به این گونه داستان‌‌ها متوسل می‌شدند؟
سوال دوم: چرا این مولوی سنی نگاهی به تاریخ و روایات مورد اعتبار کتب خود نمی‌کند تا وضعیت خلیفه دوم مشخص شود؟ مگر در صحیح بخاری نیست که امام علی (علیه السلام) از دیدن عمر کراهت داشت.[1] مگر در کتب معتبر اهل سنت نیست که امام (علیه السلام) خلیفه اول و دوم را دروغگو، گنهکار، حیله‌گر و خیانتکار می‌دانست. در صحیح مسلم آمده است که: «عمر گفت نظر شما (حضرت علی و عباس عموی پيامبر) راجع به ابوبكر اين بود كه او را دروغگو و گناهكار و خيانتكار و خائن می‌دانستید... شما من (عمر) را نيز دروغگو و گناهكار و خيانتكار و خائن می‌دانيد!»[2] مگر همین شخص نبود که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نسبت هذیان داد.[3] و موارد زیادی که در تاریخ درباره رفتارهای او ذکر شده است. پس بهتر است این مولوی کمی نگاه بدون تعصب به کتب مذهب خود کند تا حقیقت برایش روشن شود نه این که چشم بسته بخواهد فضیلت تراشی برای افراد نماید.

پی‌نوشت:

[1]. بخاری، صحيح البخاری ج 4 ص 1549، دار النشر: دار ابن كثير، اليمامة، بيروت، 1407 - 1987، الطبعة الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا
[2]. مسلم نیشابوری، صحيح مسلم، ج 3 ص 1378، دار النشر: دار إحياء التراث العربی، بيروت، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي
[3]. بخاری، همان، ج 5 ص 2146

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.